نگران لبخند زخمی کودکان سرزمینم هستم
این شاعر و پژوهشگر افغانستانی ساکن ایران در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه بعد از سقوط طالبان در افغانستان ادبیات این کشور رشد چشمگیری کرده است، اظهار کرد: ادبیات افغانستان به خاطر پذیرش مردمی که دارد از جایگاه ویژهای میان مردم برخوردار است. در برخی مقاطع بین ادبیات و مردم فاصله ایجاد میشود. در افغانستان زمان حضور طالبها مردم این کشور با توجه به فشارهایی که از طرف آنها وجود داشت، تا حدودی از فرهنگ و هنر فاصله گرفتند. جوانان شاعر و داستاننویس با فعالیتهای خود یک فضای امیدوارکننده را در مقابل دیدگان مردم قرار دادهاند. او با اشاره به حضور بازیگران زن ایرانی در «جشنواره بینالمللی فیلم زنان در هرات» گفت: بعد از سقوط طالبها در افغانستان در همه عرصههای فرهنگی و هنری روند به رو شدی را مشاهده میکنیم که برای جامعه این کشور قابل تقدیر و ارزشگذاری است. تا جایی که از بازیگران ایرانی پیگیری میکردم آنها با ابراز رضایت کامل از حضور خود در فضای فرهنگی و هنری کابل صحبت میکردند. رجایی بیان این که فضای آموزشی و رسانهای در کشور افغانستان رشد کرده است درباره چالشهای پیش روی ادبیات افغانستان اظهار کرد: فضای رسانهای میتواند سوژههای جدیدی را در ذهن شاعران جوان ما ایجاد کند اما از سوی دیگر این فضای بازی که در سانههاحاکم است امکان دارد شاعران و نویسندگان جوان را از سوژههای اجتماعی، مردمی و مقاومتی دور کند و آنها را گرفتار برخی از تعبیرهای جهانی کند. او در ادامه با اشاره به اینکه مخالفتی با جهانی سرودن و توجه به سوژههای جهانی ندارد بیان کرد: این مسئله شاید چالشی در برابر شاعران و نویسندگان باشد. این شاعران و نویسندگان بهتر است از سوژههای داخل افغانستان، مقاومت و جهاد مردمی و رفتار اجتماعی مردم استفاده کنند و از آنها فاصله نگیرند و ضعف نشان ندهند. این سوژهها که وجه مثبت مردم افغانستان است آماج حملات رسانههای غربی شده است. این پژوهشگر در کنار فضای ناامنی و جنگ، کمتوجهی مسئولان فرهنگی و هنری افغانستان نسبت به وضعیت معیشت و کار و حرفه شاعران و نویسندگان را چالش بزرگی برای ادبیات این کشور دانست و ادامه داد: کمتوجهی مسئولان ما باعث میشود که نخبگان فرهنگی و هنرمندان ما هوس دلسپردن به غربت را داشته باشند. برخی از هنرمندان مطرح، شاعران و نویسندگان نامی افغانستان با وجود تعلق خاطر به این کشور، وطن خود را رها کردند، البته دوستان و هنرمندان افغانستانی خود را بیشتر به سوی جهان پرتاب کردند تا شعر و هنرشان را. به مرور این مسئله به ادبیات و هنر افغانستان که در این سالها در حال رشد و بالندگی است، ضربه خواهد زد. محمدسرور رجایی با تأکید بر اینکه ایران و افغانستان ادبیات یگانهای دارند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد تصریح کرد: این دو ادبیات در واقع از یک پیکر به نام زبان فارسی هستند، شاعران مطرح زبان فارسی در افغانستان و چه آنهایی در ایران مدفون هستند همه سرمایه ملی مشترک ما هستند. او درباره تأثیرگذاری ادبیات دو کشور بر روی یکدیگر اظهار کرد: با توجه به یکانگی ادبیات دو کشور در گذشته، تأثیرگذاری در روزگار ماست، ما در دو سوی مرز سیاسی قرار داریم. کشور من (افغانستان) طی اینسالها بیش از اینکه در آرامش باشد گرفتار جنگ بوده است، به همین دلیل نه تنها وضعیت ادبی، هنری و فرهنگی بلکه وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این کشور ماجراهای بسیار سنگینی را از سر خود گذرانده و آسیبهای بسیاری به بدنه آن وارد شده است. این شاعر همچنین خاطرنشان کرد: طی سالهای اخیر شاعران بهخصوص قشر ادبی مهاجر افغانستان که در ایران زندگی کردند به بالندگی بسیار باشکوهی رسیدند. این بالندگی ار بدو ورود شاعران و نویسندگان افغان به ایران در نیمه دوم دهه ۶۰ شروع شد و کارهای خود را تحت تأثیر ادبیات ایران و فضای این کشور ارائه دادند. به مرور هماهنگیها و دوستیهایی در عالم مهاجرت بین شاعران و نویسندگان ایران و افغان صورت گرفت که دوباره به یگانگی زبان خود (فارسی) رسیدیم. رجایی با اشاره به چاپ شعر «مسافر» محمدکاظم کاظمی در کتاب ادبیات سال دوم دبیرستان اظهار کرد: در برخی از موارد ادبیات مهاجرت که ادبیات امروز افغانستان است در بخشهایی تأثیرگذار بوده است. کاظم کاظمی الگو و سرمشق خوبی برای شاعران جوان ایران شده است که به یگانگی ادبیات ما برمیگردد. او در ادامه با بیان اینکه ما در دو کشور مستقل از لحاظ ساختار سیاسی زندگی میکنیم تأکید کرد: ما با توجه به یگانگی ادبیاتمان که از یک پیکره به نام زبان فارسی است همیشه در کنار هم ادبیات را پیش بردیم و زمانی که ما (افغانستان) گرفتار جنگ نابرابر بودیم، لنگلنگان راه رفتیم اما این یگانگی زبان را حفظ کردیم. این پژوهشگر درباره وضعیت ادبیات کودکان افغانستان گفت: ادبیات مخصوص کودکان طی سالهای اخیر متأسفانه رشد چشمگیری نداشته است. شاعر و داستاننویس کودکان که به صورت حرفهای و مخصوص ذوق و ذائقه کودکان را بنویسد سراغ ندارم و اگر باشد انگشتشمار است. محمدحسین محمدی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان افغان است که بخشی از کار و آثار خود را به این ژانر اختصاص داده است، افراد دیگری چون محمدکاظم محبی و نوروزی در ایران هستند که بخشی از آثار خود را به ادبیات کودکان اختصاص دادهاند. مدیرمسئول مجله«باغ» افزود: نویسندگان عطای نوشتن و سرودن برای کودکان را به لقایش بخشیدهاند. البته دو مجله «باغ» و «کودکان آفتاب» به سردبیری سیدنادر موسوی برای کودکان افغان منتشر میشود. او همچنین گفت: به طور کلی وضعیت ادبیات کودک در افغانستان بسیار ناگوار است. من نگران لبخند زخمی کودکان افغان هستم که هنوز نمیتوانند داستانی را که درباره فرهنگ بومی خود است بخوانند. کودکان افغان هنوز شعر اختصاصی خود را آنطور که دلشان میخواهد ندارند. تعداد محدودی داستان که در این سالها نوشته شده به دلیل ضعف امکانات به دست مخاطبان خود نرسیده است. رجایی با بیان اینکه برنامههای کودک به نام آنها و به کام تهیهکنندگان آن است ادامه داد: در رسانه رسمی افغانستان برنامههایی برای کودکان وجود دارد یا روزنامهها و نشریات صفحات مخصوص کودکان دارند که از کودکان فقط نام آنها را یدک میکشند. برنامههایی که من بررسی کردهام با ذائقه کودکان همخوانی ندارد و هنوز هم تهیهکنندگان ذائقه کودکان را نشناختهاند. در واقع در کشور من متأسفانه فضای ادبی کودکان فضای خوبی نیست و فضای سخت و سنگینی است. کسانی که حداقل برای ادبیات کودکان کار میکنند از این مسئله نارحت هستند. دل من برای ادبیات کودک میسوزد اما به تنهایی کاری از من ساخته نیست. من نگران لبخند زخمی کودکان سرزمینم هستم. این شاعر درباره تأثیر برنامههای مشترک دو کشور در حوزه ادبیات اظهار کرد: در وهله اول تأثیر بر مخاطبان، شاعران و نویسندگان افغانستان است؛ هنرمند افغانستانی احساس آشنایی و شنیده شدن را پیدا میکند و این مسئله انگیزه وی را برای بهتر سرودن و بهتر نوشتن افزایش میدهد و به خودباوری میرسد، قوه تخیل و تفکر ادبی خود را باور میکند. زمانی که هنرمندان ایران و افغان کنار یکدیگر قرار گیرند علاوه بر این که برای شاعران آشنایی ایجاد میکند این آشنایی زمینه فرانگاهی را برای مخاطب ایجاد میکند. او با تأکید بر اینکه اثر این برنامهها متقابل است گفت: زمانی که شاعران افغانستانی ببینند علاوه بر هموطنان خود، مخاطبانی از سایر کشورها دارند خودباوری در بین آنها تقویت میشود و به نویسندگان و شاعران ایرانی نیز این حس منتقل میشود. هرچند این تأثیرات بر هنرمندان افغان بیشتر است. او همچنین گفت: با برگزاری برنامههای مشترک شاهد شکوفایی ذهن و ضمیر هنرمندان ایرانی و افغانستانی هستیم و این برنامهها فضای مثبت رقابتی را ایجاد میکند و باعث خلق آثار بهتر میشود. رجایی برای آشنایی مخاطبان ایرانی با فضای فرهنگی و بومی افغانستان خواندن این کتابها را پیشنهاد کرد: رمان «کوچه ما» نوشته شادروان اکرم عثمان، «انجیرهای سرخ مزار» محمدحسین محمدی، مجموعه داستان اعظم رهنورد زریاب به نام «زیبای زیر خاک خفته» که حوزه هنری این کتاب را منتشر کرده است، و در قالب شعر، «درختان تبعیدی» که گزیدهای از شعرهای غزلسرایان افغانستان است که به همت سیدضیاء قاسمی و علیمحمد مودب گردآوری شده و انتشارات شهرستان ادب آن را چاپ کرده است، مجموعه «باغ معلق انگور» اثر سیدضیاء قاسمی، مجموعه «سنگ و خشت» اثر محمدکاظم کاظمی، و «من گرگ خیالبافی هستم» اثر الیاس علوی بهترین گزینه برای کسانی است که به شعر سپید علاقهمند هستند. او در پایان با بیان این که رسانهها در سالهای گذشته به وضعیت فرهنگی افغاستان جفا کردند به مخاطبان ایرانی گفت: آثار شاعران و نویسندگان این کشور را با دقت بیشتری بخوانید. این جفا را میتوانیم با درست خواندن و درست نگاه کردن آثار هنرمندان افغان جبران کنیم، نگاه هر هنرمند افغانستانی به کشورش یک نگاه احترامبرانگیز است، نگاهی سرشار از شادابیهای این کشور که در سالهای گذشته این اتفاق در رسانههای ایران موجود نبود.
منبع: baharnews.ir