او تا کجا مشمول تقیه خواهد شد؟!
امید پورعزیز
بى شک محمود احمدىنژاد رئیس جمهور پرحاشیه سابق ایران، یکى از جنجالىترین چهرههای سیاسى معاصر این کشور است. او که از همان بدو ظهورش به مواضع و اعمال خاص و خارج از عرف دیپلماتیک شهره شد، همواره جو پر التهاب و ریسک پذیرى را در فضاى سیاسى ایران رقم زده است. اما سوال اساسى این است که در چارچوب نظامى که او دو دوره رئیس جمهور آن شد آیا این حد از حاشیه سازى و ماجراجویى لزومى داشته است؟!
هیجانى که همواره محمود احمدىنژاد بر فضاى سیاسى ایران تحمیل کرده، حداقل به صورت سنتى با رویه مکتب فقهى شیعه در تعارض است. زیرا در حکومت در جمهورى اسلامى که متکى بر فقاهت شیعه است، همواره عرف بر این بوده است که موارد مناقشه برانگیز حساسیتزدایى شده و کمترین تنشها در جریان پیشبرد اهداف سیاسى پدید آید. هرچند بعد از انقلاب اسلامى آن بخش از فقاهت که دستى در میدان عمل سیاسى داشت به مراتب فعالتر و عملگراتر شده است، ولى حتى هیجانات و ماجراجویىهاى احمدىنژاد و اعوان و انصارش از این حد نیز فراتر میرود و عملا در تعارض ملموس با اصل بنیادى تفکر فقاهت محور شیعه یعنى اصل تقیه میباشد.
باید در نظر داشته باشیم که اکثر مفاهیم و استراتژىهای حکومت فقهمحور شیعه در توازن نسبى بین تبعیت از ایدئولوژى، شهادتطلبى و همینطور تقیه معطوف شده است. چنانچه اگر در مراحل و مقاطع مختلف پیاده کردن انقلاب اسلامى این تقیه لحاظ نمى شد، چه بسا این انقلاب به سرانجام نمىرسید. البته بدون تردید بهرهگیرى از تقیه و یا به قولى مصلحتسنجى مقطعى و یا مماشات، همواره در مصادیق گوناگون عمر مفید خود را داشته و تا ابد لحاظ نمىگردیده است.
حال اگر بپذیریم موضع حاکمیت در قبال اعمال و مواضع بحث برانگیز احمدىنژاد متأثر از اصل تقیه باشد، باید دید که کاسه صبر این بازدارندگى تقیه تا کى لبریز خواهد شد. البته ممکن است برخى بر این باور باشند که اساسا این مواضع احمدىنژاد نه تنها منفى ارزیابى نشده بلکه در راستاى درست توسعه سیاسى قلمداد کنند ولى دو نکته اصلى در تعارض با این استدلال وجود دارد که یکى گذشته انکارناپذیر او و دیگرى فرقهگرایى و یا شاید به قولى مریدپرورى احمدىنژاد باشد که اساسا با ادعاى عدالتطلبى و حق خواهى و مردمى بودنش در تضاد است.
بنابر اعلام سازمانهای نظارتى و مقامات حقوقى احمدىنژاد و دولت متبوعش تخلفات مالى و قانونى متعددى در دوران تصدى مسئولیت خویش داشته است که طى این سالها به دلایل نامعلوم به آنها رسیدگى نشده و شاید هیچگاه هم به صورت دقیق رسیدگى نشود. حال وقتى چنین شخصى در این وسعت در مظان اتهام بوده و شخص او نیز رویه خاصى را براى شفاف سازى در پیش نگرفته و همواره خود و اطرافیانش را مبرى از هر اشتباه و تخلفى تلقى کرده است، شاید باید در نیات گفتمان انتقادى اش باتردید بیشترى نگریست. با توجه به اینکه این همواره در طول تاریخ شگرد سیاستمداران بوده است که مطامع سیاسى خویش را با اقناع مغرضانه افکار عمومى دنبال میکنند. لذا با کنار هم چیدن مشتى از ادعاها و شعارهاى اخلاقى و عامه پسند که با برخى موضع گیرىها و تخریبهای سیاسى نیز همراه میشود، نباید از یک سوراخ براى چندمین بار گزیده شد.
او همان شخصیت سال ٨۴ و همان فرد سال ٨٨ است و قطعا در مرام و مسلک سیاسى او تحول چندانى رخ نداده است. با همه این اوصاف و با اتکا به بلوغ فکرى مردم تا حدود زیادى میتوان امیدوار بود که او و شوهایش عوامفریبى کمترى را به همراه داشته باشد، ولى آنچه مهم است این است که ضامنین و مدافعان سابق این فرد تا کجا به مماشات و سکوت خود در مقابل یکه تازىهای او ادامه خواهند داد؟ مسلما اگر اندکى از این مواضع از سوى یک سیاستمدار اصلاح طلب و یا مستقل مطرح میشد به اتهام اقدام علیه امنیت ملى و تشویش اذهان عمومى تحت سختگیرانهترین پیگردها قرار میگرفت. لذا این حد از دوگانگى در برخورد با او که به جهت مصالح پیدا و پنهان مبذول داشته میشود، به شدت اذهان عمومى جامعه را در بهت فرو برده است.
البته برخى در مقام دفاع از آزادى بیان، در هر حد و هر سطحى این گشاده دستى را به فال نیک گرفته و جوانب و حواشى این موضع گیرىها را در تحلیل همه جانبه این مقوله نادیده میگیرند. لذا نکته اصلى و کلیدى در اینجا تعیین میزان این مصلحت سنجى برگرفته از اصل تقیه میباشد که تا کجا این بساط گسترده خواهد شد و در صورت لبریز گشتن آن، آیا این قائله ختم به خیر خواهد شد یا اینکه هزینههای مضاعف و غیر قابل پیش بینى را به نظام و کشور و جامعه تحمیل خواهد کرد؟ !
این سوال شاید به جهت تکرار فراوانش تا حدى حساسیت زدایى شده باشد ولى قطعا از زیر پاسخ آن نمى توان شانه خالى کرد. همپیمانان و یاران گذشته احمدىنژاد بالاخره باید در محضر جامعه موضع خویش را در قبال او روشن کرده و براى جوسازىها و تشویش آفرینىهای او پاسخ قانع کننده ایى براى جامعه داشته باشند. احمدىنژاد شخصى نیست که به مرور زمان نادیده انگاشته شده و به حاشیه اى امن پناه برد، او اساسا اجازه نمىدهد که کسى بدون هزینه پایش را از غائله بیرون کشیده و از او بعنوان هم پیمان سابقش تبرى جوید. سخن پایانی این جمله قابل تأمل یک فعال سیاسی و رسانه ای اصولگراست که همین دیروز گفته است: «رفتارهای احمدینژاد، دست انتقام الهی است از ما اصولگراها؛ حالا حالاها باید تاوان بدهیم بابت تحمیل او به مردم و نظام»!
منبع: بهارنیوز