به چه کسانی رای نمی دهم
به چه کسانی رای نمی دهم
احمدرضا هدایتی
راه شناخت اصلح کدامست؟ این سؤالی است که معمولاً در آستانه انتخابات مختلف، برای بسیاری از افراد جامعه به یک دغدغه جدی تبدیل میشود. البته در قانون و در کلام بزرگان، از مواردی مانند؛ تقوا، تدین، تعهد، صداقت، شجاعت، بصیرت، علم، تجربه، تخصص و عملگرایی بهعنوان مهمترین معیارهای تعیین اصلح نام برده شده است، اما بسیاری از این مؤلفهها جنبه درونی داشته و بهراحتی قابل ارزیابی نیستند، پس راه کار چیست؟
بهنظر میرسد، برای رفع این مشکل و تسهیل در کار شناخت کاندیدای اصلح، میتوانیم ضمن کمک خواستن از افراد معتمد و مورد اطمینان برای شناخت کاندیداها، از زاویهای دیگر به موضوع بپردازیم، به این معنا که علاوه بر توجه به معیارهای فوق، میزان گرایش فرد به شاخصههای نامطلوب و نامتعارف را مبنای قضاوت قرار دهیم.
بدیهی است که هرچه کاندیداها از صفات سلبی کمتری برخوردار باشند، با اطمینان بیشتری در فهرست افراد منتخب ما قرار خواهند گرفت. بنابراین، در ادامه به معرفی افرادی پرداخته خواهد شد که در یک ارزیابی معقول و منطقی، نباید در فهرست انتخابی ما جایی داشته باشند.
افرادی که نباید به آنها رأی بدهیم، عبارتند از:
اگرچه ثروت در اسلام نهی نشده و تلاش برای کسب مال مشروع مورد تأکید قرار گرفته، اما درک وضعیت معیشتی مردم و رسیدگی به محرومان، مستلزم آن است که فرد منتخب مردم از نظر شرایط مالی در ردیف افراد عادی (ساده زیست) و نهایتاً در طبقه متوسط جامعه قرار داشته باشد و لذا افراد ثروتمند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، صاحبان ثروت و قدرت، (بهخصوص مرفهین بیدرد) نمیتوانند، الگوی مناسبی برای مدیریت جامعه اسلامی باشند.
بیشک افراد غربزدهای که مرعوب قدرت پوشالی و یا مجذوب و فریفته فرهنگ و تمدن فاسد غرب و شرق هستند و دچار وابستگی فکری به بیگانگان و یا حتی ایادی آنها در داخل هستند، نیز نمیتوانند مجری مبانی و اصول و ارزشهای اسلامی باشند؛ چرا که معمولاً در بومیسازی الگوها، ساختارها و نظامات بومی مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی و ایرانی، دچار چالش میشوند و به همین دلیل این گروه از افراد که در ردیف وادادگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی قرار میگیرند، نیز قابل اعتماد نیستند.
کسانی که از علم دشمنشناسی بیبهرهاند و شناخت کافی از اهداف دشمن ندارند و علیرغم توطئههای مستمر استکبار از جمله؛ جنگ تحمیلی، ترور، تحریم و تهدید علیه انقلاب اسلامی، این موارد را توهم توطئه تلقی نموده و جاهلانه و یا شاید عامدانه، منکر عناد، کینهورزی و نقش خائنانه بیگانگان میشوند، نیز از دیگر افرادی هستند که در واقع به خون شهداء خیانت میکنند و لذا حتیالمقدور باید از انتخاب آنها پرهیز شود.
بیتردید؛ یکی از عاقلانهترین و منطقیترین روشها برای پیشرفت کشور، استفاده از علوم روز دنیاست، اما قطعاً افراد خودباختهای که درک درستی از «اصل خودباوری» ندارند و به راهبرد اساسی اعلام شده از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر «ما میتوانیم» اعتقاد قلبی و عملی ندارند و با نادیده انگاشتن اصل عزت، حکمت، مصلحت، به شکلی افراطگونه معتقدند که پیشرفت و کسب موفقیت در اداره امور کشور، فقط در گرو پذیرش اراده کدخدا و بردگی قدرتهای جهانی است، اشخاص حقیری هستند که رفتارشان نقض غرض اهداف انقلاب است و نباید در مسند مدیریت کشور قرار گیرند.
افرادی که بویی از عملگرایی نبردهاند و در طول فعالیتهای خود در مناصب مختلف، همواره به شعار دادنِ بدون عمل اکتفا کردهاند و همچنین افرادی که دائماً میکوشند تا ضعف مدیرتشان را در پوششی از شعارهای زیبا و رنگارنگ و آمارسازیهای کاذب و اغراقآمیز پنهان نموده و با طرح وعده و وعیدهای ناشدنی و خارج از حدود اختیارات، مردم را بفریبند، همانند گروه قبل، قادر به سازندگی کشور نیستند و لایق اعتماد مردم نیستند.
کسانی که حاضرند برای تأمین هزینههای انتخاباتی و کسب موفقیت در این رقابت که میتواند مسابقهای برای خدمت به مردم و جلب رضایت الهی باشد، ذلیلانه زیر دِین صاحبان قدرت و ثروت و سایر افراد فرصتطلب و فاسد رفته و با پذیرش تعهد برای اجابت خواستههای غیرقانونی و نامشروع آنها، از پولهای کثیف این گروه برای فریب افکار عمومی استفاده نمایند و عزت و شرف مردم را خدشهدار نمایند، خود فرومایگان بیمقداری هستند که به هیچ وجه نباید مورد اعتماد واقع شوند.
صرفنظر از اینکه هزینههای نامتعارف تبلیغاتی (حتی اگر کاملاً مشروع و حلال باشد)، نوعی اسراف تلقی میشود، اصولاً استفاده ابزاری و بیش از حد از قدرت پول برای جلب نظر افکار عمومی، نوعی فریبکاری و روش مذموم و ناپسندی است که توهین به شعور اجتماعی محسوب میشود و لذا نمیتواند جایگزین توانائیهای مدیریتی و شایستگیهای فردی کاندیداها شود، بنابراین کسانی که سعی میکنند، از این طریق نواقص و کاستیهای فکری، ذهنی و عملکردی خود را تحتالشعاع قرار دهند، از دیگر افرادی هستند که انتخاب آنها به صلاح کشور و جامعه نیست.
در همین راستا، بیشک کسانی که با آگاهی از مشکلات معیشتی افراد جامعه سعی میکنند تا به شکل فریبکارانه و با ترفندهای مختلف از جمله؛ واگذاری تسهیلات و اعطای هدایای ناچیز و ارائه خدمات موقتی و بیارزش یا دادن وعدههای توخالی و خارج از حدود اختیارات، از نیاز آنها برای کسب رأی بیشتر سوءاستفاده کنند، در واقع ناجوانمردانهترین و تحقیرآمیزترین شیوه را برای کسب رأی مردم برگزیدهاند و رأی دادن به آنها خلاف اخلاق و ارزشهای دینی و اجتماعی است.
کسانی که در هر حال امور سیاسی و منافع و مصالح حزبی و جناحی و بهویژه منافع فردی برایشان در اولویت قرار دارد و بهجای سیاستمداری و اِشرافیت و تسلط بر مباحث مربوط به سیاست داخلی و بینالمللی و تلاش در جهت انجام وظایف اصلی برای رفع مشکلات مردم و پیشرفت کشور، سیاستبازی و سیاسیکاری را پیشه خود ساختهاند، از جمله کسانی هستند که باید از آنها بهعنوان یکی از عوامل اصلی توقف و کندی پیشرفت و حرکت رو به رشد کشور نام برد و بیشک رأی دادن به آنها جفا به خود است.
طبیعی است، عملکرد قبلی افراد در سایر مشاغل مدیریتی، معیار دیگری است که میتواند مبنای ارزیابی آنها قرار گیرد، مشروط بر آنکه فرد موردنظر از توانمندیهای لازم برای ارتقاء مسئولیت در جایگاه موردنظر نیز برخوردار باشد، بنابراین؛ کسانی که از ثبات فکری و قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری بیبهرهاند و نیز افراد مذبذب که به اصطلاح، به نرخ روز نان میخورند، کسانی هستند که سرانجام، کشور را به مسیر انحرافی و پرخطر رهنمون خواهند شد، بنابراین چنین افرادی نمیتوانند در فهرست انتخابی ما جایگاهی داشته باشند.
علاوه براین؛ افراد نالایقی که نه به واسطه شایستگیهای فردی، بلکه صرفاً به اعتبار وابستگیهای قوم و قبیلهای در انتخابات شرکت میکنند، لزوماً افراد مستعدی برای پذیرش مسئولیت نیستند، همچنان که در بسیاری از موارد از جمله در جریان انتخابات شورای برخی از روستاها و تعدادی از شهرهای کوچک، حضور آنها در مسند قدرت منجر به بروز ناهنجاریهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و پدیده ثروتمندان نوظهور شده است.
قانونگریزی و اعمال سلیقههای شخصی، شاخصههای دیگری هستند که میتوانند منجر به حذف کاندیداها از فهرست انتخابات افراد شود، چرا که نادیده انگاشتن قانون از سوی مجریان، هرج و مرج در جامعه را در پی دارد و لذا افرادی که بهجای اصلاح و رفع خلاءهای قانونی و یا حداقل کسب مجوزهای قانونی، بر دور زدن قانون اصرار میورزند، افراد خودرأی و لجوجی هستند، که نمیتوانند شایسته پذیرش مسئولیت باشند.
کسانی که برنامه ندارند و یا برنامه دارند اما با نادیده انگاشتن اسناد بالادستی و خودبرتربینی جاهلانه، کشور را از حرکت در مسیر اهداف تعیین شده منحرف نموده و باز میدارند و یا کسانی که با ثبت کار و برنامه دیگران به نام خود، تلاش میکنند تا برای خویش موقعیتی غیرواقعی بسازند، نیز همانند گروه قبل، در ردیف افراد خودرأی و لجوج قرار دارند و رأی دادن به آنها دور از منطق است.
افرادی که به جای توکل به خدا و الگوسازی اسلامی برای خدمت صادقانه به مردم و بهرهبردن از روشهای معقول و منطقی، سعی میکنند با رفتارهای سخیف، نامتعارف و بازیهای متداول در شرق و غرب، نظر مردم را برای افزایش آرای خود جلب نمایند، میتوانند، گروه دیگری از مطرودین رقابتهای انتخاباتی باشند.
کسانی که برای موفقیت خود از ریختن آبروی دیگران اِبایی ندارند و با افشاگریهای نابهنگام و یا بیارزش جلوه دادن کار دیگران، حاضرند همانند غربیها از هر ابزار مشروع و نامشروعی برای تخریب دیگران بهره برده و با ایجاد شبهه و تردید، پلی برای پیروزی خود بسازند، قطعاً تشدیدِ اختلافِ سلیقهها و سرنوشت مردم نیز برایشان ارزش و اهمیت ندارد و برای ساختن کشور، به این گروه نیز نباید دل بست.
کسانی که به جای امید بخشیدن مبتنی بر واقعیت، با گفتار و رفتارشان نهتنها عزت و آبروی دیگران، بلکه کارآمدی اصل نظام اسلامی و آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبرند و ناجوانمردانه با سیاهنمایی و بزرگنمایی مشکلات و ایجاد شبهه و تردید، به جو بدبینی و ناامیدی در جامعه دامن میزنند، منافقانی هستند که باید به شدت از آنها پرهیز نمود.
و در نهایت افرادی که حاضر نیستند زیر پرچم ولایت حرکت نمایند و بدون داشتن درک درست و شناخت کافی از دین و رهبری، جاهلانه یا خدای ناخواسته، منافقانه و مغرضانه و به شکل پنهان و یا آشکار، در تعارض و تقابل با رهنمودهای رهبری قرار دارند و مسیری انحرافی و خطی جداگانه را برای خود برمیگزینند نیز طبیعتاً نمیتوانند مدعی انسجام ملی و بهبود شرایط باشند و لذا شایسته نیست که در فهرست کاندیداهای منتخب ما باشند.
یادمان باشد، که طول حیات طیبه انقلاب اسلامی، همواره بخش عمدهای از نتایج عملکرد مسئولین در دولت، مجلس و شورهای اسلامی شهر و روستا (اعم از مثبت یا منفی)، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، حاصل نحوه انتخاب ما در جریان انتخابات مختلف بوده است و هماکنون نیز انتخاب اصلح میتواند، فرآیند دستیابی به اهداف والای انقلاب در مسیر توسعه و پیشرفت کشور و بهبود معیشت مردم را تسریع و تسهیل نماید.
منبع: الف