اصلاحطلبی یا حامیطلبی؟
علی میرزامحمدی
در آستانه انتخاب کابینه دولت دوازدهم و تغیرات پیش رو در سطوح مختلف مدیریتی (کلان، میانه و خرد) ، فرصتی فراهم شده است تا مساله آسیب شناسی گفتمان اعتدال و اصلاحات از منظر روابط سلسله مراتبی بین نیروها مطرح شود. این آسیب شناسی از آن جهت ضرورت دارد که گفتمان اعتدال و اصلاحطلبی برای تداوم پویایی خود و جلوگیری از انجماد و رسوب نظری و عملی، نیازمند نقد درونی و بیرونی به ویژه از این منظر مهم و کلیدی است. یکی از مهمترین عوامل و بسترهای تهدید جریان اصلاحات و به انحراف کشیده شدن آن، در روابط سلسله مراتبی بین نیروهای اصلاحطلب و حتی روابط این نیروها با اقشار مختلف مردم نهفته است.این عامل تهدید کننده را به احتمال نخستین بار حمیدرضا جلایی پور در آسیب شناسی اصلاح طلبان در ایران در یادداشت مورخه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۸ در روزنامه نشاط با عنوان « ایده جامعه مدنی در چالش با جامعه حامی پرور» مطرح نموده است.
جریان اصلاح طلبی که خود را مقید به برقراری جامعه مدنی و صیانت از آن میداند در گزینش نیروها به اصل« شایسته سالاری» معتقد است. به این معنا که هر فرد بر اساس «رابطه برابر شهروندی» و صرف نظر از اینکه متعلق به چه گروه (فامیلی، قومی، فرقه ای، مذهبی، حرفهای و حزبی) است، بر اساس شایستگیهای خود میتواند مدارج صعودی جامعه را طی کند.
اما در عمل در روابط سلسله مراتبی بین نیروهای اصلاح طلب و نیروسازی این جریان، به ویژه در پستهای دولتی در دورهای که قدرت تصمیم گیری درباره به کارگیری نیروها در اختیار اصلاح طلبان و نیروهای اعتدال گرا است، اصل شایسته سالاری کمتر رعایت میشود و به جای آن «روابط حامی پروری و حامی طلبی» حاکم است!
بر این اساس جای تعجب نیست که رئیس فلان اداره یا نهاد برای بقا و تداوم مدیریتی خود مخفیانه در کوچه پس کوچههای شهر با اعضای شورای اصلاح طلبان شهرستان، جلسه تشکیل دهد تا حمایت ایشان را برای بقا جلب کند!؟متاسفانه حامیطلبی و حامی پروری به صورت سلسله مراتبی در داخل جریان اصلاحات در حال رشد است. ویروس حامیطلبی و حامی پروری مهمترین اصل جامعه مدنی که همان «شایسته سالاری و حقوق برابر شهروندی» است را از بین میبرد. بیماری حامی پروری و حامی طلبی جریان اصلاحات را به انحراف کشیده و شالوده گفتمانی آن را نابود میکند. هرچند هشدار برخی دلسوزان درباره تبعات نبود تدبیر در تغییرات پیش رو در چینش کابینه (سطح کلان) و انتخاب مدیران و روسای ادارات (در سطوح میانه و خرد) گاهی با برچسب سهم خواهی مورد بی مهری قرار میگیرد؛ اما به یاد داشته باشیم اعتماد عمومی به گفتمان اعتدال و اصلاحات در گرو رعایت اصل شایسته سالاری و حقوق برابر شهروندی قرار دارد. و اگر به جای این اصل «مصلحت حزبی و سلسله مراتب حامی پروری و حامی طلبی» جایگزین شود، گفتمان اصلاح طلبی همانند گفتمان اصول گرایی دچار تزلزل و در خوش بینانهترین حالت دچار انشعاب خواهد شد.
این تحلیل ما را به این نتیجه رهنمون میکند که در تغییرات پیش رو لازم است گزینههای کسب پستهای مدیریتی و اجرایی فارغ از اصول حامی طلبی و حامی پروری و بر اساس اصل شایسته سالاری طرح و انتخاب شوند. به این معنا که از همه آنها طرح و برنامه اجرایی درخواست شود تا بر اساس شاخصهای مختلف چون سابقه اجرایی، توانمندی، دانش، نوآوری در طرح و برنامه پیشنهادی و میزان عملی بودن آن برای پستهای اجرایی و مدیریتی تصمیم گیری شود. اینکار نه تنها در سطوح کلان و میانه بلکه در سطوح خرد شهرستانی که برای اقشار مختلف مردم ملموستر است بسیار ضرورت دارد.
منبع: بهارنیوز