آیا نگرانی برای سلامتی مفید است؟

همه ما نگرانی های خاصی در زندگی خود داریم که برای خیلی ها ممکن است سلامتی یکی از اصلی ترین آنها باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ آیا تابه‌حال چیزی در مورد فایده نگرانی برای سلامتی شنیده‌اید؟ آیا واقعا ممکن است نگرانی برای سلامتی‌مان فایده‌ای داشته باشد؟ برای این‌که بتوانید برای این سوالات پاسخی بیابید با ما همراه باشید تا چندین فایده نگرانی برای سلامتی تان را بگوییم.
بدون نگرانی‌های‌مان چه بلایی سر ما خواهد آمد؟ چگونه ظرف‌ها شسته می‌شوند، بچه‌ها غذا می‌خورند و صورت حساب‌های ما پرداخت می‌شود؟ چطور خانه جارو می‌شود، تکالیف خانه انجام می‌شود، و کارت‌های تبریک تولد به موقع ارسال می‌شوند؟
نگرانی‌ها و اضطراب همواره برای بقای ما ضروری است؛ آن‌ها صرفا ابزاری برای شکنجه نیستند. آن‌ دسته از اجداد سرخوش‌مان که قدم زنان به هوای لذت بردن از یک صبح پاییزی بیرون می‌رفتند خوراک ببرهای دندان خنجری شدند – و ژن‌شان به فنا رفت. ولی اجداد پارانویای ما، که فکر می‌کردند در هر گوشه و کناری ممکن است خطری کمین کرده باشد، و از خانواده یا قبیله‌شان دفاع می‌کردند، یک حالت حمایت‌گرانه از نگرانی را به ما انتقال دادند.
کمی نگرانی در واقع برای ما خوب است: نگرانی می‌تواند کمک‌مان کند کارها را پشت گوش نیندازیم و وادارمان کند که وظایف‌مان را اولویت‌بندی کنیم. از همه مهم‌تر این‌که نگرانی طوری طراحی شده‌است که واکنش اولیه باشد. نگرانی، اولین قدم در فرآیند حل مشکل است، و با تحریک فرآیند تحلیلی ما باعث می‌شود تلاش‌مان را جهت پیدا کردن راه‌حلی برای مشکلات شروع کنیم؛ وضعیت فعلی را ارزیابی کنیم؛ گزینه‌هایی برای واکنش خلق کنیم؛ در میان آن‌ها یکی را انتخاب کنیم؛ و سپس آن را به اجرا دربیاورید. هنگامی که این فرایند خوب پیش برود، ما می‌توانیم تجزیه و تحلیل خود را به پایان برسانیم با پیامی مثل: “من در مورد به پایان رساندن این پروژه نگران هستم، و حالا قصد دارم دست به کار شوم. برای انجام دادن این پروژه یک برنامه دارم. ”
این فایده نگرانی برای سلامتی است. اما وقتی ما طوری عمل می‌کنیم که انگار نگرانی خودش فرآیند حل مشکل است، این فرآیند را بدنام می‌کنیم. به این صورت که مشکل را بارها و بارها بر زبان می‌آوریم بدون این‌که به طور موثری به دنبال راه‌حل باشیم. ما می‌گوییم، “من باید این کار را انجام بدهم. اگر انجام‌اش ندهم، دچار مشکل می‌شوم. مطمئن نیستم که بتوانم از عهده‌اش بربیایم.”
در مواقع استرس‌زا- مثلا اگر درآمد ثابت ما در معرض تهدید باشد، اگر یک علامت فیزیکی نا آشنا همچنان ادامه بیابد، اگر پسری رانندگی را آغاز کند یا دختری وارد یک رابطه شود- اکثر ما کمی بیش از اندازه آشفته می‌شویم. انگار که نگرانی طلسمی برای رفع مشکل و اشتباهات و دور شدن از خطرات است. ما باور داریم که اگر به اندازه‌ی کافی نگران باشیم، قادر خواهیم بود راه‌هایی برای جلوگیری از چیزهایی بدی که ممکن است رخ بدهند، پیدا کنیم.
ما احساس خطر می‌کنیم، بنابراین طوری عمل می‌کنیم که انگار تمام این افکار ما را از ارتکاب هر گونه خطایی در قضاوت محافظت می‌کنند، و تضمین می‌کنند که گزینه‌ی درست را انتخاب می‌کنیم. سپس، هنگامی که برنامه‌ای را برای انجام کارمان انتخاب می کنیم، باز هم نگرانی داریم، اما این بار برای تشخیص این‌که آیا عملکردمان درست است یا نه، که همین تبدیل به فرآیندی می‌شود که دوباره تصمیمات‌مان را مورد ارزیابی قرار بدهیم.
اما اشتباه می‌کنیم. نگرانی قرار نیست مشکلات ما را حل کند. یک فایده نگرانی برای سلامتی این است که مشکلات را به ذهن ما برساند، تا ما بفهمیم که چه چیزی را باید درست کنیم. نگرانی باعث می‌شود ما بیش‌تر به این فکر کنیم که چه چیزی باعث بروز اشتباه می‌شود تا این‌که چگونه مشکلات را از بین ببریم. به علاوه، یکی از راه‌های جلوگیری از مشکل این است که خودمان را در حالی تصور کنیم که دچار آن مشکل هستیم.
تصور کنید که شما برای یک قرار ملاقات دیر کرده‌اید و در ترافیک هستید. تا به چراغ راهنمایی رانندگی می‌رسید زرد می‌شود. شما لحظه‌ای خطر رد شدن از چراغ را در نظر می‌گیرید، چرا که این کار باعث می‌شود چند لحظه جلو بیفتید. سپس یک تصویر به ذهن‌تان می‌رسد از این‌که چه‌قدر همه چیز برای شما و دیگران در آن تقاطع به هم می‌ریزد. شما بلافاصله وارد عمل می‌شوید و تصمیم می‌گیرید که متوقف شوید. این بهترین حالت نگرانی است.
ما ممکن است هزینه‌ی عاطفی بالایی برای نگرانی‌های غیر ضروری پرداخت کنیم. و زمانی که نگرانی ما بیش از اندازه باشد، آن افکار به ما صدمه خواهند زد. نگرانی به اضطراب می‌انجامد. هر چه بیش‌تر نگران باشیم، مضطرب‌تر می‌شویم – خواه نگرانی ما در مورد مسائل کاری، خانوادگی، یا مالی باشد و خواه در مورد یک بیماری باشد. اگر ما به این نوع نگرانی نپردازیم و راهی برای کنترل آن پیدا نکنیم، همچنان مضطرب خواهیم بود.
و نگرانی کاملا روی عملکرد ما تاثیر می‌گذارد. در طول هر پروژه، باید توجه خودمان را روی کار متمرکز کنیم. اما زمانی که توجه‌مان معطوف یک نگرانی بی‌فایده می‌شود، مدام روی افکارمان تمرکز خواهیم داشت: “کارم چه‌طور خواهد بود؟ اگر شکست بخورم چه؟ شکست برای من خیلی دردناک خواهد بود. هرگز نباید شکست بخورم! “این افکار بسیار تحمیل‌گر هستند و رها شدن از آن‌ها برای همه‌ی ما بسیار دشوار است. اما اگر شما می‌خواهید منابع داخلی‌تان برای فعالیت‌هایی که از نظر شما ارزشمند هستند، در دسترس باشند، باید راهی پیدا کنید.
بله، نگرانی در کمک به ما برای حل مشکلات واقعی عملکردی عالی دارد، اما نگرانی مضطربانه درست خلاف این عمل می‌کند.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

منبع: آلامتو