مناظرهها ترس دارند!
مرتضی آژند- روزنامه بهار:
اصولگرایان میگویند روحانی از مناظره میترسد، مینویسند که همه تلاشش را میکند تا از رفتن به مناظره طفره برود، مینویسند روحانی تلاش کرد تا مناظرهها پخش زنده نشوند و رسانه میلی هم حرف آن را قبول کرد، میگویند سفر استانی را بهانه کرده است تا رسوا شدن را یک هفته به تاخیر بیندازد. مینویسند مناظره رفتن دستاورد میخواهد ولی روحانی با کدام اندوخته به این مناظره میخواهد بیاید، و میگویند…
مناظره کردن تحت شرایطی واقعاترسناک است، وقتی که اخلاق نباشد، وقتی که قرار است پاسخگوی اعمال دیگران هم باشی، وقتی قرار باشد که دوره ریاست جمهوریات را فارغ از گذشته کشوری که تحویل گرفتی بررسی کنند. وقتی که قرار است پاسخگوی مسائلی باشی که نه تنها همه امورش در اختیارت نبود بلکه کارشکنیهایی هم میشد. ترس وقتی بیشتر میشود که در مناظرهها باید پاسخگوی کسانی باشی که خود دلیل گرفتاریهای امروزاند، وقتی بیشتر میشود که کسانی سؤال میپرسند که وقتی در راس بودند کسی جرات سؤال کردن از آنها را نداشت، انتظار پاسخگو بودن که بماند. میترسم وقتی قرار است فریادهایی را پاسخ بگویم که تنها فریاد است نه تسکین و درمان.
میترسم وقتی میدانم که صحبت از آمار و ارقام معنایی نخواهد داشت، وقتی که هر آماری از بهبود شرایط بدهم، آماری متناقض رو خواهد شد. وقتی که مرجع پاسخگویی در قبال آمارهای ارائه شده نباشد، بیان دستاوردها، راست و دروغ چطور آشکار میشود؟
میترسم وقتی میشنوم که قرار است در مناظرهها از ایجاد پنج میلیون شغل بدون پشتوانه صحبت شود، وقتی که قرار است وعده افزایش سه برابری یارانهها را بدهند. میترسم وقتی که قرار است با اعداد و ارقام بازی کنند و اقتصاد را به شوخی بگیرند، البته که باید نگران بود وقتی که قرار است مردم را فریب دهند.
میترسم که خط قرمزها فقط برای من باشند، وقتی که قرار است هر تهمتی را بشنوم، آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی باشم اما چیزی نگویم. میترسم اگر من جواب بگویم و بپرسم خط قرمز باشد. وقتی که قرار است به کسانی پاسخ دهی که خود را صاحب انقلاب میدانند باید هم مناظرهای خطرناک باشد. دقیقتر که میشوم مناظرهها نبایدترس داشته باشند حداقل برای من.
خوب که نگاه میکنم، کارنامه دولت من قابل قبول است؛ تنشهای بینالمللی دیگر نیست، قطعنامهها به معنای واقعی پاره شده است نه قطعنامه دانشان، رشد منفی اقتصاد مثبت است و تورم چند درصدی تک رقمی، بهداشت و درمان که متحول شد، خفقان رفت و حقوق شهروندی آمد، شبکهای فیلتر نشد و همه در دسترس، ناوگان هوایی که لباس نو به تن کرد و تالابهای خشک پر آب و….شرایط موجود را میدانم، انتقادها را میپذیرم؛ اما خواهم گفت چه بر سر این کشور آوردند، خواهم گفت مشکلات و موانع کجا هستند، خواهم پرسید نقش شما در هشت سال سیاهی که بر این خاک رفت چه بود؟
خواهم پرسید شما که ناجی گلستان کردنید چرا وقتی کشور را قبضه کرده بودید خرابهاش را تحویل دادید؟
منبع: بهارنیوز