زیبا مثل شعار «برنمیگردیم»
مهدی دادویی نژاد
یکی از مواردی که باعث انتقاد به دولت روحانی از سوی برخی جریانات شدهاست نگاه غیر شعاری و عقل محور به واژه هاست. هر واژهای دارای بار معنایی است که از لحاظ روانی آثار و نتایجش تا مدتها باقی میماند، این روزها دولت روحانی متهم میشود به نتوانستن گفتن، نمیشود گفتن، این گزاره ادعایی آیا صحت دارد؟ چیزی که پر واضح است محوریت این موضوع است که دولت روحانی کمتر حرف زد و بیشتر عمل کرد، دورانی که روحانی بر سر کار آمد جای هیجان کاذب و وعدههای توخالی نبود، کشور در ملغمهای از فساد و بی انضباطی مالی و بحرانهای کلان فرو غلتیده بود، آسیبهای به جا مانده جایی برای حرافی باقی نمیگذاشت، در چنین فضایی این دولت حرفهای خود را با احتیاط زد و سعی کرد اندکی دست به عصا راه برود، رفتار عاقلانه همیشه اقتضایی این چنینی دارد، این دولت میدانست که وضع بر چه منوال است و مردم درست از جایی لطمه خوردند که یک عده مزین به هاله نور و انواع توصیهها و خوابها و ملبس به دوگانگی حرف و عمل، محاسبات خرق عادت انجام دادند و میتوانیم و میشود راه انداختند و در بلوای «می» گفتنها برای عوالم سفلی و علیا خط و نشان کشیدند و در نهایت شد آنچه نباید، اما دولت روحانی خوب میدانست میتواند و میشود توخالی چه فاجعه بار است، او بعد از مدتها در عمل میتوانیم جانانهای گفت و آن حفظ و تثبیت دستاورد هستهای بود از طریق مذاکرات، او میشود گفت وقتی تمام مخالفانی که امروز در حال استفاده از شبکههای اجتماعی هستند مردم ایران را اندکی صاحب خرد فرض نمیکردند و فیلترینگ را اهرم کارآمدی میدانستند.
دولت روحانی به برخی فهماند که میشود و میتوان از مردم عذرخواهی کرد، او در ۴ سال ریاست جمهوری میتوان و میشودهای زیادی گفت اما در عمل و با تفکر، دولت روحانی نمیخواست و نمیخواهد هزینه روانی و سنگینی را چه بر مردم و چه بر نظام وارد آورد، لذت اغوا کننده وعده پنج میلیون شغل در چهار سال بسی دلفریب است و همگان آرزوی برآورده شدن این مهم را دارند، لکن آیا اقتصاد ایران در حال حاضر توانایی مدعای «میتوانیم» را دارد؟
آیا حرفهای باد هوا زیر ساختهای لازم برای این «میشود» را فراهم میکند؟ مقتضیات منطقهای و بین المللی ایران با این مدعا سازگار است؟ آری اینگونه است که برای کسب قدرت آسمانها به ریسمان میبافند و میشود و میتوانیم راه میاندازند با علم به اینکه میدانند نمیشود و نمیتوان به این وعدهها جامه عمل پوشاند چون از تهی سرشار است. دولت مستقر روحانی منادی این حق بوده است که وعده سر خرمن ندهیدو عاقلانه رفتار کنید و هزینه برای نظام و مردم نتراشید!
فیلسوفان از افلاطون تا به امروز همیشه در پی طرح یک «بهترین» بودهاند اما، نامگذاری اتوپیا، آرمان شهر، یا مدینه فاضله بر روی ادعایشان حاوی عقلانیتی در استفاده از واژهها بوده، متکی بر این منطق که علی رغم اینکه میدانستند باید بهترینها را در نظر داشت اما نامش را نباید « در دسترس شهر» گذاشت و آرمان شهر زیبندهتر است،اما همچنان معتقد بودند که نباید ازگام برداشتن در راه رسیدن به آرمانشهر غافل بود، پیوستگی و سیرورت موجود در راه ساخت آرمانشهر مهمترین قسمت از فلسفه سیاسی مبتنی بر عقلانیت میباشد، مدعایی مبتنی بر عقلانیت که میانبرپذیر نیست و نتیجه میانبر زدن چیزی جز بلبشوی استالینیسم، هیتلریسم و انواع تجربههای خودکامگی نیست که در نهایت منجر به فروپاشی آرمانها میشود، تکرار مدینههای فاضله قلابی در قالب میتوانیم و میشود وترسیم کشور بدون بیکار از راه میانبر، نتیجهای جز از دست رفتن ظرفیتهای اصلی کارآفرینی و متعاقب آن افزایش بیکاری را در پی ندارد و از راه ناتوانی القا شده پس از هیجان فروکش کرده وعدههای فراتر از ظرفیتهای اقتصاد امروز ایران، نظام با بحران مشروعیت در حوزه عملکردی مواجه خواهد شد، این بحران هم اینک و در پی این وعده هادر حال نضج گرفتن است و اگر روزی به نقطه انفجار برسد آقایان پاسخگوی آن هستند؟
دین مبین اسلام و قرآن کریم و عملکرد بزرگان دین همیشه مبتنی بر عقلانیت و عمل حساب گرانه بوده است و مولا علی که نماد عملگرایی دینی میباشد آرزوهای دور و دراز را خطری برای فرد میداند و اگر این نکته را به جامعه تعمیم بدهیم نقشه راه نمایان میشود، اجتناب از دادن وعدههای سر خرمن و دوری از عمل خرق عادت راهی عقلانی به سوی آینده است، راهی که دولت روحانی برگزیده و آماج حملات آنهایی قرار گرفته که با میتوانیم در دورهترکتازی خود کشور را به پرتگاه ناتوانی وناشدنی رساندند، همه ایرانیان از سویدای جان علاقه مند به تحقق جامعهای بدون بیکاری هستند اما ظرفیتهای امروز جامعه به گواه دلسوزان انقلاب و نظام، تحقق آن را در چهار سال آینده دور از دسترس میبیند، ایران امروز نیاز کمتر به شعار دارد و بیشتر شعور میطلبد، راهی که میگوید بر نمیگردیم از راهی که انتخاب کردیم و عقلانیت را سرلوحه عمل خود قرار میدهیم، کارل پوپر فیلسوف شهیر معاصر در اثر سترگ خود جامعه باز و دشمنان آن میگوید: «هر کس در طبابت و سیاست وعده بسیار بدهد شارلاتان است. کسانی که به مردم وعده آفریدن بهشت بر روی زمین دادند عاقبت جهنم آفریدند». آری بر نمیگردیم تا چهار سال آینده این ضرب المثل خوره جانمان نشود که عالیجنابان میتوانیم و میشود! از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید!
منبع: بهارنیوز