عواقب حزبگریزی در سپهر سیاسی ایران
روزنامه بهار
سال هاست که جمع کثیری از سیاسیون در هر دو سوی سپهر سیاست در ایران از نبود حزب به معنای جدی آن گله مندند و بارها نسبت به آثار منفی این شکل از سیاست ورزی منهای احزاب هشدار داده اند. با نگاهی به تاریخ تحزب در ایران میتوان به این نتیجه رسید که فعالیت حزبی در ایران، گاه به دلیل عدم ارتباط منسجم با مردم در متن جامعه و گاه به علت نوع مواجهه ساختار قدرت هیچگاه به سرانجام خوشی نرسیده است و همواره یا از سوی مردم پس زده شده است و یا از سوی قدرت.با نگاهی به عملکرد هشت سال حضور اصولگرایان در دولت و مجلس بین سالهای ۸۴تا۹۲ به این نتیجه میرسیم که یکی از دورانهای که تحزب در ایران بیشترین صدمه را دید آن دوران هشت ساله بوده است. رئیس آن دولت یکی از افتخارات خود را دوری از احزاب کشور میدانست و برخی نیز با تئوریپردازی هایی عجیب و غریب از قبیل آن که مسجد همان حزب است برای اعمال ضد حزب گرایی سیاسیون با رنگ و لعاب دینی پشتوانه تئوریک ایجاد میکردند.
حال به صحنه سیاست معطوف به انتخابات۹۶ نگاهی کنیم. جمعی از اصولگرایان که در بین شان افرادی هستند که تا پیش از این به اصطلاح «سایه یکدیگر را با تیر میزدند» دور هم جمع شدهاند و برای انتخابات پیش رو مشغول فعالیت هایی هستند که بیشتر شبیه یک جبهه است تا حزب. شاید بتوان تنها نقطه مشترک بین افرادی که در این تشکل -که به «جمنا» معروف شده است – گرد هم آمدهاند را مخالفتشان با دولت روحانی دانست. میتوان به جرات گفت که «جمنا» ییها اساسا تا امروز حتی یک برگ برنامه برای آن چه قرار است در صورت برگزیده شدن انجام دهند ارائه ندادهاند و همه آن چه گفتهاند معطوف به مخالفتهای کلی با دولت، تشکیک در آمارهای رسمی کشور، اتهام زنی به اعضای دولت مستقر، کلی گویی هایی از جنس آن که «اقتصاد باید بر روی مبانی اسلامی باشد یا شغل باید ایجاد شود و. ..» بوده است.
علت اصلی این نوع از کنشگری سیاسی را که مبتنی بر تخریب بی وقفه رقیب و کلی گویی است میبایست در نهادینه نشدن فرهنگ تحزب در ایران جستجو کرد. اگر حزب به معنای واقعی کلمه اش پا گرفته بود امروز شاهد آن نبودیم که افرادی نامتجانس گرد هم آیند و برای کسب قدرت چند صباحی در ظاهر نمایشی از وحدت ارائه دهند و از آن مهمتر هیچ گونه برنامهای برای حل معضلات مردم در چنته نداشته باشند.
به عنوان نمونه کمتر از چهل روز مانده تا انتخابات ریاست جمهوری هنوز همراهان نامزد اصلی اصولگرایان، ابراهیم رئیسی، از این سخن میگویند که به زودی برنامههای این نامزد انتخابات ارائه خواهد شد! گویا در همه امور در این سرزمین «دقیقه نودی» هستیم حتی برنامه ریزی برای اداره مملکت. این شکل از بی اهمیت نشان دادن موضوع برنامه داشتن برای نامزدها که در رفتار و گفتار نامزدهای بالقوه انتخابات۹۶ هویداست ناشی از بی توجهی عمیق و تاریخی ما، همه ما، به مقوله مهم حزب در ایران است. قطعا اگر آقای رئیسی یا هر نامزد دیگری کاندیدای یک حزب مشخص و شناسنامه دار بود امروز که حدود یک ماه تا رای گیری باقی مانده است هنوز از عدم تدوین برنامه سخن گفته نمیشد. در خصوص تیم همراه نامزدهای انتخابات نیز اوضاع چنین است. و به جای آن که تیمها و نفرات کارآمد و ورزیده که در حزب آموزش دیدهاند و آماده فعالیت هستند در کنار هر نامزد باشند افرادی، گاه با تملق و گاه با قدرتی که در اختیار دارند دور نامزدها را گرفته تا به خیال خود جای پای خود و افراد هم تبار خود را در کابینه آینده محکم کنند.
منبع: بهارنیوز