ایالات متحده آمریکا میراث اوباما
محمد نظرگاهروزنامه بهارباراک حسین اوباما چهل و چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده نیز کاخ سفید راترک کرد. احتمالا او نیز مانند بسیاری دیگر از مقامات سیاسی جهان پس از کنار رفتن از قدرت به کارهای عام المنفعه خواهد پرداخت و شاید مانند کارتر، جک استراو، تونی بلر، شرودر و مانند آنها در صحنههای بین المللی از منافع ملی کشورش دفاع کند. اوبامای ۵۶ ساله هنگامی که هشت سال پیش از سوی مردم برگزیده شد شاید فکرش را هم نمیکرد که هشت سال بعد موهای کوتاه سیاهش کاملا سفید شود. او با اقدامات و اظهاراتش باعث آن شد که در ایران تصور سیاه و سفید نسبت به کشورهای جهان فرو بریزد و عدهای به این نتیجه برسند که رنگِ حوزه سیاست خارجی بیش از آنکه سفید یا سیاه باشد خاکستری است. وی که پیش از پا گذاشتن در کاخ سفید سناتور جوان ایالات ایلینوی بود، از همان دوران سناتوری نشان داد که با تصور رایج از مقامات ایالات متحده در ایران تفاوتهای آشکاری دارد. اوباما در زمان حضورش در سنا، علنا در مبارزات مدنی برای اعتراض به دخالت نظامی دولت آمریکا در عراق حضور داشت و از اولین مخالفان حضور نظامی آمریکا در عراق بود. از همین رو اوباما در دوران کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری نیز پایان دادن به جنگ عراق را به عنوان یکی از اهداف خود اعلام کرد.باراک اوباما حتی برای مردم حاضر در ایالات متحده هم تصویر نویی بود. فرزند یک مهاجر کنیایی سیاه پوست که سودای ملقب شدن به اولین رییس جمهور سیاه پوست تاریخ آمریکا را در ذهن میپروراند. آنان که سیاست در آمریکا را با جزییات بیشتری دنبال میکردند وجه دیگری از رفتار سیاسی اوباما نیز برایشان تازگی داشت. او در زمان حضور در سنا بر خلاف دیگر نمایندگان تازه وارد از گروهی از مشاوران خبره استفاده میکرد، موضوعی که برای نمایندگان جدید الورود به سنا چندان مرسوم نیست.شاید بتوان همین تفاوتهای شخصی و سیاسی اوباما را علت اصلی انتخاب شعار جذاب «تغییر» برای کمپین انتخاباتی وی توسط مشاوران رسانهای اش دانست. در نهایت اوباما توانست با جذابیتهای ذاتی و هم چنین وعدههای جذاب و سخنرانیهایی منطقی و در عین حال پرشور نظر مردم ایالات متحده را به خود جذب کند. سیاست خارجی به سبک اوباما اوباما در آغاز به کار دولتش در حوزه سیاست خارجی با وضعیتی مواجه بود که بسیاری از مردم و دولتهای جهان به واسطه عملکرد فاجعه بار بوش پسر و تیم نئو، محافظهکار همراهش از ایالات متحده تصویری جنگطلب و فاقد منطق را در ذهن خود ساخته بودند. در نتیجه مهمترین دستور کار اوباما در حوزه سیاست خارجی تغییر این تصویر بود. توجه به نوع کنشگری اوباما و دولت همراهش در حوزه دیپلماسی به خصوص در دوران جان کری نشان از آن دارد که آنها مهمترین وظیفه خود را تغییر نگاه جهانیان به آمریکا تعریف کرده بودند. پایان دادن به حضور نظامی در عراق، کمرنگ شدن نقش نیروهای نظامی در افغانستان، مذاکرات هستهای با ایران، تلاش برای حل و فصل بحران فلسطین و اسرائیل، نزدیکی بیش از پیش به مردم خاورمیانه و کشورهای اسلامی از طریق دیپلماسی عمومی، تلاش برای کاهش تنشها با کشورهایی که مدل خصمانهای را برای مواجهه با آمریکا انتخاب کردهاند، همه و همه فارغ از میزان موفقیت یا شکست آنها نمونههایی از تلاش اوباما برای تغییر تصویر این کشور در بین مردم دنیا بوده است. نوع مواجهه اوباما با ایران به عنوان یکی از کشورهایی که پروندههای اختلافی بسیاری بین خود و آمریکا تعریف کرده است را میتوان به دو بخش پیش و پس از انتخابات۹۲ ایران تقسیم کرد. دولت ایالات متحده در برابر نوع کنشگری سیاسی ایران در پیش از تابستان۹۲ که مبتنی بر نوعی ماجراجویی و بر هم زدن قواعد بین المللی بود راه اجماعسازی بین المللی علیه این کشور را در پیش گرفت. دولت اوباما بر خلاف دولت سابق آمریکا که سیاستهای یکجانبه گرایانه را اعمال کرد به دنبال اجماعسازی علیه کشور هدف رفت و به این منظور رایزنیهای گستردهای را با کشورهای مختلف جهان انجام داد. بی عملی مطلق در این سوی ماجرا باعث آن شد که دولت آمریکا یک اجماع بین المللی علیه ایران را ایجاد کند. نتیجه این اجماع جهانی صدور قطعنامههای تحریمی پی در پی از سوی سازمان ملل علیه ایران بود. قطعنامههایی که همه مفاد آن را کشورهای دوست و دشمن ایران اجرایی میکردند و فشارهای سنگینی را بر زندگی روزمره مردمان این کشور وارد آورد. پس از انتخابات ۹۲ و با پیروزی میانه روها در ایران وجه دیگری از سیاست ورزی دولت اوباما در خصوص این پرونده خود را نشان داد. اوباما به همراه تیم سیاست خارجی همراهش به رهبری جان کری در برابر نوع نگاه دولت روحانی به حوزه سیاست خارجی که مبتنی بر «برد – برد» بود مذاکرات فشردهای را با ایران در دستور کار خود قرار دادند و پس از دو سال و نیم مذاکره «فشرده» و «واقعی» به توافقی برای حل و فصل پرونده هستهای ایران رسیدند. شاید بتوان چالش برانگیزترین پرونده دوران ریاست جمهوری اوباما در حوزه سیاست خارجی را نوع مواجهه این کشور با روسیه دانست. در سالهای ابتدایی دولت باراک اوباما روابط روسیه و آمریکا همراه با تنش هایی مرسوم بین دو کشور بود اما به مرور و هر چه به پایان دوران اوباما نزدیک میشدیم تنشها شکل فزایندهای به خود گرفت و در نهایت کار به جایی رسید که برخی از تحلیل گران از آغاز دوباره جنگ سرد بین دو کشور سخن میگفتند. شاید بتوان آغاز این شبهِ جنگ سرد را با بحران کریمه همزمان دانست. بحرانی که در ابتدا آن قدرها هم بزرگ دیده نمیشد اما به تدریج تبدیل به مسئله اختلافی بسیار بزرگ و تنش آفرینی بین روسها و آمریکا شد. پس از کریمه نوبت به سوریه رسید، حضور پررنگ روسها در سوریه و همچنین حمایت تمام قد پوتین از رژیم اسد باعث گستردهترشدن تنشها بین دو کشور شد. البته این ماجرا «نیمه پر لیوان» هم دارد و آن توافق هستهای با ایران بود. این دو کشور که در مسائل مختلفی دچار اختلافات و تنش هایی عدیده هستند در این موضوع خاص با همکاری سایر کشورها و با جدیت تیم مذاکره کننده ایرانی به نتیجهای مشترک رسیدند که همه طرفها از آن ابراز رضایت میکردند. روابط دولت ایالات متحده در دوران اوباما با اتحادیه اروپا چندان تفاوتی با گذشته نداشت و شاید تنها بتوان این گونه گفت که طرفهای اروپایی تلاش کردند که از زیر سایه آمریکا در برخی موضوعات کمی خارج شوند که البته در این امر موفقیت قابل ملاحظهای نیز کسب نکردند. روابط آمریکا و چین نیز در این سالها دچار چالش سیاسی خاصی نشد و بیشتر چالشها بین این دو کشور در حوزه اقتصاد بوده است. چالش هایی که شاید بتوان آن را از دلایل اصلی رای آوریترامپِ ضد چین نیز دانست. نوع مواجهه دولت آمریکا با بحرانهای منطقه خاورمیانه را میتوان مهمترین نقطه ضعف کارنامه سیاست خارجی اوباما دانست. اوباما از یک سو تمایلی به حضور نظامی در این منطقه نداشته است و از سوی دیگر شاهد آن بود که با انفعال و بی تدبیریهای دولتهای منطقه پس از خروج نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان گروههای تروریستی مخوفی ایجاد شده است که میتوانند خطرات بزرگی را برای آمریکا و هم پیمانانش بیافرینند. نمونه بارز این سردرگمی در تصمیم گیری را میتوان در بحران سوریه مشاهده کرد. بررسی عملکرد دولت ایالات متحده در سوریه نشان دهنده نوعی بلاتکلیفی و عدم انسجام کافی در حوزههای تصمیم گیری است. روابط دولت اوباما با اسرائیل نیز با وجود آن که در ظاهر تفاوتی با گذشته نکرده است اما با کمی دقت در جزییات و تغییر نگاه کلیشهای رایج در ایران به ایالات متحده میتوان افزایش اختلافات بین این دو همپیمان را به عینه مشاهده کرد. شاید بتوان نمونه هایی مانند مخالفت صریح دولت اوباما با شهرکسازیهای اسرائیل، عدم وتوی قطعنامه اخیر شورای امنیت علیه اسرائیل و هم چنین توافق هستهای با ایران را از جمله مواردی دانست که کاملا اختلافات بین این دو را نشان میدهد. به طور خلاصه میتوان سیاست خارجی اوباما را برخاسته از خستگی مردم آمریکا از جنگ و کاهش استفاده از الگوهای مداخله گرایانه دانست. دوری از یکجانبهگرایی و تمرکز بر مذاکره ویژگی اصلی و اساسی سیاست خارجی دولت اوباما بوده است. این مدل از سیاست ورزی منتقدانی را نیز داشته است که بیشتر در بین تندروهای آمریکا میتوان از آنها سراغ گرفت. آنان معتقدند که سبک اوباما در سیاست خارجی باعث آن شده است که رهبری جهان در دستان دیگران قرار بگیرد اما باراک اوباما در برابر این دیدگاه با تایید آن که ایالات متحده باید رهبری و پیش آهنگی جهان را داشته باشد معتقد است نحوه رهبری بر جهان اهمیتی کمتر از رهبری جهان ندارد و مدلهای یکجانبهگرایانه وجهه آمریکا در جهان را خدشه دار خواهد کرد و فاقد کارآمدی لازم برای تحقق منافع ملی آمریکا است. آمریکای اوباما باراک اوباما در حوزه سیاستهای داخلی آمریکا که تاثیر مستقیم بر زندگی مردم حاضر در متن جامعه نیز داشته است موفقیتهای قابل ذکری را داشته است. شاید بتوان مهمترین نقطه قوت کارنامه اوباما در حوزه مسائل داخلی آمریکا را طرح «اوباما کر» دانست. طرحی که از مارس ۲۰۱۳ آغاز شد و بر اساس آن بیمهها موظف شدند که نرخ واحدی را برای تمام مراجعان در نظر بگیرند. طرح اوباما که با مخالفتهای جدی مجلسِ در اختیار مخالفانش هم قرار گرفت و حتی کار به استفاده از اختیار وتو توسط اوباما نیز کشید باعث آن شد که تحول قابل ملاحظهای در بخش بهداشت و درمان ایالات متحده رخ دهد. دیگر برنامه اوباما که منطبق با سیاستهای همیشگی حزب دموکرات است حمایت از همجنس گرایان بود. قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان از جمله موارد آشکار حمایت از این گروه در جامعه بود. طرحهای اوباما برای منع خرید و فروش اسلحه با فشارهای گسترده کمپانیهای اسلحهسازی از یک سو و مبنای این مسئله که به قانون اساسی آمریکا بر میگردد با شکست مواجه شد و وی تنها توانست برای بیشتر شدن سخت گیریها برای فروش سلاح به مردم عادی گام هایی کوچک و با کمی بدبینی میتوان گفت بی اثر بردارد.شاید بتوان به جرات گفت که کارنامه باراک حسین اوباما در هشت سال حضورش در کاخ سفید همراه با نقاط قوت فراوانی بوده است که نقاط ضعف آن را تا حدودی پوشش داده است. علت آنکه مطابق نظرسنجی گالوپ ۵۶ درصد مردم آمریکا از دوران هشت ساله او رضایت داشتهاند را میتوان در همین کارنامه و همچنین ارتباط بسیار خوب با حامیانش دانست.
منبع: baharnews.ir