از دولت رابینهودی تا دولت آواربردار!؟
دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس)
روزنامه بهار
آیا نباید روسای جمهوری متعهد شوند که نه تنها برای دوره خود بلکه تا آخر عمر و حتی برای نسلهای آینده نیز باید پاسخگوی عملکرد خود باشند؟ کسانی که برای مدتی هرچند کوتاه، خانه اجاره کردهاند به خوبی میدانند که رعایت اخلاق مستاجرنشینی، اصلی ضروری است. متاسفانه برخی مستاجران این اصل مهم را به ویژه در ماههای آخر رعایت نمیکنند. آنها با این تصور که این خانه به آنها تعلق ندارد و مجبورند آنراترک کنند یا سهل انکاری میکنند و یا با عنادورزی دست به شیطنت میزنند! درباره روسای جمهوری یک کشور نیز اگر آنها را به مستاجران این نهاد تشبیه کنیم چنینی تصوری میتواند شکل بگیرد!
به این معنا که تیم مدیریتی یک رئیس جمهور پس از اتمام دوره خود، ناجوانمردانه ویرانهای را به رئیس جمهور بعدی تحویل میدهد!؟ حال سوال این است که آیا مستاجران پاستورنشین ایران در دورههای مختلف ریاست جمهوری، اصول مستاجرنشینی را رعایت میکنند!؟ آنها چه میراثی از خود برای تیم مدیریتی بعدی بر جای میگذارند؟ بررسی میراث بر جای مانده برای دولت روحانی نشان میدهد که مستاجران پیشین پاستور، اصول تحویل مدیریت سالم را برای مستاجران بعد از خود رعایت نکرده اند. اما ایکاش دولت روحانی در اطلاع رسانی این معضل بزرگ به مردم محافظه کاری نشان نمیداد و شجاعانه واقعیتهای روز جامعه ایران را به مردم منعکس مینمود. شاید در اینصورت مردم ما بهتر میتوانستند عملکرد دولت را واقع بینانه ارزیابی کنند.
شالوده اساسی آنچه دولت اصولگرای قبلی را در بین قشر قابل توجهی از مردم محبوب جلوه داده بود به هم ریخته است و بسیاری از طرحها و برنامههای اجرایی این دولت که مورد حمایت احزاب اصولگرای کشور بود امروز حتی در میان خود اصول گرایان نیز منتقدان جدی دارد.نتایج اجرای طرح یارانهها، مسکن مهر و گسترش دانشگاه پیام نور و… نشان داد که این طرحها هر چند در کوتاه مدت، مسکنی برای دردهای مزمن اقتصادی و حتی آموزشی ایران بود ولی در میان مدت، عوارض بسیار بدی به همراه داشت. اما ظهور تسکین موقت این دردهای اقتصادی در دولت پیشین و ظهور عوارض و دردهای آن در زمان دولت روحانی بوده است!؟
همین مسئله کار دولت روحانی را بسیار دشوار نموده است. این دولت مجبور بود از یکطرف هزینههای جلوگیری از گسترش دردهای مزمن برجای مانده از سوء مدیریت دولت پیشین را بپردازد تا در فرصت مناسب به درمان ریشهای دردها اقدام نماید. از طرف دیگر در نظر اقشار کمدرآمد جامعه باید پاسخگوی آن باشد که چرا برای مثال بر خلاف دولت پیشین، وامهای مسکن و اشتغال آنچنانی به اقشار مختلف نداده است. یا اینکه چرا این دولت یارانههای پرداختی را افزایش نداده است!؟ چرا بازار مسکن راکد مانده است و چرا در اشتغال فارغ التحصیلان تحولی قابل توجه روی نداده است؟ ! این انتقادها به انتقادهای اطرافیان یک بیمار در حال احتضار میماند که یک پزشک را متهم میکنند که چرا بیمار بلافاصله پس از جراحی قادر به دویدن نیست!؟
قصد از نگارش این مطالب حمایت از جریان خاص و یا دولت روحانی نیست. بلکه نیت اصلی، طرح نکتهای کلیدی در مدیریت کلان کشور است. آیا نباید استراتژی مشخصی برای خط سیر تحولات کشور در ابعاد مختلف تعریف شود؟ آیا نباید روسای جمهوری متعهد شوند که نه تنها برای دوره خود بلکه تا آخر عمر و حتی برای نسلهای آینده نیز باید پاسخگوی عملکرد خود باشند؟ آنها باید به درستی به مردم نشان دهند که چه میراثی را از دولتهای پیشین خود دریافت نمودهاند و چه میراثی را برای دولتها و نسلهای آینده بر جای میگذارند. به جای تفکر نقطهای که اساس آن بر آغازگریهای منقطع است و بر«نقطه سر خط » تاکید میکند و خود را مبداء دوره جدیدی تلقی میکند باید به تفکر خطی روی بیاوریم و بدانیم که این کشور بعد از ما نیز باید مدیریت بشود؛ نه آنکه ویرانهای از آن بر جای بگذاریم که مدیران بعد از ما، ابتدا باید آواربرداری کنند و سپس اگر فرصتی باقی ماند برای ساخت دوباره اقدام کنند!؟ سوال این است که آیا تیم مدیریتی یک دولت میتواند برای کسب محبوبیت مقطعی در دوران کسب رای و یا پایان دوره ریاست جمهوری خود با اقدامی رابینهودی، خزانه مملکت را در میان اقشار مختلف مردم بذل و بخش نماید!؟ در اینصورت هر دولتی که پس از او بر سرکار بیاید با کدامین توشه خزانهای و با کدامین وجهه ملی و بین المللی خواهد توانست برای همان مردمی که اقدامات رابین هودی دولت پیشین را همانند چماقی بر سر دولتمردان فعلی میکوبند گام بردارد!؟
منبع: بهارنیوز