«آتش به اختیار» از نگاهی دیگر
صادق صدرایی
در روزهای اخیر در خصوص تعبیر «آتش به اختیار» از زوایای گوناگونی مطالبی بیان شده است. افراطیون یک سوی میدان سیاست، «آتش به اختیار» را تایید خودسریهایی که گاه منجر به جنایت شده است معنا کردند و عدهای هم این تعبیر را مترادف با بر هم زدن نظامات قانونی دانسته و تصور کردند که «آتش به اختیار» در حوزه فرهنگ یعنی آنکه به تشخیص خود میتوانیم حتی از برگزاری مراسمی هنری که از تمام مراجع ذیربط مجوزهای لازم را کسب کرده است جلوگیری کرده و یا آن را هم برهم بزنیم. عدهای نیز این مفهوم مطرح شده از سوی رهبری را به عنوان مثال همان گروههای خودجوشی دانستند که به جای رفتارهای قانون شکنانه با حضور در کنار اقشار ضعیف جامعه و کمک به آنان از طریق گروه هایی که به اصطلاح «گروههای جهادی» خوانده میشوند به یاری آنان بشتابند.
در کنار تفاسیر مختلفی که در روزهای اخیر از «آتش به اختیار» شده است میتوان با نگاهی مثبت این تعبیر را از زاویهای دیگر هم مورد بررسی قرار داد. یکی از وعدهها و برنامههای اساسی رئیس جمهور روحانی چه در انتخابات۹۲ و چه در انتخابات اخیر که مورد استقبال چه از سوی متن جامعه و چه از طرف نخبگان قرار گرفت واگذاری امور فرهنگی-هنری به انجمنهای حرفهای بود. به این معنا که به عنوان مثال وظیفه نظارت بر انتشار کتاب به دوش ناشران که قطعا از کارمندان وزارت ارشاد نگاهی حرفهایتر خواهند داشت باشد، یا مثلا در حوزه سینما برگزاری جشنوارهها و در قدم بعد ارائه مجوز ساخت و نمایش فیلمهای سینمایی در صورتی که امکان حذف این فرآیند به وجود نیامد حداقل به اصناف حرفهای سینمایی واگذار شود.
حال بیاییم با چنین مقدمهای فارغ از آنکه تا چه میزان به این وعدهها عمل شده است به آنچه رهبر انقلاب اخیراً فرمودهاند نگاهی بیندازیم. ایشان در بخشی از بیاناتشان گفتهاند که هنگامی که دستگاه مرکزی (مثلا در فرهنگ) دچار اختلال شد میبایست «آتش به اختیار» عمل کرد. این موضوع که دستگاههای تصمیم گیر در حوزه فرهنگ دچار اختلال هستند واقعیتی غیرقابل انکار است. این اختلال عظیم به وجود آمده در این حوزه هم لزوماً به این سالهای اخیر حضور جریانات اعتدالی در قوه مجریه باز نمیگردد و قدمتی بیش از سه دهه را شامل میشود.
از همین رو میتوان اختلال در دستگاه مرکزی فرهنگ را نه به دلیل حضور مدیری اعتدالی یا اصلاحطلب یا اصولگرا بلکه به واسطه ساختار فشل و غیرمنعطف و ناکارآمد موجود در عرصه فرهنگی دانست. به نظر میآید که یگانه راه حل برون رفت از چنین وضعیتی سپردن امور به اهل فن و به تعبیری مردم است. اگر از این زاویه به «آتش به اختیار» بنگریم و آن را این گونه معنا کنیم که این بیان به نوعی فرمان خروج دولت (به معنای قوه مجریه و تمام ساختارهای موازی حاکمیتی که در حوزه فرهنگ و هنر نقش آفرین هستند) است آنگاه میتوان اتفاقا این تعبیر مطرح شده از سوی عالیترین مقام کشور را همراستا با برنامههای رئیس جمهور روحانی قلمداد کرد.
حقیقت آن است که تجارب بشری پیش روی ما نشانگر آن است که حداقل در دو عرصه فرهنگ و اقتصاد هر چه دخالت دولت افزایش یابد به همان نسبت وضعیت به سمت نابسامانی بیشتر متمایل خواهد شد، از همین رو به نظر میآید اگر به واقع خواهان ارتقا و پیشرفت ملموس در عرصه فرهنگ باشیم چارهای جز این پیش روی ما نیست که فضا را برای نقش آفرینی بیش از پیش اهالی فن باز کرده و قدرت سیاسی (چه از طریق دولت و چه از طرق دیگر) از نقش خود در این عرصه بکاهد تا اجازه داده شود که اهل فرهنگ و هنر اصطلاحاً «آتش به اختیار» عمل کنند.
منبع: بهارنیوز