اینها «زاکربرگ»های ایرانی نیستند
مهدی دادویینژاد
معرفی وزیری از دهه شصت به زعم برخی امری پسندیده انگاشته شده، در بدو امر تهور و شجاعتی در کار بوده تا رییس جمهوری بتواند از قالب کهنه در بیاید و به جوانان اعتماد کند اما با نگاهی به چینش کابینه مشخص میشود این رویکرد در چینش کل کابینه اتفاق نیفتاده و تنها در یک مورد اتفاق افتاده و این نشان میدهد این مدل از استفاده از جوانان تنها یک استثنا بوده، استثنایی که تنها نقطه اشتراکش هم با هم نسلان، همان تولد بعد از انقلاب است و بس، بودن و نبودنش فرقی به حال هم نسلانش نمی کند و آمدنش و حضورش در مناصب کلان نشانهای از تغییر رویه ندارد.
این جوانگرایی، گویی بیشتر به دنبال تخریب جوانان است تا فراهم کردن زمینههای تغییر نسلی مدیران، احمدی نژاد تمام این تابوها را قبلا و به دلایلی خاص شکسته، استفاده از جوانان و وزیر زن، جوان ۲۸ ساله بدون کوچکترین سابقهای، مدیر عامل یکی از بزرگترین خودروسازیهای ایران شد (و ایضا چندین مسوولیت دیگر!)، چیزی شبیه امری که برای یکی از گزینههای مطرح شده کابینه دوازدهم هم روی داد، آیا بضاعت کاری و رفتاری و گرایشات سیاسی جوانان ایرانی افرادی مانند ایشان است برای معرفی و سکانداری وزارت و مدیر عاملی صنایع و سازمانهای بزرگ کشور؟ آیا کسی از کانال دستیابی ایشان به این جایگاه خبری دارد؟
یک شبه ره صد ساله پیمودن در ایران در حال توسعه، چیزی از جنس آنچه برای مارک زاکربرگ اتفاق افتاده نیست، زاکربرگهای ایران یا در حال کار و تحصیل و ارتقا در کشورهای توسعه یافته هستند و یا در ایران در بهترین حالت مستخدم دولتند و یا همچنان در جستجوی کار، شاید حرفهای فرزند عارف در مورد ژن خوب بودن مورد تمسخر قرار بگیرد اما او مردانه و بدون واهمه واقعیت عینی امروز جامعه ما را به شکلی عریان نشان داد، باید از او تقدیر میشد بابت صداقتش، مگر در اکثر موارد غیر از این در ایران دیده ایم که از حرف او ناراحت شویم؟ ژنهای خوب اصولا در ایران دو دسته اند، دسته اول ژنهایی که طبق یک توالی وراثتی ظهور و بروز میکنند یا به اصطلاح علم ژنتیک بیان میشوند مانند اغلب آقازادهها و دسته دوم ژنهایی که به صورت جهش یافته و ناگهانی بروز پیدا میکنند و توالی ژنی و توارث نوینی را ارائه میکنند!
این نوع از به کارگیری جوانان نه تنها اصیل و واقعی نیست که چه بسا برای بسیاری از همنسلان این گونه جوانان خاص! آسیب و خطر باشد، بسط و گسترش روابط پشت پرده و ظهور چنین جوانانی از گذار روابط نه چندان عرفی که در دسترس همگان باشد، تیشه به ریشه جوانان میزند. چند درصد از جوانان میتوانند وارد کانالی بشوند که امثال ایشان طی کرده تا به عنوان وزیر و مدیرعامل و …معرفی شود؟ اینجا ایران است و همگان میدانند رابطههای خاص برای اشغال یک جایگاه خدمتی بر تمام قواعد مرسوم در کشورهای توسعه یافته میچربد.
واقعیت تلخ این است که جوانان ایرانی با دیدن امثال ایشان دچار افسردگیهای کلان تر میشوند، جوانانی که بسیار توانمندتر بودهاند و اما به سیستم وابسته نبوده، گرچه هیچگونه عداوتی هم با آن ندارند اما زندگی کاملا مستقل و خارج از «روابط رانتی» را پیشه زندگی خود کردهاند. لذا هر جوانی که قرار است.به اسم تحول و جوانگرایی وارد کابینه شود بهتر است دارای روحیهای مشابه هم نسلان خود باشد تا باورپذیر شود و اگر قرار بر این منوال است که با روابطی غیر معمول به اسم جوانگرایی به جامعه قالب شوند همان بهتر که پیران میدان دیده همچنان میدان دار باشند .
تحول نقشها و نهادها باید رویه خود را طی کند و صرفا برخی از کار آمدان به واسطه کار آمدی خود جایگاه خدمتی را اشغال کنند، منظور از جوان کردن و چابک کردن کابینه ظهور یک فرد دهه شصتی در جمع پا به سن گذاشتهها نیست، همین که میانگین سنی کابینه با حفظ کار امدی به زیر ۵۰ سال میرسید قطعا نیروی تجربه و جوانی با هم به کار میآمد، برای جوان ایرانی مس ماندن و مس نمایاندن بهتر از زر شدنهای اینچنینی است که به دنبال قالب کردن رویهای غلط به جای رویه منطقی و توسعه یافته است.
منبع: بهارنیوز