کسی مشابه احمدینژاد بیرون خواهد آمد
گروه سیاسی: علیاصغر شفیعیان در روزنامه بهار نوشت: میگویند تا رقیب قدرتمندی نداشته باشی، رقابت گرم نمیشود. امروز جبههی اصلاح و اعتدال رقیبی جدی ندارند. رقابتهای سیاسی این سالها به هیچ وجه جذاب نبوده است، هر چند در جاهایی دردناک بوده است. اصولگرایان غیر از ابزارهای نابرابر، هیچ ایده، حرف و گفتمان پرتوانی برای ارائه ندارند حتی هوادارن جدی هم ندارند. البته ابزارهای در اختیارشان پرقدرت است و رقابتهای دردناک نه برابر، به واسطهی استفاده از همین ابزارها شکل گرفته است. البته شاید گفته شود که هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی، علی مطهری و امثالهم از آن جناح زاییده شدهاند، یا گفته شود که محمود احمدینژاد فرزند اصولگرایی است. ظاهر این ادعا صحیح است اما واقعیت ندارد. هاشمی، ناطق، روحانی، مطهری و امثالهم با تغییر مسیر و با هدف اصلاح، با گفتمان اصلاحی همراه شدهاند. همهی آنها حالا یکی از نفیکنندگان راه محافظهکاری شدهاند. احمدینژاد هم اگر روزگارانی با اصولگرایان همسو و همراه بود، از آنها در طول دو دولت خود در مسیر خودش استفاده کرد؛ مسیری که هر چه بود اصولگرایی نبود، نفی اصولگرایی بود. جریان احمدینژاد به درستی درک کرده بود که اصولگرایی گفتمانی ندارد، اگر چیزی به نام گفتمان هم دارد یا غلط است یا حداقل جذابیتی برای مردم ندارد. شاید با همین نگاه بود که احمدینژاد دنبال حرف و عملی متفاوت بود، اما به دلیل این که هدفش اشتباه بود، مسیر متفاوت نتوانست دوامی بیاورد. اصولگرایان غیر از تکرار حرفهای گذشته که تنها طرد اصلاحطلبان است، چه حرفی برای مخاطب خود دارند؟ بسیاری از حرفهایی که میزنند را خودشان هم باور ندارند، یا لااقل بازخورد منفی آنها را در جامعه دیدهاند.آنها همچنان به دنبال لگد زدن به مخالفان خود به بهانههای مختلف هستند، آنها همه را با عناوینی چون «فتنه» میرانند، در حالی که حتی احمدینژاد که یکی از آتشبیاران داستان بود حتی یک بار هم چنین واژهای را به کار نبرد، ولی اصولگرایان همچنان دنبال از بین بردن فتنه هستند! این ضعف گفتمانی است که آنها را به وادی تکرار میاندازد، با این که نتیجه را میدانند. میدانند اگر رویکردی آنچنانی در آن سالها و پس از آن نداشتند، میتوانستند به رقابت گفتمانی در انتخاباتهای پیش رو دل ببندند. اصولگرایان به «تغییر» نیاز دارند؛ تغییری واقعی و از درون. تکرار شعارهای این روزهایشان دردی از آنها دوا نمیکند و استفاده از ابزارهای در اختیارشان نیز باعث نزدیکی به مردم نمیشود؛ باید «حرفی شنیدنی» داشت. البته معتقدم که اگر امروز به صورتی معجزهآسا نیز گفتمانی بر آنها نازل شود، به خاطر کارنامهی احمدینژاد که به آنها پیوندی ناگسستنی خورده، نمیتوانند به این زودیها نتیجه بگیرند، اما قطعا خواهند توانست با کمی صبر و تامل و پالایش رفتار خود، برای ۱۴۰۰ رقیبی جدی باشند.امروز روز اصلاحطلبان و اعتدالگرایان است؛ حداقل نیمی از وزرا و معاونین رییس جمهور و دیگر مدیران را همین جماعت «متهم» تشکیل میدهند؛ کسانی که در شروع فعالیتشان در دولت آقای روحانی، تمام گذشتهی آنها در رسانههای اصولگرا با همین اتهامات مرور شد ولی نتیجهای نداد، چون مردم به ادعاهای اصولگرایان باور ندارند. اصولگرایان، برای باورپذیر شدن در نزد مردم، البته بدون استفاده از ابزارهای از بالا به پایین، باید از همین امروز تلاش کنند و بپذیرند کهتریبون یک طرفهی این سالها، تاثیر قابل توجهی در مخاطب آنها نداشته است، بلکه حتی به تقویت نگاهی متفاوت کمک کرده است. البته یک راه زودبازده برای خروج از این وضعیت هم هست؛ بسترسازی برای ظهور نیروهای جدید از جنسی که شعارهای خوب اما بی پشتوانه و عوامگرایانه بدهد. این راه توصیه نمیشود چون از این مسیر، کسی مشابه احمدینژاد بیرون خواهد آمد و باز هم به پای کل اصولگرایان نوشته خواهد شد.
منبع: baharnews.ir