قرارداد کنسرسیوم، آغاز یک پایان
پس از شکست دولت دکتر مصدق، بحث قرارداد کنسرسیوم آغاز شد. از همه مهمتر اینکه در دوران ملی شدن یعنی ۱۹۵۳-۱۹۵۱، برخلاف تصور ایران که فکر میکرد با قطع صادرات نفتش، دنیا با کمبود نفت روبهرو خواهد شد، این شرکتها با هم همکاری کردند و با افزایش تولید از کشورهای عربستان، عراق، کویت و آمریکا، نهتنها توانستند کمبود نفت ایران را تامین کنند بلکه در حدود سه برابر آنچه از ایران تولید و صادر میشد به بازار عرضه کردند.

دکتر مینا لیسانس مهندسی شیمی را از دانشگاه بیرمنگام اخذ کرده است و پس دورهای کوتاه حضور در ایران، بار دیگربه منظور ادامه تحصیل به انگلستان بازگشت و موفق به اخذ درجه دکترا در رشته خود شد.
در بازگشت به ایران در بخش اکتشاف و تولید در شرکت ملی نفتکش ایران مشغول به کار شد و از آن پس سوابق اجرایی متعددی از جمله رئیس بخش تولید در دبیرخانه اوپک، مسوول جمعآوری و توزیع اطلاعات و آمار در زمینه فعالیتهای اکتشاف و توسعه و تولید در کشورهای عضو اوپک، معاونت امور بینالمللی و عضویت علیالبدل هیاتمدیره و سپس در سال ۱۳۵۳ به مدیریت امور بینالمللی و عضویت هیاتمدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب شد.
وی که یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازنشسته شده است، هم از دوران ملی شدن نفت خاطراتی دارد و هم در تحولات پس از آن خود مستقیما درگیر بوده است. وی خصوصا از دوران کنسرسیوم یعنی سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۵۲و خصوصا نحوه تنظیم روابط میان کنسرسیوم و شرکت ملی نفت ایران خاطراتی را دارد.
فضای بینالمللی نفت در آن موقع به این شکل بود که هشت شرکت عمده بینالمللی نفت یعنی پنج شرکت آمریکایی، شرکت بریتیشپترولیوم، شرکت هلندی شل و یک شرکت فرانسوی در حدود ۹۰ درصد ظرفیت تولید، پالایش و توزیع نفت در جهان آزاد و حدود ۸۵ درصد ظرفیت ناوگان نفتکشهای دنیا را در بهطور انحصاری در اختیار داشتند.
پس از شکست دولت دکتر مصدق، بحث قرارداد کنسرسیوم آغاز شد. از همه مهمتر اینکه در دوران ملی شدن یعنی ۱۹۵۳-۱۹۵۱، برخلاف تصور ایران که فکر میکرد با قطع صادرات نفتش، دنیا با کمبود نفت روبهرو خواهد شد، این شرکتها با هم همکاری کردند و با افزایش تولید از کشورهای عربستان، عراق، کویت و آمریکا، نهتنها توانستند کمبود نفت ایران را تامین کنند بلکه در حدود سه برابر آنچه از ایران تولید و صادر میشد به بازار عرضه کردند.
در شروع سال ۱۹۵۱ که نفت ملی شد، کل تولید دنیای آزاد در حدود ۱۰ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه در روز بود، درصورتیکه تولید نفت ایران در آن موقع حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز بود. اما همانطور که عرض کردم یک سال و نیم بعد، این هشت شرکت توانستند تولید جهان را به ۱۳ میلیون بشکه در روز برسانند، یعنی بیش از ۲ میلیون بشکه به تولید اضافه کردند که تقریبا ۳ برابر آنچه که در ایران در آغاز ملی شدن تولید میکرد، بود.
بنابراین در چنین جوی مذاکرات کنسرسیوم آغاز شد. علاوه بر این از جنبه مالی، این شرکتهای آمریکایی که در نهایت ۴۰ درصد سهم کنسرسیوم را به عهده گرفتند، در کشورهای ونزوئلا و عربستان اساس تسهیم منافع ۵۰-۵۰ را پیاده کرده بودند و بنابراین به هیچ عنوان حاضر نبودند شرایط مالی قرارداد در ایران بهتر از چیزی باشد که در عربستان و کویت و ونزوئلا حاکم بود چون میدانستند که اگر مزایای بیشتری به ایران بدهند، بلافاصله آن کشورها هم تقاضای تجدیدنظر در قرارداد را خواهند کرد.
در نهایت شرکتهای بینالمللی صادرات نفت ایران را به کلی قطع و احتیاج خود را از جای دیگر تامین کردند. بنابراین در یک چنین شرایطی بود که مذاکرات برای عقد یک قرارداد کنسرسیوم آغاز شد و همانطور که عرض کردم شرایطی را در ایران پیاده کردند که برابر بود با آنچه در کشورهای عمده تولیدکننده نفت مورد عمل قرار گرفت. در مورد شرایط شرکتها برای ورود به ایران باید گفت: آن موقع با ملی شدن صنعت نفت و با جنبش سیاسی که در ایران علیه شرکت سابق نفت انگلیس – ایران شکل گرفته بود، شرکت بریتیش پترولیوم نمیتوانست مجددا در ایران قرارداد امضا کند، بنابراین لازم بود که شرکتهای بینالمللی آمریکایی و حتی هلندی و فرانسوی وارد عمل شوند.
همچنین حقوق تمام کارکنان و کارمندان ایرانی صنعت نفت باید پرداخت میشد والا اینها همه به جاهای مختلف میرفتند. صنعت نفت ایران دیگر درآمدی نداشت، بنابراین ایران به مرحلهای رسیده بود که در وضع بسیار سخت اقتصادی بود. علاوه بر آن مساله فعالیت حزب توده در ایران بود که آمریکا را به ترس انداخته بود که مبادا دولت اتحاد جماهیر شوروی از طریق حزب توده بتواند در ایران کنترل سیاسی را به عهده بگیرد.
بنابراین با فشار شدید دولت آمریکا، شرکتهای آمریکایی و البته شرکت شل و BP هم که علاقهمند بودند در ایران سهمی داشته باشند، وارد عمل شدند و کنسرسیوم نفت ایران را تشکیل دادند و این کنسرسیوم بود که وارد مذاکره با ایران شد که ترکیبش را هم استحضار دارید. ۴۰ درصد، پنج شرکت آمریکایی بودند که هرکدام ۸ درصد سهم داشتند، ۴۰ درصد شرکت سابق نفت انگلیس – ایران بود و ۱۴ درصد شرکت شل بود و ۶ درصد هم شرکت فرانسوی.
باید گفت که در آن موقع بزرگترین تولیدکنندگان نفت به استثنای ونزوئلا که در آمریکایجنوبی بود همه در اطراف خلیجفارس بودند. یعنی در درجه اول شروع تولید نفت در منطقه در ایران بود، بعد کویت و عربستان و عراق. بنابراین این چهار کشور بودند که قسمت عمده نفت دنیا را تولید و صادر میکردند.
بر این اساس تمام شرکتهای نفتی بینالمللی و آن هشت شرکتی که قبلا عرض کردم، علاقهمند بودند که در کشورهای اطراف خلیجفارس سهمی از تولید و صادرات داشته باشند. بنابراین شکی نیست که همه نظرها متوجه ذخایر نفتی خلیجفارس بود و این حقیقتی است که همه در آن موقع به آن واقف بودند.
منبع: فرادید