تولد سرهنگ‌های فرهنگی

امین یگانه دبیر فرهنگ و هنر روزنامه‌ بهار نوشت: دیروز بار دیگر یک بمب خبری فرهنگی فضای مجازی را ترکاند. امیرمهدی ژوله طنزپرداز تلویزیون و سلیبریتی فضای مجازی عکس خود و بزرگ‌مهر حسین‌پور را همراه متنی در حمایت از پروژه‌ی «عقیم‌سازی» گورخواب‌ها در اینستاگرام منتشر کرد و نخبگان این فضا را به واکنش‌های صریح واداشت. پیش از این بزرگ‌مهر حسین‌پور در پی انتشار گزارش روزنامه‌ی شهروند درباره‌ی گورخواب‌ها، در حساب شخصی خود نوشته‌ای منتشر کرد که مسئولین دولت را تشویق می‌کرد، کسانی که بضاعت زندگی عادی و عرفی ندارند و به هر دلیلی کارتن خواب شده‌اند را «عقیم» کنند. البته او در متن خود اشاره کرده بود که این پروژه می‌بایست از راه فرهنگی و اقناع کارتن خواب‌ها صورت بگیرد. همسر این طراح نام‌آشنای کشورمان نیز در همین زمینه پست‌هایی را منتشر کرد که ادبیات صریح‌تر داشت و از بسامد واژگانی مناسبی درباره‌ی کارتن خواب‌ها بهره گرفته نشده بود. فرهنگ اِستِتیک یا هنجار زیبایی یکی از مولفه‌های مهم زندگی مدرن به شماره می‌رود. در زندگی امروزی بیش و پیش از محتوای هر چیزی، زیبایی، چشم‌نوازی و نوازش‌گری آن چیز مورد توجه است. چرا که مولفه‌ی اصلی زندگی پر سرعت مدرن برای دفع هر گونه آسیب و التیام هر گونه زخم، لذت بردن است. لذت بی‌حد، می‌بایست آسان‌یاب نیز باشد؛ جز با فراوانی و گستره‌ی بی‌حد در دسترس قرار نمی‌گیرد. از این رو، هر چه محیطی که در آن زیست می‌کنیم؛ زیبا، چشم‌نواز و نوازش‌گر باشد، لذت بیشتری کام خواهیم گرفت. مسلما شهری که ماشین‌های خوش رنگ‌تر، ساختمان‌های تمیزتر، خیابان‌های صاف‌تری که در کنارشان بوته‌های سبز رنگ‌تری داشته باشد، ما را نسبت به شهری که همه جایش را پیکان‌های فرسوده، خانه‌های کج و کوله و آسفالت‌های ترک برداشته که در کنارشان بوته‌های پیر هستند و در میان‌شان آدم‌های سیاه زندگی می‌کنند، کامرواتر خواهد کرد.فرهنگ استتیک یا هنجار زیبایی به دلیل منابع و ثروت محدود در یک اجتماع، جز در دست طبقه‌ای معدود قرار نمی‌گیرد. چرا که به دلیل هزینه‌ی گزاف زیبایی، به دلیل «دائما در تغییر بودن» تنها کسانی را صاحب آن می‌کند که بهره‌ای متعارف از مادیات داشته و با فراغت حاصل از آن، به جمع‌آوری منابع و ثروت بیشتر روی آورند. منابع و ثروت محدود برای همه‌ی یک اجتماع میسر نمی‌شود؛ بنابراین رقابت پیش آمده و کسانی که از قدرت کافی برای پیروزی برخوردارند، در کسب منابع نیز، طبیعتا موفق‌تر هستند.چه کسی نمی‌داند که ابراز «قدرت» ، لذت برانگیزترین، زیبایی است. «قدرت» مفهومی نسبی است که جز در مقام مقایسه نمی‌شود بدان پی بُرد. اینکه عده‌ای – هر عدهای و از هر طبقه‌ای – آینده‌ی یک عده‌ی دیگر – هر عده‌ای از هر طبقه‌ای ضعیف‌تر – را به مسلخ ببرند، اوج قدرت‌نمایی است. قدرت‌نمایی که حاشیه رانده‌شده‌ها را بیشتر به حاشیه می‌راند و چرک‌های ضعیف را چرک‌تر و ضعیف‌تر می‌کند. واژگان «قادران» واژگانی است تیز، صریح و خراش زننده. در اینجا نمی‌خواهم درستی فرضیه‌ی «عقیم‌سازی» کارتن خواب‌ها را جراحی کنم. چه این که پیش از این، این فرضیه در مجامع بین المللی، خلاف حقوق‌بشر خوانده شده است، بلکه می‌خواهم تاکید بر عبارت «عقیم‌سازی» از سوی «قادران» فضای مجازی را مورد انتقاد قرار بدهم. بقای نسل مهمترین بهره‌ی هر انسان از «هستی» است. آدم‌ها با «جان» دادن – این مفهوم اسطورهای – در هر مقام و طبقه‌ای که باشند، پی به «قدرت» خود برده و از هستی خویش بی ملاحظه‌ی زیبایی «لذت» می‌برند. عینیتِ مفهوم «جان» دادن، بیش و پیش از هر چیزی در تولید مثل دیده شده و بروز پیدا می‌کند. حقی که در سرشت همه‌ی انسان‌ها به مساوات تقسیم و نهاده شده است. حال عده‌ای – در این نوشته موسوم به «قادران» فضای مجازی – این حق برخورداری از لذتِ انسان‌های کارتن خواب را مورد تردید قرار داده و متوقع‌اند آن‌ها را از برخورداری از «قدرت» زیستی محروم کنند. آن هم نه به دلیلی خیلی پیچیده؛ بلکه با یک استدلال خیلی ساده؛ «قادران» فضای مجازی به دلیل برخورداری از زیبایی هر چه بیشتر در اجتماع خود یعنی تهران، پیشنهاد داده‌اند برای به زوال نرفتن این اجتماع، نسل ضعیف‌ها را از دم بَرکَنند. آنها تلویحا می‌گویند نسل تمیزها، پولدارها و کسانی که بهره‌ی بیشتری از زیبایی دارند برای آن‌ها زیباتر، چشم‌نوازتر و نوازش‌گرتر هستند. خواسته‌ی این افراد به چند دلیل میسر شدنی نیست. همه‌ی کارتن خواب‌ها از پدر و مادر کارتن خواب به دنیا نیامده‌اند. همه‌ی کارتن خواب‌ها تن به پروژه‌ی آن‌ها نخواهند داد؛ آنها بیش از هر چیزی مطالبه‌گران دموکراتیک اجتماع ما هستند که به دلیل ضعیف بودن، از تامین اجتماعی برخوردار نشده‌اند و دست به خون و خونریزی هم نزده‌اند. هیچ تضمینی هم نیست که نسل پاکیزه‌ها، پاکیزه باقی بماند. بنابراین تنها آورده‌ی ادبیات این فعالان و مدعیان اجتماع پاک، این است که رانده شده را رانده شده‌تر کند. افسرده را افسرده‌تر بنماید و احساس بروز حداقلی او را نیز از بین ببرد. همان اتفاقی که رفتار پلیس‌گونه با این‌ها امروز ما را رقم زده و بزه‌کاران را بزه‌کارتر نموده است. رفتار پلیس‌گونه‌ای که یک زمانی مورد نقد همین فعالان فضای مجازی قرار می‌گرفت. این «قادارن» یادشان رفته که این ادبیات، بازتولید رفتار پلیس‌گونه در فضای فرهنگی است که تنها پناه‌گاه گورخواب‌ها بوده است


منبع: baharnews.ir