روحانی، بیشتر با مردم سخن بگوید…
عادل اعطا-روزنامه بهار
شاهنامه، نمود اصلی تاریخ اجتماعی- سیاسی ایران است. به درستی میتوان رفتارها، کنشها و واکنشهای جامعه ایران در ارتباط با گشایشها و مصائب اجتماعی را در آن دید.از دغدغه مبارزات آزادی خواهانه در برابر ضحاک گرفته تا جنگ و مبارزه با دیوان و دشمنان، و حتی چارهجویی اجتماعی برای خیانت و معضلی اجتماعی مانند داستان سیاوش!
بسیاری از کنشهای اجتماعی موجود در شاهنامه در اجتماع امروز ایران تجربه شده و هنوز دیده میشود. جانفشانیهایی که در دوره دفاع مقدس وجود داشت در قائله مبارزات ایران و توران و جانفشانیهای ایرانیان در شاهنامه پیداست.مبارزههای انقلابی و وقایع انقلاب ۵۷ و وقایعی از این دست در داستان انقلاب کاوه دیده میشود.تمرکز توجه مردم به موضوعاتی همچون ماجرای «شهلا جاهد» یا «قاتل بنیتا» و…از موضوعات روز ماست که مردم بسیار «پیگیر» دانستن حقایق هستند و به دنبال مجازات متخلف، درست مثل داستان سیاوش! پس شک نکنید که شاهنامه بیانگر جامعه ایران است اما مهمترین نکته که در شاهنامه دیده میشود اینکه، این کتاب، داستان قهرمانهاست.
ایرانی همیشه به دنبال قهرمان است.قهرمانی که دیده میشود، قهرمانی که همیشه حضور دارد.قهرمانی که شکست میدهد و قهرمانی که حتی گاهی شکست میخورد ولی همچنان قهرمان میماند؛ و این برگرفته از پیشینه اجتماعی ایران است.جامعه ایرانی ساخته شده از اقوام است.هر قوم، رئیس قوم، «خان» یا «شیخ»ای دارد که همه گوش به فرمان او هستند.خانها و شیخها همان قهرمانان هر قوماند و با تکتک افراد قوم ارتباط دارند.و ایرانیها در این دوران آپارتماننشینی و تنهایی، بازهم به دنبال همین خانها و شیوخ و قهرمانها هستند، چون ذات پرورشیافته و حافظه اجتماعی ما چنین بوده و هست.پس شیوه حکومت داری ما نیز بهتر است بر همین مبنا طرحریزی شود.
اینکه اصولگرایان، شیخوخیت را قبول دارند و زعامت بزرگان حزب خود را میپذیرند نقطه قوت این حزب مهم جامعه سیاسی ماست.اصولگرایان قدرت کنترل اجتماع خود را دارند و این موضوع را بارها در موضوعات مختلف سیاسی از جمله انتخاباتهای مختلف نشان دادهاند.اگرچه در اقلیت باشند، اما توان بسیج کردن نیروهای خود با پیام رهبران (بخوانید قهرمانان) خود را دارند.در حالی که نقطهضعف اصلاحطلبان دقیقا در نداشتن قهرمانی مشخص است.اصلاح طلبان با اعتقاد به دموکراسی متکثرانه نسخه دموکراسیای میپیچند که با واقعیت جامعه ما کمی ناهمخوان است؛ دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری، این شیخوخیت در میان اصلاحطلبان به شکلی محدود دیده شد و با پیام «شیخ اصلاحات» (بخوانید قهرمان اصلاحات) آرای مردم به صندوق «تدبیر و امید» ریخته شدند. اما بعد از انتخابات مجددا اعتقاد به تکثر باعث فاصله گرفتن نیروهای اصلاحطلب از هم شد.در مجلس هم، فراکسیون امید نتوانست در مسئله دو وزیر به هماهنگی برسد.به گفته کواکبیان، فراکسیون امید مجلس هنوز اعتقاد قاطع ندارد که اکثریت مجلس را در دست دارد و نزدیک به ۶۰ رای را در مجلس معلق میداند و در همراهی با خود نمیبیند! و مهمتر از آن در جامعه امروز (به هر دلیل) هشتگهایی با بار حسی «پشیمانی» در شبکههای اجتماعی دیده میشود.این اعلام پشیمانی گروههای اجتماعی یعنی فاصله گرفتن از تفکرات اصلاحطلبی که به آن رای داده بودند. اما در این میان، رئیس دولت تدبیر و امید (یعنی قهرمان بالقوه سیاست امروز) در سکوت است!
یادتان بیاید که در دوره یازدهم ریاستجمهوری، نقد بسیاری به «دستگاه تبلیغاتی» دکتر روحانی شد؛ ایشان قول برطرف شدن مشکل را دادند اما کماکان در به همان پاشنه میچرخد.در دوران دولتهای نهم و دهم تقریبا هر روز مردم چهره رئیس دولت را در رسانهها میدیدند و اخبار جنجالی او را دنبال میکردند و رئیس آن دو دولت در اذهان و پیش روی مردم به شکلی فعال همیشه حضور داشت؛ اما در دولتهای یازدهم و دوازدهم باز هم مردم بیشتر جنجالهای رئیس دولتهای نهم و دهم را میبینند تا رئیس دولت تدبیر و امید را؛ و این یعنی مردم قهرمانی ندارند تا او را ببینند.شیخی به آنها راهی نشان نمیدهد، و احساس خالی بودن جای یک قهرمان، قطعا میتواند جایش را به هشتگ «پشیمانی» بدهد! در یک سیاست درست و حساب شده، باید ارتباط و «رابطه» درستی میان حاکمان و اجتماع مردم شکل بگیرد.سادهترین راه شکلگرفتن «ارتباط» (حتی در رابطه خصوصی دونفره) گفتوگو و «کلام» است.شاید انتظار نادرستی نباشد که مردم از دکتر روحانی بخواهند رابطه خود با مردم را به سطحی بالاتر برساند.شاید امروز روحانی باید بیشتر با مردم سخن بگوید، در خبرها ظاهر بشود، سخنرانی کند، در تلویزیون دیده شود و از مردم بگوید.
اینکه مردم در چه وضعیتی هستند و چگونه بودهاند و چگونه باید باشند.مردم نیازمند افشاگری و «لیستهای در جیب کت» و شلوغ بازی نیستند.مردم فقط میخواهند بدانند کسی هست که حرف آنها را میداند.پیگیر مشکلات آنهاست، جایی که شکست میخورد را برای مردم بگوید و مَخلَص کلام اینکه مردم میخواهند شیخ آنها همیشه حضور داشته باشد؛ دیده شود و به دنبال حل مشکلات مردم باشد… به جانب تو نهان بس خطابهاست ز غیب/ ولی تو گوش نداری، که بر خطاب کنی/ چو دور دولت تست،ای امیر ملک بکوش/ که نام نیک در این دولت اکتساب کنی (اوحدی مراغه ای- با اندکی تغییر)
منبع: بهارنیوز