تاغار شکسته تحریم انتخابات
رضا صادقیان
شکلگیری ادبیات تحریم انتخابات و فراگیر شدن آن به اوایل دهه ۸۰ باز میگردد، ایامی که بسیاری تصور میکردند دولت وقت هیچ کاری در حوزه سیاست داخلی، خارجی و فرهنگی انجام نداده و دائم در حال برخورد با موانع ساختاری و قانونی است. همان سالها برخی از دانشجویان که بعدها سیاستورزی متعادلتری را پیشه کردند و پروژه عبور ازرئیسجمهور را کلید زدند، کسانی که گمان میکردند باید و میتوان در چهار سال بسیاری از رویههای حکمرانی را تغییر داد. طرفداران عبور از خاتمی که بعدها به تحریمیها ملحق شدند آنقدر در میان تئوریها و نظریههای اجتماعی، سیاسی و کتابهایترجمه شده غرق شده بودند که جایی برای دیدن وضعیت کشورمان به صورت واقعی باقی نمانده بود. ظاهرا خواهان کسب تمامی مولفههای مردمسالاری بودند، ولی با برداشتن گامهای بعدی نشان دادند که قرار نیست وقت خود را برای حفظ و پاسداشت مهمترین و تاتیرگذارترین نماد دموکراسی که همان صندوق رای است بسوزانند.
در آن سالها آنقدر مطالبات متراکم شده طی سالهای قبل در میان شهروندان شکل گرفته شده بود که پاسخ دادن به همه آنها عملا ناممکن مینمود با این حال خواستههای جدیدی نیز در کنار مطالبات برزمین مانده از دولت درخواست میشد که با دریافت پاسخ منفی از سوی دولت اصلاحات بسیاری برمیآشفتند و دولت را به مماشات، کمکاری و حتیترسو بودن متهم میکردند. دامنه این نشدنها، نتوانستنها، نمیتوانیم و نمیتوانیدها آنقدر زیاد شد که به یکباره و بعد از تحصن نمایندگان مجلس ششم در مقابل رد صلاحیت بسیاری از چهرههای سیاسی این پیام به شهروندانی که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۰ به کاندیدای جبهه اصلاحات رای داده بودند انتقال و شمار قابل توجهی از مردم را به این نتیجه رساند که تنها راه حل سیاستورزی نه از صندوق رای که از راهی دیگر میسر است. کدام راه؟ پاسخ بسیار روشن بود: تحریم انتخابات. همان زمان از طرفداران تحریم پرسش میشد، گام بعدی شما بعد از تحریم چیست، بهاندازه یک خط جواب قانع کننده ارائه ندادند! چنین شد که به همین قاعده پیش رفتند تا دولت احمدینژاد سر برآورد.
اگر به آمارهای همان سال نگاه کنیم شمارگان افراد واجد شرایط رای دادن از شهروندانی که به رئیس دولت نهم رای داده بودند فزونی میگرفت ولی عدهای که خواستار تغییرات سریع و پاسخ دادن به مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کمترین زمان بودند آنقدر بر طبل تحریم کوبیدند که ناخواسته ریشه تغییرات آرام و پیوسته سالهای قبل براساس قانون اساسی و درک شرایط موجود را به کلی نفی و به این باور رسیدند که با گوشهنشینی و پیشه کردن رفتار انزواجویانه راهی برای اصلاحات و رفتارهای قانونی گشوده خواهد شد. کمتر از یک سال از روی کار آمدن دولت نهم نگذشته بود که تفاوتهای معنادر دولت فعلی و قبلی را با تمام سلولهای بدنشان درک کردند، سفال شکیل، زیبا و گاه دلفریب تحریم انتخابات در همان روزهاترک خورد و شکست. تحریم کنندگان سالهای گذشته امروز نه تنها منادی تحریم انتخابات نیستند، بلکه با کلامی شفاف مردم را به مشارکت گسترده در انتخابات پیشرو دعوت میکنند. جبهه تحریم در مقایسه با ابتدای دهه هشتاد ضعیف شده است، ولی کسانی که سالهای گذشته و اتخاذ سیاستهای پرهزینه دولت قبل را از یاد بردهاند و گلایهها و مطالبات پیوسته خود را به سوی دولت وقت روانه میکنند و بعضا با ادبیاتی مشابه با جریان سیاسی منتقد دولت همآواز شده و خبر از نشدنهای بسیار میدهند.
شاید تفاوتی میان تورم ۴۰ درصد و ۱۰ درصد قائل نیستند. احتمال دارد نرخ تثبیت شده ارز را طی چهار سال گذشته از یاد برده باشند و… هواداران تحریم برخلاف مطالباتی که از دولت دارند و خود را خواهان تغییرات معرفی میکنند، با پیشه کردن سیاست تحریم نه تنها به سوی یک کنش اجتماعی گام برنمیدارند، بلکه فعالیت ماههای گذشته و مطالبات طرح شده خود را با دنبالروی از تحریم نفی میکنند، به ناامیدی دامن میزنند و در اوج بروز رفتاری متناقض به بیکنشی محض میرسند. تحریم انتخابات هر معنایی میتواند داشته باشد، مگر فعالیت، حرکت کردن و خواستار تغییر بودن. وقتی آدمی به این باور میرسد که حق مسلم خویش را با لجاجت، عناد و یکدندگی با هر نام و نشانی نفی کند، خود را از عرصه اظهار نظر با حاکمان به دور نگاه داشته است.
دیگر اینکه، طرفداران تحریم رساندن صدای اعتراض خود به گوش تصمیمگیران درون قدرت را موکول به ندادن رای و نادیده گرفتن صندوقهای رای میکنند، به عبارتی روشن و متناقض بیان میکنند: ما رای نمیدهیم، پای صندوق رای هم حاضر نمیشویم ولی با این عمل صدای مطالبات خود را به گوش سیاستمداران میرسانیم. در مقابل این سخن میتوان گفت؛ قبل از آنکه صدای شما با انتخاب گزینه تحریم انتخابات به گوش حاکمان برسد، به جان دل عدهای خوش خواهد آمد که از نبودن و خانهنشینی شما موفق به کسب قدرت میشوند. سفال شکسته نه تنها دیدنی نیست، بلکه دور انداختنی هم هست، به فکر بند زدن تغار شکسته تحریم انتخابات نباشید. تجربه کسانی که در گذشته به دنبال سیاستهای تحریمی بودن نشان میدهد راه به جایی نگشودند. تا مادامی که صندوقهای رای در میان است و فرصت سخن گفتن با تصمیمسازان و کارگزاران سیاست فراهم است، مجال نگاه کردن به گزینههای دیگر و رفتن در راهی که پایانی برای آن متصور نیست اشتباه است. هزینه زندگی در عالم واقع را با حضور در پای صندوقهای میتوان کاست. رای دادن و مشارکت در انتخابات حق همگان است، این حق را به بهانههای واهی فراموش نکنیم.
منبع: بهارنیوز