مطالبات جامعه با برگهای رای شنیده شود
رضا صادقیانجهان همچنان در شوک انتخاب ترامپ به سر میبرد. گزینهای که بیشترین حاشیهها و تندترین ادبیات قابل استفاده در دوره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری را داشت در کمال ناباوری پیروز میدان شد. کمتر رسانهای یافت میشود که انتخابهای جدید ترامپ برای کابینه را پیگیری نکند و یا رفتارهای غیرقابل پیشبینی وی را به گفته نوام چامسکی زیرذرهبین قرار ندهد. ادبیات ترامپ، رفتارهای او، میزان سرمایهاش و مهمتر از همه در چارچوب خاص ناگنجیدن ترامپ وی را بیشتر در معرض داوری و نقد قرار میدهد. مجله تایم نیزترامپ را به عنوان چهره سال ۲۰۱۶ انتخاب کرده است.نشر تحلیلهای آماری درباره انتخابات آمریکا همچنان ادامه دارد. حداقل آنکه برای اکثر محققان علوم اجتماعی و سیاسی و خصوصا اقتصاد دقت در جزییترین آرای وی میتواند زوایای تاریک را بهتر از قبل روشن نماید. بدونتردید انتشار آمارهای تفکیک شده کمک شایانی در بررسیها در حال انجام میکند؛ با این حال نمیتوان به آسانی به این نمودارها و اعداد نگریست و نتایج دلخواه را کسب نماییم، گام گذاشتن در راه تفسیرهای یکجانبه راه به سویی نمیگشاید. به عنوان مثال؛ بعد از انتشار آمارهای مربوط به میزان تحصیلات رای دهندگان بسیاری از تحلیلگران با همانندسازی و اغلب با سادهسازی به این نتیجه رسیدند که کمسوادها و دانشگاه نرفتهها بهترامپ رای دادن و باسوداها به کلینتون، معیاری که به سالهای نه چندان دور خودمان هم ارتباط داده میشود. براساس آمارهای منتشر شده از کل آرای کسب شده توسطترامپ ۵۲ درصد متعلق به کسانی است که دانشگاه نرفتهاند. نتیجه چنین آماری به سادگی به این نقطه ختم میشود که بیسوادها، کمسوادها و کسانی که هیچ وقت در پی علم و دانش و تغییر شرایط زندگی نبودند و به تحصیل نپرداختند بهترامپ رای دادند.براساس همین معیارها شماری از ناظران عقیده دارند باید در نحوه انتخاب کردن و شمارش رای شهروندان شاخصهای دیگری را در نظر داشت. مولفههایی که از آرای کمسوادها به عنوان یک نفر یک رای جلوگیری کند تا شاهد موج آرای غیرقابل پیشبینی نباشیم و سوءاستفادههای احتمالی از سوی کسب کنندگان رای مردم به حداقل کاهش پیدا کند. به بیانی دیگر و از نگاه شماری تحلیلگران؛ نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا ناخواسته ما را به سمتی میکشاند که براساس میزان تحصیل، جایگاه اجتماعی، شغل، میزان درآمد و شماری دیگر از شاخصهای قابلاندازهگیری در حق انتخاب، حق رای و جایگاه فرد به عنوان یک شهروند بازنگری انجام دهیم. بازنگری که از قدرت گرفتن پوپولیستها جلوگیری نماید. فارغ از تمام نقدهایی که به چنین ایدهای وارد است؛ دامن زدن به چنین وضعیتی در انتها به نابودی حق رای شهروندان ختم خواهد شد.میتوان نقدهای گستردهایی به انتخابات اخیر آمریکا و یا دیگر کشورها وارد دانست. پایمال کردن اخلاق، سودجویی از هنرمندان و خوانندگان در عرصه تبلیغات، هزینههای تبلیغات سرسامآور و. . . ولی نمیتوان برای حفظ جایگاه سیاسی با نگاههای خاص از میزان تاثیرگذاری و حقرای شهروندان چشمپوشی کرد و به دلیل روشن و یا غیرروشن آرای آنان را از طریق قانونی کاست. رواج چنین تفکری و کماثر کردن رای شهروندان بعد از نمایان شدن نتیجه انتخابات در فلسطین و قدرتگیری حماس با کسب کرسیهای مجلس قانونگذاری فلسطین در سال ۲۰۰۶ بازمیگردد. روزهایی که نیروهای حماس توانستند رای مردم را در بخش نهاد قانونگذاری و شهرداریها به دست آورند. همان زمان برخی از تحلیلگران ایرادهای دمکراسی را برشمردند. از نگاه شماری از ناظران بزرگترین ایراد دمکراسی ایجاد کردن و یا فراهم آوردن فضایی بود که عدهایی میتوانستند رای مردم را به دست آورده و از همان مسیر راههای انتخابات و فضای باز سیاسی و چرخش قدرت را برای همیشه مسدود کنند.از نگاه این تحلیلگران و خواهندگان قدرت؛ دمکراسی خوب بود – است – ولی تا مادامی که ما رای بیاوریم و یا خواستههای ما از طریق صندوقهای رای انتخاب شوند، انتخابی که بتوان از دل آن تفکرات و برنامههای اجرایی مورد پسند خویش را اجرا کنیم. به بیانی دیگر؛ با محدود کردن خیرخواهانه رای مردم دمکراسی را از کجرویها و سودجوییها بیمه نماییم! گام نهادن در چنین مسیری؛ فرونهادن ارزش واقعی رای مردم و شمارش آرای مردم براساس یک فرد یک رای، دوختن قبایی است که گرههای امروز را میگشاید ولی صدها و بلکه هزاران گرفتاری برای آیندهایی نه چندان دور بنا مینهد. شاید پیادهسازی کردن و تبدیل آن به قانون در اکثر کشورها مانع از کسب آرای بیشتر توسط جبهه ملی فرانسه،ترامپ، احزاب با گرایشهای ملیگرایانه شود ولی سالها بعد با انبوهی از اعتراضهای صنفی و آشوبهای خیابانی تهیدستان مواجه میشویم. آشوبهایی که همچون سیل تمام بنیانها و نهادهای سیاسی که حق رای آنان را محدود ساخته را برای همیشه از میان میبرند. تجزیه این نگاه ما را به این نتیجه میرساند؛ دغدغه این تحلیلگران قدرتمدار است و نه جامعهمدار، به جای یافتن ایرادهای بوجود آمده طی سالهای گذشته و تلاش در جهت کاستن از آنها در راستای رفاه حال شهروندان و زاویهای دیگر را برای نگریستن به دنیای پیرامون به صورت عام و مسئله انتخابات به صورت خاص انتخاب کردن به سوی ممیزی کردن رای گام برمیدارند.آرای شهروندان کمسوادتر و یا دانشگاه نرفتهها در انتخابات اخیر آمریکا باید دیده شود، نه تنها در آمریکا بلکه در دیگر کشورها نیز. به شمارگان خودشان هم باید دیده شود. چنانچه از میزان تاثیرگذاری رای شهروندان دانشگاه نرفته جلوگیری نماییم تنها موفق شدیم صدای آنها را در مقطعی از زمان خفه کنیم ولی آن اعتراضها و گلایهها و کمبودها همچنان در جامعه وجود دارد. شاید شرایط ظاهری جامعه آرام باشد و عدهای در حال تعریف از وضعیت موجود باشند ولی صندوقهای رای جایست که میتوان صدای زیرین جامعه را بدون واسطه و دستکاری شنید. پسندیده آن است که این صدا و خواستهها با برگ رای شنیده شود و نه اعتراضهای خانمانسوز و بنیانافکن.نباید به سمت سیستم محدودسازی رای شهروندان گام برداشت؛ صدها نیرو و جریان فکری سیاسی در اکثر جوامع وجود دارند که در پی فرصتی کوچک برای اجرایی کردن این محدودیتها هستند. کسانی که هیچوقت رای مردم را به عنوان شهروند قبول نداشتهاند ولی به دلیل سازوکارهای موجود امکان اجرایی کردن و قانونی نمودن تفکراتشان را به دلیل برقرار بودن همین سیستم کسب رای نتوانستند جامه عمل بپوشانند. عاقلانهتر آن است که نیروهای طرفدار صندوقهای رای زمینهها و نطفه این شیوه نگریستن به حق رای شهروندان را گشوده نکنند.
منبع: baharnews.ir