روزگار معلمان سخت می‌گذرد

روزنامه بهار: روز ۱۲ اردیبهشت  روز معلم نامگذاری شده است. پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی و شهادت استاد مرتضی مطهری در روز ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ توسط گروه فرقان، این روز به عنوان روز معلم نامگذاری شد. استاد مطهری در روشنگری اقشار باسواد به ویژه قشر فرهنگی جامعه قدم‌های اساسی برداشته بود و آثار عمیق شهید در احیای فکر دینی اصیل و بی پیرایه و منطبق با نیاز روز جامعه در حال گذار ما بسیار مؤثر بوده است. نقش کلیدی معلمان به عنوان مجریان آموزش عمومی و الگوهای اولیه دانش آموزان بسیار مهم جلوه می‌کند. چرا که معلمان جامعه، انسان سازان نسل بعدی‌اند، لذا نقش آنان به گفته امام خمینی (ره) همچون نقش انبیا است برای مردم.

از سوی یونسکو، نهاد فرهنگی سازمان ملل متحد، ۵ اکتبر روز جهانی معلم نامگذاری شده است. بیش از ۱۰۰ کشور جهان، از جمله ایران، در جریان تصمیم‌گیری برای نامگذاری روز جهانی معلم حضور داشته و هدف از آن توجه بیشتر نسبت به وضعیت معاش معلمان و کیفیت تدریس است. همه ساله و در چنین روزی در کشورهای مختلف جهان از مقام و نقش معلمان در جامعه تجلیل می‌شود. جوامع پیشرفته جهان اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یکی از مهم‌ترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته‌اند و سرمایه‌گذاری‌های عظیم و درازمدتی را روی آن انجام داده‌اند. معلمانی انسان‌ساز که اگر نبودند، وزیر و وکیل و پزشکی در کار نبود. . . انسان‌سازانی که به دلیل وضع بدِ معیشتی، برای گذران زندگی، شغل دوم و بعضاً شغل سوم دارند، گله‌مندند و می‌گویند که سفره آنها کوچک شده و این دغدغه‌ها در نهایت باعث می‌شود، آنطور که باید و شاید در کلاس درس حاضر نشوند.  بعضی از صبح تا ظهر و برخی هم ظهر تا عصر با گچ و تخته و کتاب و دانش‌آموز و آموزش سر و کار دارند و بعد و یا قبل از آن بدون استراحت درگیر شغلی دیگر هستند. با پراید قسطی سراغ آژانسِ درون شهری و یا مسافرکشی می‌روند یا خیلی کارهای دیگر که در شان رتبه معلمی نیست. در این بین هستند، معلمانی که بعد از تمام شدن ساعت آموزش، دانش‌آموزان خود را به خانه‌هایشان می‌برند.
روزگار سخت می‌گذرد
معلمی را می‌شناسم که حقوق معلمی کفاف تامین نیازهای زندگی‌اش را نمی‌دهد. می‌گوید: «فرزندانم دارند بزرگ می‌شوند و هنوز خانه‌ای برای خودمان نداریم و هر سال اجاره‌نشین هستیم آن هم با اجاره‌های بالا. نمی‌توانم حتی خانه بزرگتری اجاره کنم. بیشتر حقوقم صرف پرداخت قسط‌های بانکی می‌شود و ناچارم برای اینکه از پس مخارج بر بیایم، بعد از ساعت آموزشی عصرها با یکی از بستگان در یک فروشگاه کار کنم و تا ۱۰ شب آنجا هستم!»

انتخابات و وعده‌هایی برای پر کردن سبد رای
با نزدیک شدن به انتخابات‌های پیش رو در محافل دولتی و یا سیاسی، معلمان شاهد هستند که عده‌ای مدام، سوار بر موج مطالبات اقتصادیِ آنها، برای پر کردنِ سبدِ آراء، سخنان امیدوارکننده بر زبان خود و ذهن این قشر جاری می‌کنند. شعار می‌دهند که چنین می‌کنم و چنان می‌کنم و از افزایش حقوق گرفته تا بهبود وضعیت معیشت، بهبود وضعیت بیمه و درمان و کرامت اجتماعی و در واقع  هرچه وعده بیشتر، چه بسا رای بیشتر!

سفره هایی که کوچک شدند
دغدغه‌های معلمان اما همچنان باقی مانده و اگر در هر برهه زیاد نشده باشد، کم هم نشده است. نگرانی‌هایی که حالا به دوران بازنشستگی و سال‌های آرامش و آسایش و استراحت فرهنگیان هم تسری یافته  است. معلمانی که سال به سال، سفره‌شان کوچکتر  شده و روز به روز، بازوی تقابلشان با مشکلات زندگی نحیف‌تر می‌شود، معلمانی که همچنان با امید به روزهای روشن‌تر گام به حیاط مدرسه می‌گذارند.
چرا بازنشستگان، در طرح رتبه‌بندی لحاظ نشدند؟
خانم پناهنده؛ دبیر بازنشسته‌ای است که مطالبات خود را از دولت و وزیر بعدیِ آموزش پرورش، با گلایه‌مندی‌اش از بد‌عهدیِ صندوق فرهنگیان آغاز می‌کند: صندوق ذخیره فرهنگیان مبالغی را از ما گرفت و در مقابل به تعهدِ خود در بازپرداخت سود عمل نکرد. با اینکه ۲ سال از بازنشستگی من می‌گذرد، هنوز پول و سود و طلب من به صورت کامل پرداخت نشده است! مورد دیگری که نه تنها من، بلکه بسیاری از عزیزان فرهنگی و معلمانی را که با آنها در ارتباط هستم،  آزار می‌دهد، این است که ما با ۳۰ سال خدمت شامل حق رتبه‌بندی نشدیم، در حالی که معلمی که ۱۰ سال سابقه کار داشت، حقوقش حدود ۵۰۰ – ۶۰۰ هزار تومان افزایش یافت. این حق ماست که بدانیم امثال ما که ۳۰ سال از عمر خود را صرف آموزش کرده‌ایم، بر اساس چه معیار و مبنایی پایین‌تر از معلمانی که مثلاً ۱۰ – ۱۵ سال سابقه دارند، قرار گرفتیم؟ گفته می‌شود این طرح رتبه‌بندی اختصاص به شاغلان دارد و حق شغل محسوب می‌شود و به بازنشستگان تعلق نمی‌گیرد.

 جلوی حق‌التدریسی معلمان بازنشسته گرفته شده است
این معلم بازنشسته می‌گوید: الان جلوی حق‌التدریس معلمان بازنشسته گرفته شده و عنوان می‌شود که به منظور ایجاد فرصت بیشتر برای نیروهای جوان، طبق قانون نمی‌توانیم بیش از سقف تعیین شده کار کنیم، در حالی که متاسفانه شاهد هستیم؛ در برخی جاها آنهایی که رابطه یا پارتی داشته‌اند، حداقل ۴۰ ساعت در هفته به‌صورت حق‌التدریس کار می‌کنند و ما که کسی را نداریم، اجازه کار بیش از هفته‌ای ۸ ساعت نداریم. من امیدوارم در آموزش و پرورش دولت بعدی ساز و کاری فراهم شود که یا همه این حق را داشته باشند که ساعات بیشتری حق‌التدریس بگیرند و یا اگر واقعاً باید مرّ قانون رعایت شود، همه به آن احترام بگذارند و با متخلفان، به‌عنوان قانون شکن و ضایع کننده حق دیگران، برخورد شود.

حس می‌کنم فراموش شده‌ام
وی از اختلاف فاحش و زیاد حقوق شاغلان و بازنشستگان به‌عنوان یکی دیگر از دغدغه‌های امروز خود و دیگر بازنشستگان یاد و همسان‌سازی آن را از دولتمردان آینده مطالبه می‌کند: اختلاف حقوق ما با شاغلان به حدی زیاد است که باعث آزار بازنشستگان شده است. من، بعنوان یک بازنشسته فرهنگیِ ۳۰ سال خدمت، با کلی تشویق نامه و تقدیرنامه، اکنون این حس را دارم که کاملاً فراموش شده‌ام. گذشته از حقوق، احساس پوچی و فراموش شدگی داریم؛ حداقل از ما با این همه سال تجربه می‌شود، بعنوان طراحان فکر در آموزش و پرورش استفاده کرد، در حالی که یک سری افراد بی‌تخصص، بدون تجربه و ناآگاه از مسائل آموزشی، در جاهایی که حقشان نیست به کار گرفته شده‌اند و چون صاحب نظر، خلاق و صاحب ایده نیستند، در نتیجه برنامه‌هایی را طرح می‌کنند که بی‌فایده است و صرفاً برای اینکه ساعتی را سپری کنند و یک حقوقی بگیرند، اوقات را می‌گذرانند.

سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی افزایش یابد
رضا نهضت، معلم مقطع دوم دبیرستان و کارشناس مسائل آموزشی درباره مطالبات فرهنگیان از دولت دوازدهم می‌گوید: «به نظرم مهمترین مطالبه فرهنگیان و بالاتر از آن، مجموعه حاکمیت  نظام جمهوری اسلامی، از دولت آینده، باید این باشد که مسئله آموزش و پرورش را در صدر مسائل کشور بنشانند. متاسفانه هیچگاه در دولت‌ها، به آموزش و پرورش به عنوان رکن اصلی توسعه متوازن، نگاه نشده است و بیشتر آن را نهادی مصرفی تلقی کرده اند؛ بنابراین در تخصیص بودجه آن را در اولویت خود قرار نمی‌دادند. شایسته نیست که کشوری که داعیه تمدن نوین اسلامی را دارد، این گونه به آموزش و پرورش کم‌توجه باشد. مسئله تعلیم و‌تربیت در نظام دینی ما مورد تاکید قرار گرفته و هم مسئولان ارشد نظام، بر این مسئله تاکید داشته و دارند، دولت آینده سهم بودجه آموزش و پرورش را از بودجه عمومی به تدریج به بالای بیست درصد برساند. این سهم اکنون کمتر از ده درصد است، جالب این است که در اوج درآمدهای نفتی در دولت گذشته این سهم بالا نرفت و بنا بر برخی گزارش‌ها حتی کمتر از زمان دولت اصلاحات نیز شد. بنا بر سند چشم‌انداز علمی کشور، بودجه آموزش و پرورش باید به هفت درصد از تولید ناخالص داخلی برسد، در حالی که این رقم اکنون در حدود یک درصد یا کمی بیشتر از این است.

سند تحول بنیادین از ریل خارج شده
این معلم بعد از مسئله بودجه، بر کیفیت آموزش تاکید می‌کند و می‌گوید: کیفیت آموزش و تعلیم و‌تربیت در مدارس ما پایین است و هیچ نسبتی با استانداردهای جهانی و نیز اهداف پیش بینی شده در سند تحول ندارد. نظام آموزش و پرورش ما تبدیل به نظام‌تربیت تست‌زن شده است،‌تربیت دانش‌آموزانی که بتوانند خوب تست بزنند و بس. اگر سند تحول بنیادین را با همه انتقادهایی که به آن داریم به منزله نقشه راه و آنچه را که اکنون در آموزش و پرورش می‌گذرد را به قطاری تشبیه کنیم، به نظرم این قطار از ریل خارج شده است و مسیر را به بی‌راهه می‌برد. البته برای بالا بردن کیفیت، باید به ارکان تعلیم و‌تربیت یعنی معلمان، دانش آموزان و کتب درسی و شیوه‌های آموزشی نیز توجه ویژه داشت. آموزش مهارت‌هایی که در دنیای امروز به کار دانش آموزان می‌آید، باید مورد نظر مسئولان باشد، بسیاری از دانش‌هایی که امروز دانش‌آموزان در مدارس می‌آموزند، غیرکاربردی و به دور از نیازهای جامعه است، در عوض دانش آموز ما در مدرسه نه شیوه تفکر را می‌آموزد، نه نحوه ارتباط با طبیعت و انسان‌های دیگر را. حتی در ارتباط برقرار کردن با خودش هم دچار مشکل  است.

حرف‌ها، گلایه‌ها، درد دل‌ها، دغدغه‌ها و خواسته‌های این معلمان، حرف امروز و دیروز نیست، زاییده چند سال اخیر هم نیست! تلنبار سالها بی‌توجهی مسئولان و البته چوبِ نجابتی است که همواره به دلیل شان و شخصیت خود، بعنوان یک « فرهنگی» به‌خرج داده اند. اینکه هر از چندگاهی، به واسطه فشارهای زندگی، صدایی و ناله‌ای هم از سرِ«درد»، سر دادند، تنها «دادِ» استردادِ «حقشان» بود، حقی که سزاوار از‌خودگذشتگی، ایثار و شغلِ انبیاییِ آنهاست، امید است که این بار، از بارِ فشارهایی که بعضا کمرِ معلمان را خم کرده، کاسته شود. دوست داریم معلمان خود را با سری بلند و قامتی افراشته ببینیم. به امید روزی که قشر فرهنگی جامعه ما به حق و حقوق خود برسد و دیگر مطالبه‌ای بر زمین نمانده باشد. روزی که آموزش و پرورش را اولویت اول کشور بدانیم و ببینیم.


منبع: بهارنیوز