بمب ساعتی به‌نام جنگ فقیر و غنی

امید پورعزیز- روزنامه بهار
آنچه که در این دوره از انتخابات بیش از پیش خودنمایی می‌کند، بحث تحریک حساسیت مردم در ارتباط با مسأله اختلاف طبقاتی است. اختلاف طبقاتی یک امر طبیعی و واقعی در تمامی کشورهای جهان با اقتصاد آزاد است و اساسا بعد از فروپاشی کمونیسم در اغلب کشورهای حامی این تفکر، سیاستمداران از ایده برابری مطلق تمامی افراد جامعه عبور کردند و به مرور اقتصاد بازار آزاد در جهان تسری پیدا کرد. هرچند تئوری بازار آزاد و سرمایه داری نیز عاری از اشکال نیست و برخی از کشورهای مدرن و پیشرو جهان همچون کشورهای اسکاندیناوی می‌کوشند به‌مرور تبعات نظام سرمایه داری مطلق را تعدیل کرده و نوعی سوسیالیسم متحول شده و توأمانی را با آن سازگار نمایند. ولی حتی این تجارب نیز با مطالعه، تجربه‌اندوزی و حساسیت خاصی اعمال می‌شود. ولی این روزها در ایران هیاهوی افراطی دامن زدن به اختلاف فقیر و غنی بیداد می‌کند.

رقابت‌های سیاسی و جنگ قدرت باعث شده که این مقوله‌ی پیچیده و بحث برانگیز مستمسک سوء استفاده برخی از نامزدها قرار گرفته و متأسفانه افکار عمومی جامعه را مشوش سازند. اینکه هر گونه برخورداری مادی و کسب و کارهای افراد حقوقی و حتی حقیقی بی دلیل مورد شبهه قرار گرفته و نزد افکار عمومی برجسته می‌شود، آن هم در دوران رقابت‌های انتخاباتی در واقع یک نوع شارلاتانیسم سیاسی است. مسلما در هر جامعه‌ای در دنیای مدرن امروزی به‌دلایل متعدد از جمله دلایل موروثی، کسب و کارهای کلان و عمده و یا انحصار قانونی برخی محصولات و خدمات خاص و ویژه موهبت‌های فراوانی برای برخی افراد به‌همراه دارد و همین‌طور به‌صورت فزآینده‌ای این درآمدها افزایش نیز می‌یابد. البته اینکه باید نظام مالیاتی نیز عادلانه بوده و به میزان سیر تصاعدی کسب درآمد این افراد، میزان مالیاتشان نیز افزایش یابد یک اصل خدشه ناپذیر است، ولی در هر صورت بازهم اقلیتی در همه جوامع وجود خواهند داشت که از عموم مردم برخوردارترند. اتفاقا با همین قوانین و اصول است که انگیزه‌های مضاعف برای رشد اقتصادی و باروری در جامعه فراهم شده و بواسطه افرادی که از توان و خلاقیت بالاتری برخوردارند بقیه افراد جامعه نیز به‌کار گرفته شده و‌ترقی می‌یابند.

ولی دامن زدن مغرضانه به جنگ فقیر و غنی و خلق حس بدبینی، حسادت و تنگ نظری نسبت به صاحبان ثروت و کسب و کارهای بزرگ در نهایت به ضرر خود جامعه خواهد بود. چرا که به مرور انگیزه‌ها و تمایل افراد برای رشد و‌ترقی تنزل یافته و سنگ‌اندازی‌های بی‌شمار باعث سکون و تنزل در جامعه می‌شود. اساسا تحریک حساسیت بیش از‌اندازه نسبت به تفاوت‌های طبیعی بین مردم منجر به ایجاد نوعی عقده و بدبینی در بین افراد جامعه می‌شود و به مرور امنیت سرمایه گذاری و سرمایه داری نیز به مخاطره می‌افتد. بسیاری گمان می‌کنند هر چه بیشتر بر آتش حساسیت مردم بدمند و تفاوت‌ها را به رخ جامعه بکشند نوعی مساوات و حق خواهی در جامعه شکل گرفته و توازن ایجاد می‌شود، در صورتی که این شیوه‌ها و شگردها سال هاست که در کشورهای پرادعای مارکیستی نیز رنگ باخته است. البته کسانی که در این دوره از انتخابات در این مباحث ورود کرده و سینه چاک می‌کنند، اتفاقا در مورد اطرافیان و خودی هایشان چنین رویکردی نداشته و حداکثر اهتمام را در بهره بر داری‌های شخصی یا هم طیفانشان داشته اند. ولی چون همیشه در طول تاریخ مردم ایران نسبت به این مباحث حساس و تحریک پذیر بوده اند، این روزها ادعاهای اثبات نشده و بحث برانگیز را بیش از پیش در بوق و کرنا می‌کنند تا از این موقعیت برای خود عایدی سیاسی ایی دست و پا کنند.

دقیقا همانگونه که در سال ٨۴ با راه انداختن جو مسموم و خدعه آمیزی علیه آیت الله رفسنجانی، موفق شدند سال‌ها دستگاه اجرایی را در ایران قبضه کرده بیشترین لطمات را به مردم و کشور تحمیل کنند. جریان فعلی نیز دقیقا با همان رویکرد ولی اینبار در قالبی جدید سعی می‌کند مجددا بخشی از ملت ایران را در جوسازی‌های غیر اخلاقی خود سردرگم کرده و دوباره قدرت را دقیقا برای همان هم حزبی‌های سابق به غنیمت ببرد. ولی جدای از بازی‌های سیاسی و عدم صداقت‌ها و صحنه‌سازی‌های تصنعی این رویکرد مذموم می‌تواند عواقب جبران ناپذیر اجتماعی و امنیتی برای کشور به همراه داشته باشد.

بالاخره این روزهای پرتنش و پرهیجان انتخاباتی می‌گذرد و جامعه به روال عادی خویش بازمی گردد، ولی وقتی تخم کینه، نفرت و بدبینی نسبت به برخی از جریان‌ها، چهره‌ها و طبقات اجتماعی در جامعه پاشیده می‌شود، عملا در آینده حس خصومت و انتقام جویی در بین عموم جامعه بیشتر شده و اعتماد عمومی و دید مثبت نسبت به همدیگر به شدت کاهش می‌یابد و هرکس به نحوی در صدد اکتساب غنیمت از این آشفته بازار بی اعتمادی و حسادت برای خویش برمی آید. مسلما اثرات و تبعات چنین دیدگاه هایی به حدی مخرب و آسیب زاست که شاید هیچ دشمن خارجی قادر نباشد چنین لطماتی را به مملکت ما وارد کند. خیانت به مردم لزوما به معنای جاسوسی، همکاری با دولت متخاصم و یا به تاراج بردن بیت المال نیست، بعضا تزریق روحیات مخرب در جامعه و دامن زدن به خصایص مذموم و غیر اخلاقی چنان منافع ملی را به خطر می‌اندازد که شاید سال‌ها زمان لازم باشد تا مصلحان حقیقی اجتماعی این آفت‌ها را زدوده و تفکر و احساسات جامعه را به مسیر درست رهمنون سازند. کاش ذره ای دوراندیشی و دلسوزی در این افراد به وجود آمده و آینده مملکت را در بازار مکاره هوس‌های سیاسی و مادی خود به تباهی نکشانند.


منبع: بهارنیوز