اصغر فرهادی، بازوی جامعه مدنی
احمد ابوالفتحیروزنامه بهارفیلمی از ایران، نامزد نهایی جایزه اسکار شد. سومینبار است که این اتفاق رخ میدهد. بار اول در سال ۱۳۷۷، «بچههای آسمان» اثر «مجید مجیدی»، یکی از پنج نامزد نهایی دریافت جایزه «بهترین فیلم خارجی» اسکار شد. دومین بار، در سال ۱۳۹۰، اصغر فرهادی با فیلم «جدایی نادر از سیمین» نامزد نهایی و سپس برنده این جایزه شد و حالا نوبت به «فروشنده» رسیده است، فیلم دیگری از اصغر فرهادی. راه یافتن «بچههای آسمان» به جمع نامزدهای نهایی اسکار، عجیب و بهتآور و هیجانانگیز بود. کمتر کسی انتظار این موفقیت را داشت و برای همین مواجهه با آن در سردرگمی گذشت. هنوز تکلیف نهادهای فرهنگی با جایزهای که نماد استکبار جهانی محسوب میشد، مشخص نبود و البته فراگیری رسانهای بهگونهای نبود که بتوان صدای «جامعه مدنی» را از راه فضای مجازی شنید. اما راه یافتن «جدایی» به جمع نامزدهای نهایی و سپس انتخاب آن به عنوان بهترین فیلم خارجی سال ۲۰۱۲ جهان به یک شعف عظیم اجتماعی دامن زد که از جمله ثمرههای آن این بود که جامعه اصغر فرهادی را به یک «شخصیت ملی» تبدیل کرد. بر لغت «جامعه» تاکید دارم. چرا که از همان ابتدای شکلگیری «پدیده فرهادی»، او در جایگاه فردی که نسبت مستقیم با قدرت ندارد تعریف شده است. بهخلاف «مجید مجیدی»، فرهادی هیچگاه نامزد ساختن کلانپروژههای سینمایی، به سفارش نهادهای حکومتی نبوده است و هیچ یک از فیلمهایش پشتیبانی دولتی نداشته است. بهعکس، فیلمهای فرهادی در مواقعی ابزار جامعهمدنی برای ابراز وجود بوده است. نمود این موضوع را در زمان اکران فیلم «درباره الی» مشاهده کردیم. به همین دلیل است که باید گفت فرهادی «شخصیتی ملی» است که اعتبارش را سراسر از مردم گرفته است. اصغر فرهادی در مسیر حرفهایاش حالا به مرحلهای رسیده است که انتخاب شدن اثرش به عنوان نامزد نهایی اسکار یک اتفاق ساده و طبیعی و پیشبینیپذیر محسوب میشود و این اتفاق عظیمی است. فرهادی حالا دیگر «پدیده» نیست، فرد موفقی است که توانسته موفقیتش را تداوم بخشد. به جایگاهی رسیده است که پخشکننده با اطمینان از استقبال عمومی، فیلمش را در اولین روز نمایش، در ساعت ۶ صبح اکران میکند و تمام صندلیهای سینما پر میشود. بهجایی رسیده است که ابرستارههای جهانی ایفای نقش در فیلمش را برای خود افتخاری بزرگ میدانند و پیام چند سطریاش به رئیسجمهور، درباره یک ماجرای غمانگیز ملی (ماجرای گورخوابها) بلافاصله پاسخ میگیرد. همه اینها نشان میدهد که فرهادی حالا یک «شخصیت ملی» است و در جامعه ایران میتوان او را حامل «سرمایه اجتماعی» محسوب کرد، چرا که میزان مقبولیت او در شبکه روابط ایرانیان او را در جایگاهی قرار داده است که میتواند تاثیر مستقیم و ویژه در روند امور داشته باشد. این جایگاهی است که باید از آن حراست کرد. هم خود فرهادی و هم تکتک ما در روند حراست از این جایگاه مسئولیت داریم. از منظر اندیشمندان جامعهشناسی، سرمایه اجتماعی علاوه بر اینکه در «جامعه مدنی» شکل میگیرد، از جمله عناصری است که به «جامعه مدنی» قوام میبخشد و در روند نیل به دموکراسی و حفظ و حراست از آن عنصری بسیار موثر محسوب میشود. فارغ از اینکه درباره فیلمهای فرهادی و از جمله درباره آخرین اثر او چه نظری داریم، فارغ از اینکه سبکزندگی او مورد پسند ماست یا نه، فارغ از اینکه او را خاضع میدانیم یا مغرور، بسیار اهمیت دارد که از فرهادی در مقام فردی که حامل «سرمایه اجتماعی» است و میتواند در بزنگاههای حساس به کمک جامعه مدنی بیاید حراست کنیم و البته خود او نیز باید در حفظ و نیز افزایش اعتباری که حاصل آن یافتن امکان ایفای نقشهای ویژه اجتماعی است کوشا باشد و به عنوان بازوی جامعه مدنی از اعتبارش استفادههای ویژه کند. به همین دلیل است که بهترین خبر هشتم اسفند ماه برای ما میتواند خبر انتخاب فیلم «فروشنده» به عنوان بهترین فیلم خارجی در جایزه اسکار باشد. منتظریم.
منبع: baharnews.ir