نکوهش دو شغلی در سیاستنامه
اسماعیل حسینپور- روزنامه بهار
خواجه نظام الملک وزیر توانمند و نویسنده برجسته قرن پنجم که از «دو شغلگی ها» و «چند شغلگیها» ناخرسند بوده، فصلی پُر و پیمان از «سیاست نامه» را به نکوهش این معضل اختصاص داده است. خواجه در آغاز فصل چهل و یکمِ کتاب خویش آورده است: «پادشاهان بیدار و وزیران هشیار به همه روزگار هرگز دو شغل، یک مرد را نفرمودهاند و یک شغل، دو مرد را… از بهر آن را که چون دو شغل یک مرد را فرمایند، همیشه از این دو شغل یکی بر خلل باشد و با تقصیر [= دچار سستی و کوتاهی]» ؛ و چون نیک نگاه کنی، هر آن کس که او دو شغل دارد، همواره هر دو شغل بر خلل باشد و او مقصّر و ملامت زده؛ و فرماینده [= کارفرما، مقامِ مافوق] متشکّی [= گلهمند] و رنجور دل. . . . و هر آن گاه که وزیر بیکفایت باشد و پادشاه غافل، نشانش آن باشد که یک عامل [= کارگزارِ دولت، والی، حاکم] را از دیوان، دو عمل [= شغل و منصب] فرمایند یا سه و پنج و هفت؛ و امروز مردم [= شخص، فرد] هست که بیهیچ کفایتی که در او هست [= باشد]، دَه عمل دارد و اگر شغلی دیگر پدیداراید هم بر خویشتن زند و اگر سیمش بذل باید کرد، بذل کُنَد و بدو دهند [یعنی اگر شغل تازهای هم پیدا شود، باز طمع دارد که آن را هم نصیب خود کند و در این راه پول خرج میکند تا آن مقام هم را به او بدهند] و اندیشه آن نکنند که«این مرد اهلِ این شغل هست یا نه، کفایتی دارد یا نه، در دبیری و تصرف و معاملت راهی بَرَد یا نه؛ و چندین شغل که در خویشتن پذیرفته است به سر توانَد بُرد یا نه؟» و باز مردانِ کافی [= با کفایت] و شایسته و جَلد [= زرنگ، چالاک] و معتمد و کارها کرده، محروم گذاشتهاند» . (سیرالملوک» ، به تصحیح هیوبرت دارک، صفحه ۲۱۳ و ۲۱۴) خواجه این چندشغله بودنِ مأمورانِ و کارگزاران را به بیکفایتیِ مقامِ بالادستِ آنان نسبت میدهد و با سوز دل بیان میکند: «و هر گاه که مجهولان [افراد شناختهِ نشده] و بیاصلان [= افراد بیریشه و هویتباخته] و بی فضلان را عمل فرمایند [منصب و مقام دهند]؛ و معروفان و فاضلان و اصیلان را معطل [= بیکار] و ضایع بگذارند و یکی را پنج شغل فرمایند و یکی را یک عمل نفرمایند، دلیل بر نادانی و بیکفایتی وزیر باشد. پس اگر وزیر، کافی [= باکفایت] و دانا نباشد، علامتِ آن بُوَد که زوالِ مُلک و دولت و فساد کار پادشاه میطلبد و بدترینِ دشمنان است، از جهتِ آنکه چون دَه عمل یکی مرد را فرمایند و نُه مرد را یک عمل نفرمایند، در آن مملکت مردمانِ معطل و محروم بیش از آن باشند که مردمِ با عمل؛ چون چنین باشد، این بیکاران همکاری کنند و باشد که این کار در توان یافت و باشد که در نتوان یافت [یعنی اگر کار بدین جا رسد، شاید بتوان آن را جبران کرد و شاید دیگر نتوان جلو آن را گرفت]» . (پیشین، صفحه ۲۲۳)
منبع: بهارنیوز