رمز و رازهایی بی جواب سریال «بازی تاج و تخت»
(اگر فصل هفتم را کامل تماشا نکردهاید این مقاله حاوی اطلاعاتی است که میتواند باعث افشای داستان سریال شود)
آیا وایت واکرها میتوانند شخصیتهای مرده را زنده کنند؟

وایت واکرها، این موجودات وحشی که به نوعی زامبیهای یخی هستند میتوانند به صورت فلهای برای انسانهای دنیای وستروس خطر آفرین باشند. در صحنههای اکشنِ مختلفی از سریال دیدهایم که آنها چطور میتوانند انسانها را قتل عام کنند. در اپیزود ششم از فصل هفتم تماشا کردیم که بعضی از وایت واکرها میتوانند سایر اجساد را کنترل کنند. به همین خاطر راه خلاصی از اجساد در سوزاندن آنها است تا مبادا دوباره به وایت واکرها ملحق شوند. از آنجایی که دیوار بزرگ تخریب شده، آیا نایت کینگ با عبور از قبرستانهای آن سوی دیوار میتواند لشکر خودش را بزرگ و بزرگتر کند؟ سوال مهمتر در این مسئله است اگر نایت کینگ میتواند وسیرون، اژدهایی به آن عظمت را از آنِ خود کند آیا میتواند کاراکترهای اصلی را نیز دوباره به چرخهی حیات برگرداند؟ اگر نایت کینگ به وینترفل برسد، اجداد استارکها در سردابهی قصر مدفون هستند. آیا وینترفل تبدیل به یک ویرانه خواهد شد؟
آیا جنگ انسانها تبدیل به جنگ خدایانِ وستروس خواهد شد؟

در فصلهای گذشته به پای قصهی آریا با خدای بیچهره نشستیم. قدرت برن در سبزبینی و صد البته قدرت بچههای جنگل به این نکته اشاره دارند که خدایان باستانی نیز میتوانند خطرناک باشند. بنابراین اگر قبول کنیم قدرت جادویی ملیساندرا به خاطر خدای روشنایی است پس میتوان به این نکته هم فکر کرد خدایان باستانی در برگرداندن وایت واکرها دخیل بودهاند. پس اصلا بعید نیست مهارتهای نایت کینگ، جادویی و در گروِ خدایان باستانی است. برخی از افرادی که رمان را مطالعه کردهاند از خدای زمستان صحبت کردهاند که قدرت وایت واکرها از او منشا میگیرد. در هر صورت باید منتظر فصل هشتم بمانیم تا متوجه شویم خدای روشنایی پیروز خواهد شد یا خدای زمستان!
زمستان چه مدت طول خواهد کشید؟

بالاخره پس از چندین فصل زمستان از راه رسید ولی هیچکس نمیداند این زمستان تا چه مدت طول خواهد کشید. حتی شخصیتهای داستانی اظهار بیاطلاعی میکنند! بر اساس دنیای تخیلی وستروس، این زمستان میتواند چند ماه تا چند سال طول بکشد بدون آنکه دلیل مشخص و دقیقی پشتِ این قضیه باشد! جورج مارتین در کتابش در این رابطه توضیحاتی میدهد و قرار است به عنوان یک افشاگری برای مخاطب باشد! در هر صورت باید منتظر دلیلهای جادویی و تخیلی مارتین در رابطه با زمستان باشیم. سوال مهمتر در این مسئله است که آیا وایت واکرها مسبب شروع شدن زمستان هستند یا زمستان علت پیدایش دوبارهی وایت واکرها؟
اگر مسبب زمستان وایت واکرها باشند پس اگر نایت کینگ به روی تخت پادشاهی بنشیند تا ابد این زمستان طول خواهد کشید! از طرفی دیگر جورج مارتین کتاب آخرِ این سری را تحت عنوان «رویای یک بهار» (A Dream of Spring) نامید که به نظر میرسد پایانی تلخ در انتظار شخصیتهای این رمان خواهد بود. خیانت بالقوهی سرسی به اتحاد جان و دنریس میتواند نتیجهی جنگ را به نفع وایت واکرها رقم بزند. اگر خیانت انجام شود قطع به یقین نایت کینگ میتواند شمال را تسخیر کرده و در نهایت تا جنوب لشکری بسیار گسترده برای خودش فراهم کند. بر طبق این سناریو، تنها امید بشریت یورون است که به جزیرهای دیگر پناه برده است. البته اگر تا آن موقع نایت کینگ و ارتشش راهی برای عبور از دریا پیدا نکرده باشند!
شورش رابرت دقیقا بر سر چه علتی شکل گرفت؟

ولی چرا این قضایا رخ داد؟ چرا ریگار و لیانا رسما به خانوادهش حقیقت را در رابطه با ازدواج نگفتند؟ چرا اریس (که به احتمال زیاد از حقیقت خبر داشته) نگهبان شمال را به قتل میرساند. آیا بهتر نبود که به وی اطلاع میداد دخترش در آینده قرار است ملکه شود؟ آیا بنجن از نیت لیانا خبر داشته و این راز را پیش خود حفظ کرد؟ آیا به همین خاطر بود که بنجن در نهایت به نایت واچ ملحق میشود؟ با این رویکرد، خون و خونریزیهای کمتری انجام میشد. مسلما یکی از سوالات مهم در همین مسئله است که انتظار داریم در شش اپیزود آینده جوابی قانع کننده برای آن پیدا شود! هر چند جورج مارتین قرار است تا در اسپینآف جدیدی از شبکه HBO به گذشتهی این حوادث سفر کند تا از ناگفتههای ریگار و لیانا بیشتر مطلع شویم. یا شاید هم در کتاب آخر جوابی برای این مسئله وجود داشته باشد.
چه اتفاقی برای هالند رید افتاد؟

حال که جان به عنوان پادشاه شمال معرفی میشود کمی عجیب است که چرا هالند رید (که یکی از وفاداران استارک هست) خودش را به پادشاه جدیدش معرفی نمیکند؟! حتی تنها فرزند جدیدش (میرا) وینترفل را به قصد بازگشت به خانه ترک میکند. البته برن و سم از حوادث برجِ شادی خبر دارند. بعید نیست که هالند رید در اپیزودهای آینده خودی نشان بدهد!
ولنکر (Valonqar) کیست؟

در طول این چند سال هواداران دنیای GoT، ولنکر را به «خواهر کوچکتر» نیز تعبیر کردهاند. به همین خاطر ممکن است ملکه کسی دیگری باشد و قاتل نیز شخص دیگری! البته این نکته را هم باید اشاره کنیم که سرسی چند دقیقه قبل از برادر دوقلویش، جیمی به دنیا آمد و میتوان به این مسئله نیز فکر کرد که جیمی قاتل سرسی باشد. در هر صورت سرسی در فصل آینده به احتمال بسیارزیاد از خط داستانی حذف خواهد شد. ولی چگونه و به دست چه کسی این اتفاق میفتد؟
آیا دنریس میتواند باردار شود؟
در فصل اول دنریس توسط «شفاگر» و «مگی میری ماز دور» نفرین میشود چون خال دراگو به راحتی روستای لازارین را غارت کرد. «دور» با مهارتش توانست دراگو را شفا دهد که در ادامه متوجه میشویم او عفونتی را در بدنش نگه میدارد که دراگو را از پای در آورد. همچنین «دور» از جادوی خونش استفاده میکند تا بچهی درون شکم دنریس را نیز بکشد. دراگو التیام پیدا کرد ولی زندگی نباتی داشت. دنریس از «دور» میپرسد که دراگو چه موقع میتواند مثل قدیم زندگی کند و جادوگر در جواب پاسخ میدهد:
وقتی خورشید از غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. وقتی دریاها خشک شوند و کوهها ریزش کنند.
در رمان شفاگر ادامهی حرفهایش را این گونه به پایان میرساند: «وقتی رحم تو دوباره تقویت شود و بتوانی فرزندی زنده به دنیا بیاوری!.»
در فصل هفتم در چند صحنه دنریس به جان میگوید که نمیتواند بچهدار شود. هر چند حرفهای جادوگر میتواند دروغ باشد و مدرک و ادلهی کاملا دقیقی نیست. اگر در فصل هشتم دنریس بتواند از جان حامله شود و اگر جان واقعا آزور آهای باشد خبر خوبی برای دنریس نخواهد بود! بر اساس افسانهها، آزور آهای باید همسرش «نیسا نیسا» را قربانی کند تا شمشیر lightbringer را کسب کند. بر این اساس احتمال دارد دنریس پس از زایمان جان خودش را از دست بدهد.
برای رفتن به غرب، باید به شرق بروی!
آیا از وجود شخصی به اسم کوییت (Quaithe) در دنیای سریال مطلع هستید؟ در رمان، کویت کاهنهی قرمزپوشی است که در ظاهرهای مختلف با دنریس روبهرو میشود و پیشگوییها و اخطارهایی به ملکهی اژدها میکند. کویت، دنریس را ترغیب میکند تا به سرزمینی به نام Asshai برود. او توضیحات عجیبی به دنریس میدهد:
برای رفتن به شمال، باید ابتدا به جنوب بری. برای رسیدن به غرب، ابتدا باید به شرق بری. برای رفتن به جلو باید به عقب برگردی! و برای دست زدن به نور، باید اول از زیر سایه عبور کنی!

این پیشگویی هیچوقت در سریال گفته نشد. هر چند دنریس تقریبا همان کاری را میکند که کویت در رمان به وی گفته است. او پیش دوتوراکیها برمیگردد تا بتواند به وستروس پیشروی داشته باشد. علاوه بر این دنریس نمیتوانست ارتشش را به سمت شمال تکان بدهد تا وقتی که در جنوب مستقر شد و جان اسنو به جنوب آمد که در نهایت با اتحاد روبهرو شد. با صحنهی رویارویی سرسی و برادرش با دنریس، جیمی نسبت به خواهرش دلسرد میشود و در نهایت او را ترک میکند تا به اتحاد ملحق شود. شاید از سر جیمی متنفر باشیم ولی در جنگ بزرگ علیه وایت واکرها نقش بسیار مهمی قرار است ایفا کند!
پادشاه شب (Night King) به دنبال چیست (یا کیست)؟
یکی از مهمترین سوالات در همین مسئله است که نایت کینگ به دنبال چه چیزی است و چرا وایت واکرها دوباره به تکاپو افتادند؟ در کتاب وایت واکرها حکم زامبیها را داشته و هدف خاصی به جز مرگ و خرابی ندارند. البته در سریال، تیم سازندگان تصمیم گرفتند تا داستانی از ریشههای وستروس در آینده تعریف کنند. داستانی که هنوز در رمان به آن پرداخته نشده است.

البته در سریال توضیح داده میشود که اولین وایت واکر چگونه توسط فرزندان جنگل خلق شد ولی آیا نگهبانهای جنگل مرتکب اشتباه شدند و فکرش را نمیکردند که کنترل وایت واکرها را از دست بدهند؟ همانطور که میدانید نایت کینگ با نیزه و زنجیر یخی منتظر دنریس و اژدهایش بود. این آمادگی در نبرد میتواند این مسئله را نشان دهد که نایت کینگ هم مثل برن استارک قابلیتهایی نظیر سبزبینی و پیشگویی آینده را دارد. هدف نایت کینگ مسلما باید در شش اپیزود آینده توضیح داده شود.
آزور آهای (Azor Ahai) کیست؟
هم در رمان و هم در سریال به افسانهی آزور آهای پرداخته میشود. آزور آهای قهرمان و یک منجی است که وعدهاش در گذشته داده شده و ریگار نیز از بابت آزور آهای دچار وسواس ذهنی شده بود و رفتارش برای داشتن فرزند سوم (جان اسنو) برای تحقق این پیشگویی بود. آزور آهای نمادی در مذهب خدای روشنایی است و ملیساندرا یک زمانی فکر میکرد استنیس، آزور آهای حقیقی است. بعضی از هواداران اعتقاد دارند که آزور آهای میتواند دنریس باشد ولی اکثر هواداران به اتفاق میگویند جان تنها کسی است که میتواند این فرد باشد. در نبرد مستقیم با نایت کینگ در فصل آینده، یک بار برای همیشه تکلیف آزور آهای مشخص خواهد شد!

دنریس در فصل دوم خانهی نامردگان را میبیند و وقتی وارد خانه میشود الهاماتی به وی میشود ولی در کتاب این الهامات تبدیل به پیشگویی میشود:
سه آتش باید روشن کنی. یکی برای زندگان، یکی برای مردگان و یکی برای عشق. بر روی سه چیز باید سوار شوی: یکی بر تخت، یکی بر وحشت و یکی بر عشق. سه خیانت در انتظار توست. یکی برای خون، یکی برای طلا و یکی برای عشق.

با اینکه اشارهای به این پیشگویی در سریال نشد، عملکردهای دنریس تا به این لحظه بر همین اساس پیش رفته است. او آتشی برای خال دراگو روشن کرد (زندگی برای اژدهایانش) و سپس وقتی در معبدِ سایرِ خالها در وس دوتراک محبوس شد آتش دیگری روشن کرد (برای مرگ). دنریس بر سه چیز سوار شد: معشوقش داریو (در رخت خواب)، اژدهایش دروگون (وحشت) و سومی میتواند به خال دراگو اشاره داشته باشد یا جان اسنو که بیشترین فرضیه به جان اسنو مرتبط میشود.
از طرفی هنوز سه خیانت کاملا مشخص نشده است. تا فصل هفتم او توسط میری ماز دور (خون) و جوراه (برای طلا) مورد خیانت قرار گرفته است. چه کسی برای عشق به او خیانت خواهد کرد؟ آیا خائن سوم جان اسنو است یا جیمی لنیستر یا حتی تیریون؟ خائن سوم میتواند به احتمال بسیار زیاد تیریون باشد. از آنجایی که رفتار او پس از اطلاع یافتن از بارداری سرسی تغییر کرد. آیا تیریون در فصل هشتم به جبههی مخالف فرار میکند؟
دقیقا چه چیزی در سردابهی وینترفل نهفته است؟

ماهیت سردابهی وینترفل در سریال کاملا فاش نشده ولی در کتاب به این آرامگاه اشارات زیادی شده است. صرفا در سریال متوجه میشویم که سردابه از قلعه بزرگتر است و در گذشتهی دور، جاکاریس والرین در طول نبرد تارگرین به نام رقص اژدهایان از وینترفل دیدن کرده است. این اعتقاد وجود دارد که اژدهای شاهزاده یعنی ورماکس در سردابهی وینترفل در فصل گرما تخم گذاشته است. ملیساندرا به استنیس میگوید که آزور آهای دوباره از میان دود و نمک متولد میشود تا اژدهایان را از سنگ بیدار کند. میتوان از صحبت وی این استنباط را داشت که جان قرار است اژدهای ورماکس را بیدار کند. البته منظور این صحبت میتواند دنریس باشد که تا به حال سه اژدها دارد! فرضیهی دیگری وجود دارد که شمشیری در سردابهی استارکها نهفته است. همچنین باور دیگری نیز وجود دارد که درون سردابه، یک زندان مخوفی ساخته شده است. اگر ارتش نایت کینگ به وینترفل برسد ممکن است به این راز پاسخ داده شود. آیا موجود خاصی در زیرزمین قلعهی وینترفل مخفی شده است؟
آیا وجود دایرولفها در خط داستانی مهم هست؟

البته عدم حضور دایرولفها میتواند به علت ضعف در خلقِ جلوههای بصریِ بیشتر دانست. در وهلهی بعدی میتوان این برداشت را نسبت به دایرولفها داشت که در خط داستانی چندان مهم نیستند. آیا گوست و نایمریا در فصل آینده در جنگ بزرگ اهمیت خاصی پیدا خواهند کرد؟
و در نهایت چه کسی روی تخت آهنین قرار است بنشیند؟
این سوال از فصل اول تا به امروز مورد بحث و جدل قرار گرفته است که با حذف بسیاری از کاراکترها از خط داستانی این بحثها کمتر شده و محدود به چند شخصیت میشود. سرسی لنیستر در حال حاضر اوضاع جنوب را در دست دارد در حالیکه به نظر میرسد او در نهایت با خیانتش کشته میشود. در حال حاضر دنریس از امتیاز بیشتری برای نشستن روی تخت پادشاهی بهره میبرد. هر چند اگر جان اسنو آزور آهای باشد، موضع دنریس تغییر اساسی پیدا میکند. چه بسا که دنریس حذف میشود. پس از حوادث نهایی فصل هفتم، در حال حاضر تنها وارث حقیقی تاج و تخت کسی نیست جز ایگان تایگرین یا همان جان اسنو، فرزند واقعی و حقیقی ریگار و لیانا. آیا پس از مطلع شدن جان از هویت واقعیاش اتحاد میان جان اسنو و عمهاش دنریس باقی میماند؟آیا جان میتواند دو اژدهای دنریس را کنترل کند؟ بر اساس رابطهی مسالمتآمیز میان ویسرون و جان، میتوان استنباط کرد جان یا همان ایگان قابلیت کنترل اژدهاها را داشته باشد.
اگر به حسابِ روالی که گفته شد داستان پیش برود، پایانی خوب و خوش رقم خواهد خورد! اصولا در رمان Game of Thrones این رویه خلاف عادت هست و مارتین عادت ندارد قابل پیشبینی باشد! در بهترین حالت دنریس از جان باردار خواهد شد و فرزند این دو وارث هفت اقلیم خواهد شد. البته باید به این نکته هم اشاره کرد در میان تارگرینها ازدواج فامیلی رسم است و ازدواج برادرزاده با عمهاش یک تابو نیست! در بدترین حالت (که احتمالش بسیار بیشتر هست!)، به علت خیانتِ لنیسترها شمال وارد جنگی با سرسی و ارتشش میشود و به علت هرج و مرج داخلی، نایت کینگ و وایت واکرها به راحتی تمام اقلیم را تصاحب میکنند و دنیا وارد زمستانی میشود که پایانی ندارد.
در فصل هفتم، غافلگیری چندان مهم و حائز اهمیتی برای هواداران دو آتشهی این سریال و دنیایش وجود نداشت. به همین خاطر چشم و امید همه به فصل اختتامیهی سریال بسته شده است. آیا جورج آر.آر مارتین میتواند پایانی خوب و عالی برای این سریال در نظر بگیرد یا به این همه سوالات در اسپینآفهای جدید قرار است پاسخ داده شود؟ نظر شما چیست؟ با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: برترینها