شهرت و آداب نامداری

١- شهرت، ” آداب دانی ” می خواهد. اگر فرد مشهور به عقیده یا رفتاری، آن هم عقیده و رفتاری که از حد متعارف باورمندی عموم جامعه غلیظ تر است، تغییر عقیده می دهد، باید خیلی شجاعانه و منطقی آن را در حوزه عمومی ابراز کند و هزینه های آن را هم بدهد. کار سختی است اما بدبختانه لازم است و این بهایی است که خوش خوشان “شهرت” در پی دارد.

مورد عجیب خانم آزاده نامداری در این زمینه مثال خوبی است. نه کسی خانم آزاده نامداری را در تلویزیون مجبور به چادر بر سر کردن کرده بود و نه خانم های غیر چادری در تلویزیون محدودیت دارند. او حق دارد نظرش عوض شود و چادر را کنار بگذارد. حق دارد در خارج از کشور یا در محیط های خصوصی اش حجاب هم نداشته باشد، یا اصلا از این هم بالاتر به اصل حجاب بی اعتقاد شود، در این صورت جرمی هم اتفاق نیفتاده و کسانی که در این زمینه “تجسس” می کنند، معیارشان یا فهم غلط از آموزه های دینی و اخلاقی است یا روزنامه نگاری سطحی و قطعا بابت این ” تجسس” از جهت اخلاقی ( حتی اخلاق سکولار و جهانی)  قابل ملامت‌اند.

اما وقتی شما با تصویری خلاف تصویر جا افتاده ای که مخاطب از شما در ذهن دارد و در واقع شما از خود برای او ساخته اید، در منظر عمومی و با ظاهری متفاوت از آنچه به تازگی تبلیغش می کرده اید، نمایان می شوید، نمی توان با قاطعیت از تجسس کسانی که با شما مواجه شده اند، حرف زد.

گیریم که کسی از شما فیلم و عکس هم نمی گرفت، باز هم در قبال همان معدود افرادی که شما را در آن محیط عمومی بدون گرفتن فیلم و عکس دیده اند و شناخته اند و در مقابل پرسش های اخلاقی شان، اخلاقا مسوولید. چون شما شهرت دارید و از خودتان برای دیگران ” تصویر” دیگری ساخته اید و فرد گمنامی نیستید که هر طور خواستید بدون اعتنا به مسوولیت اجتماعی رفتار کنید. این مطلب جدا از مساله اخلاقی، اصلا اختصاصی به جامعه و باورهای جامعه ما هم ندارد، موضوعی جامعه شناسانه است که دیگران رفتاری مطابق با نقشی که شما بر عهده گرفته اید از شما انتظار دارند.

  حتی باید فرض کنید روزنامه نگاری که عکس های شما را منتشر کرده بر حسب اتفاق (نه تجسس) با شما مواجه شده و احساس وظیفه حرفه ای کرده که “حقیقتی” را درباره شما بازگو کند( احساس وظیفه ای که لزوما در تعارض با اخلاق هم نیست). در این صورت شما باید برای این موقعیت و تغییر جدید پاسخ قانع کننده داشته باشید نه اینکه در همان جغرافیا بلافاصله به هیات سابق برگردید و حقیقتی را کتمان کنید. یا دیگران در دفاع از شما چیزهایی بگویند که همه چیز را توجیه می کند الا “حقیقت” را، حقیقتی که شما باید با شجاعت درباره خودتان بازگو می کردید. حقیقتی که شما پنهان می کنید همان است که دیگران با نیت های دیگری جار می زنند و ماهی خودشان را می گیرند. 

شجاعت “خود بودن” و “فردیت ” حلقه مفقوده جامعه ماست و البته نهادهای فرهنگی و دینی و فرهنگ عمومی ما هم موظف به پاسداشت آن هستند و بدبختانه این فردیت و شجاعت صادقانه را حمل بر چیزهای دیگری می کنند.

خانم نامداری مشخصا و صادقانه  باید در شبکه های اجتماعی می گفت که دیگر به آن حجاب یا اساسا اصل حجاب اعتقادی ندارد و از لحاظ قانونی نیز در خارج از کشور ملزم به رعایت آن نیست و در داخل کشور هم مثلا دیگر در تلویزیون کار نمی کند که بخواهد پاسخگوی تناقضی به این بزرگی باشد. او حالا آزاده نامداری دیگری است که مجاز است در زندگی خودش بدون مزاحمت و قضاوت دیگران راه خودش را برود.

٢- هر چند متاسفانه در فضای تفکر قالبی رایج در جامعه ما که حتی در میان اهل رسانه و روشنفکران هم رواج دارد، مورد نه چندان عجیب خانم الهام چرخنده با واکنش های منفی زیادی رو برو شد اما بدون شک شیوه ای که او برای این تغییر عقیده خود انتخاب کرد از نظر منطقی  و حرفه ای بسیار قابل دفاع تر بود. تقریبا تمامی ادعاهای مربوط به ریاکاری او که از جانب منتقدان به وی منتسب شد خالی از کوچکترین ارزش اخلاقی و منطقی بود، چون او با شجاعت و صراحت از تغییر سبک زندگی اش گفت و هزینه آن را هم داد. قضاوت های شدیدا منفی مبتنی بر ریاکاری علیه او موکول به دانستن نیت درونی اوست که طبیعتا برای هیچکس میسر نیست.

 حتی اگر بعدها معلوم شود که نیت صادقانه ای هم در کار نبوده و حتی اگر اظهارنظرهای او علیه دیگران بعد از این تغییر ظاهر نادرست باشد باز هم “روش ” او ( نه منش اش) کاملا درست و مطابق با منطق موقعیت او بود. رفتار او در این زمینه‌ی به خصوص الگوی خوبی برای دیگران است. مابقی ماجرا دیگر به علم غیب نیاز دارد که هیچ یک از ما از آن بهره ای و در قبالش مسوولیتی هم نداریم.


منبع: الف