انتشار «تیغ و ترنا»ی محموداستادمحمد
همزمان با چهارمین سالمرگ این نمایشنامهنویس از سوی بنیادی که به نام او نامگذاری شده، اعلام شده است که نخستین جلد از مجموعه آثار او روز سوم مردادماه منتشر میشود.
حالا همزمان با چهارمین سالمرگ این نمایشنامهنویس از سوی بنیادی که به نام او نامگذاری شده، اعلام شده است که نخستین جلد از مجموعه آثار او روز سوم مردادماه منتشر میشود. پیش از این مجموعه نمایشنامههای استادمحمد از سوی نشر «قطره» و در قالب کتابی با نام «ای کاش که جای آرمیدن بودی» منتشر شده بود اما حالا قرار است مجموعه هفت جلدی آثار او از سوی نشر «چشمه» منتشر شود. مجموعهای که شامل ١٧ نمایشنامه است و در فاصله تاریخ سالمرگ او در سوم مرداد تا سالروز تولدش در سوم آبان ماه به تدریج کامل خواهد شد. این کتاب که جلد نخست از این مجموعه است، دو نمایشنامه «آسید کاظم» و «تیغ و ترنا» را شامل میشود.
نمایشنامه «آسید کاظم» سالها قبل منتشر شده است اما نمایشنامه «تیغ و ترنا» برای نخستینبار منتشر میشود. «تیغ و ترنا» نمایشنامهای است که سال ١٣۶٠ به خواست زندهیاد هادی اسلامی و بر اساس روشی که در تئاترهای لالهزار آن دوره در اتود گرفتن از بازیگر مرسوم بوده، نوشته شده و به کارگردانی هادی اسلامی در تئاتر «البرز» و با یدالله شیراندامی، عنایت شفیعی، رحیم بقایی، مسعود شهیدی، معصومه تقیپور و سیروس گرجستانی روی صحنه رفته است. متن این نمایشنامه نیز بر اساس نسخه پاکنویس شده به خط زندهیاد هادی اسلامی منتشر میشود. اعضای بنیاد استادمحمد تصمیم داشتند برای انتشار این کتاب آیین رونمایی برگزار کنند اما از آنجاکه در حال حاضر مدیا کاشیگر یکی از اعضای هیاتمدیره این بنیاد، در بیمارستان بستری است، رونمایی از جلد اول این مجموعه را به زمانی دیگر موکول کردند. محمود استادمحمد که در طول زندگی پرفراز و نشیبش نمایشنامههایی همچون «آسید کاظم»، «شب بیست و یکم»، «دیوان تئاترال»، «سپنج رنج و شکنج»، « تهرن»، «دقیانوس امپراتور شهر اقیانوس»، «خونیان وخوزیان»، « قصص القصر»، « عکس خانوادگی»، «آخرین بازی» و… را به نگارش درآورد و با هنرمندانی چون خسرو شکیبایی، هادی اسلامی، اصغر همت و… همکاری کرد. بچه دروازه دولاب تهران بود و در نوجوانی به سبب همکلاسی بودن با بهمن مفید با برادر بزرگش بیژن آشنا شد و همین آشنایی موجب ورود او به صحنه تئاتر شد.
در نمایش مشهور «شهر قصه» نقش «خر» را بازی کرد و با این نقش نه تنها در ذهن تماشاگران نسلهای قبلی باقی ماند که نسل جدید بعدها نظارهگر این نقشآفرینی او در این کاراکتر شدند و او حتی با وجود برخی از دلگیریها، ارادتمند بیژن مفید ماند. پیش از انقلاب مدتی در جنوب کشور بود و بعد از انقلاب نیز چند زمانی را در کانادا سپری کرد اما غربت را دوام نیاورد و دیگر بار به سرزمین مادری خویش بازگشت و دوباره البته با فاصلههای طولانی تئاتر کار کرد. دو سه سال آخر زندگی بر او سخت گذشت و به ناچار با سرطان مبارزه کرد و از بد حادثه، نبود دارو در وضعیتی که کشور تحریم بود، کار را دشوارتر کرد و در نهایت، آرامش مرگ را به کشمکش زندگی ترجیح داد و سرانجام سحرگاه روز ٣ مرداد سال ٩٢، صحنه زندگی را ترک گفت. برای دوستدارانش چند نمایشنامه و تعدادی ترانه چاپ نشده به جای گذاشت و سنگ قبری در قطعه هنرمندان در کنار سعدی افشار همیشه عزیزش.
منبع: عصرایران