آیا ما هم یک قاتلیم!؟
شاید باورکردنی نباشد، اما خیلی از ما ممکن است، خواسته یا ناخواسته و دانسته و نادانسته باعث مرگ، جرح و یا وارد نمودن خسارت سنگین مالی و جانی به دیگران شده باشیم، اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آیا ما هم مرتکب قتل یا جرح یا نابودی اموال دیگران شدهایم؟ آیا از این طریق، دِینی بر گردن ما قرار گرفته است؟
برای درک بهتر مطلب در گام نخست باید، ماهیت شغلی خودمان را مورد بررسی قرار دهیم، برخی از مشاغل در ارتباط مستقیم با امنیت روحی و روانی جامعه و نیز جان و مال و سلامتی انسانها قرار دارند و کمترین و کوچکترین بیدقتی، اهمالکاری و تخلف در اجرای آنها میتواند در وقایع وحوادث احتمالی آینده مؤثر و یا بلافاصله پس از اتمام کار، خسارات عمده و یا جبرانناپذیری را بههمراه داشته باشد.
شغل پزشکی و رشتههای مرتبط با آن یکی از حساسترین و معروفترین مشاغلی است، که معمولاً کار آنها بیش از دیگر مشاغل زیر ذرهبین قرار دارد و قصور و اشتباه آنها نیز راحتتر علنی و آشکار میشود، اما مشاغلی مانند؛ ساختمانسازی و مشاغل مرتبط با آن نیز وجود دارد که اگرچه معمولاً مورد غفلت قرار میگیرند، اما از این عارضه (تهدید جان و مال افراد جامعه) مستثنی نیستند.
چهبسا اماکنی که به علت نقصِ فنیِ ناشی از تخطی پیمانکار و یا قصور و تبانی ناظر در رعایت استاندارهای ساخت و ساز، کمکاری متولی آرماتوربندی در ساخت فندانسیون یا دیوارها و سقف سازهها، بیدقتی جوشکار در استحکام بخشیدن به اتصالات اسکلت فلزی ساختمان، استفاده از لوازم نامرغوب توسط نصاب سیستم برودتی و حرارتی یا برقکار و لولهکش و امثال آن، بهتدریج و به مرور زمان دچار حوادثی مانند؛ آتشسوزی شده و یا در برابر کمترین زمین لرزه، بهراحتی تخریب و بر سر ساکنان آن آوار شده است.
تولیدکنندگان و تعمیرکاران بهویژه تعمیرکاران خودرو و لوازم و وسایل پرخطر از جمله؛ لوازم برقی، قطعات حساس خودرو و لوازم خانگی و صنعتی و یا تجهیزات ایمنی و موارد مشابه آن، گروه دیگری از مشاغل هستند که در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با جان و مال مردم قرار دارند و هرگونه سهلانگاری و بیدقتی در انجام خدمات و یا استفاده از لوازم و قطعات غیراستاندارد و نامرغوب در کارشان، میتواند منجر به بروز حادثه برای کاربران این وسایل گردیده و ما را به یک قاتل ناخواسته یا نادانسته تبدیل نماید.
در بین مشاغل مختلف، شاید تولیدکنندهگان مواد غذایی، تنها کسانی هستند که فقط تخلف آنها محرض شده باشد، مورد تعقیب و بازخواست قرار میگیرند، در حالیکه در بسیاری از موارد، آثار و پیامد ناشی از بهکارگیری ظروف و بسنهبندی غیراستاندارد یا استفاده از مواد فاسد، زیانبار و غیرمجاز صنعتی و غیرصنعتی در محصولاتشان یا هرگونه سهلانگاری و بیدقتی آنها در کارشان، به شکل آشکار و محسوس قابل رؤیت نیست و معمولاً در دراز مدت و بهشکل بیماریهای مختلف و غیرقابل اثبات بروز مینماید.
البته مشارکت در تهدید مال و جان دیگران فقط به این مشاغل محدود نمیشود، بلکه تقریباً همه مشاغل میتوانند، سلامت و امنیت افراد جامعه را در معرض خطر و آسیبهای مختلف جسمی، جانی، مالی و حتی روحی و روانی قرار دهند، منتهی گاهی نتایج کار آنها در کوتاهمدت و حتی در بلندمدت کاملاً محسوس وقابل اثبات و پیگیری است و گاهی به راحتی نمیتوانیم اثر خیانت و اجحاف خود در حق دیگران را ببینیم.
بهعنوان مثال؛ ممکن است، کمکاری در انجام وظایف محوله به ما و یا نواقص و معایب پنهان خدمت یا محصول تولیدی ما در مشاغل و فعالیتهای مختلف ناچیز جلوه کند، اما همین بیدقتی و کمکاری، فشار روحی و روانی و بروز بیماریهای بعدی برای کاربران (افراد جامعه) را در پی داشته باشد و مثلاً به سکته قلبی در افراد حساس منتهی شود، آیا با توجه به علت واقعه، ما در مرگ آنها مقصر نیستیم؟ آیا تا بهحال از این زاویه به نتایج کار خود اندیشیدهایم؟ آیا در آخرت و در محضر الهی، میتوانیم جوابگوی نتایج منفی کار خود باشیم؟
بنابراین؛ به مصداق ضربالمثل معروف؛ «از هر دست که بدهی، از همان دست پس می گیری» و با توجه به اینکه؛ ممکن است، نتایج کارمان، لعن و نفرین دیگران را درپی داشته و روزی گریبان ما را نیز بگیرد، برای در امان ماندن از پیامدها و عوارض نامطلوب دنیوی و اُخروی عملکردمان، باید برای جان و مال دیگران، به همان میزان ارزش قائل شویم، که به جان و مال خود اهمیت میدهیم!؟
* کارشناس ارشد مدیریت
منبع: الف