جرم نکردیم که دانشجو شدیم!
کافی است در گوگل کلمه «دانشجو» را سرچ کنید تا ببینید چه چیزهایی برایتان میآورد. دانشجویان بیکار، دانشجویان و نرخ بیکاری، بیکاری در بین دانشجویان و… خلاصه به هر ترتیبی کلمه دانشجو و بیکار کنار هم قرار میگیرند. اینکه برای کسانی که تحصیل کرده و متخصص یک رشته هستند، کار نباشد، اصلا موضوع خوشایندی نیست، اما گاهی شغلهایی به این افراد پیشنهاد میشود که همان بهتر که نباشد و آن شخص بیکار بماند.
شاید تا الان این سوال برایتان پیش آمده باشد که مگر دانشجو بودن شغل نیست؟ نه نیست! دانشجو بودن نهتنها درآمدی ندارد، بلکه سراسر هزینه است و هزینه… از شهریه دانشگاه تا کتاب و خورد و خوراک و رفتوآمد، همه هزینههای سنگینی است مخصوصا برای یک دانشجو که خانوادهای متوسط دارد، حالا اگر این دانشجو غیربومی هم باشد که دیگر اوضاع خیلی خراب میشود و هزینه مسکن هم به دیگر هزینههای کمرشکن دانشجویی اضافه میشود.

به یک دانشجو برای کار نیمهوقت نیازمندیم
اگر همین امروز نیازمندیهای همشهری را ورق بزنید، پر است از آگهیهایی برای کار دانشجویی، پر است از کارگاهها و شرکتهایی که یک دانشجوی نیمهوقت میخواهند برای همکاری… البته که این کار نهتنها انساندوستانه نیست، بلکه این شرکتها و کارگاهها دنبال نیروی کار ارزان میگردند؛ و چه کسی بهتر از دانشجویی که تحصیل کرده است، اما توقعی از کارفرمایش ندارد برای بیمه و حقوق بالا. مهرداد دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه است و از شهرستان فسا برای تحصیل به تهران آمده. او که دانشجوی دوره شبانه است، هزینههای زندگی و تحصیل در تهران را کمرشکن میداند.
مهرداد میگوید: «پدرم بازنشسته آموزش و پرورش است، ما پنج خواهر و برادر هستیم، که دو تای آنها از من کوچکتر هستند و هنوز مدرسه میروند. وقتی که دانشگاه علامه پذیرفته شدم، هم خوشحال بودم و هم ناراحت، خوشحال از اینکه دانشگاه خوبی بود و ناراحت از اینکه شبانه قبول شده بودم… ما باید شهریهای که چندان کم هم نیست، بپردازیم، هزینههای خوابگاه و ناهار و شام برای من زیاد است و گمان میکنم دانشجوهای زیادی هستند که برای پرداخت همین هزینههای اولیه با مشکل مواجهاند. البته هزینه کتاب و جزوه و رفتوآمد هم جای خود دارد. من خودم میروم انقلاب آنقدر میگردم تا از آن کتابی که استاد گفته، دست دومش را پیدا کنم.
البته با همه این کارها باز هشتم گرو نهم است و آخر ماه من میمانم و جیب خالی و خجالتزدگی از پدرم… تا ترم سه اوضاع همین بود. من تهران درس میخواندم و نهتنها خودم زندگی نمیکردم، بلکه زندگی خانوادهام هم برای تامین من به هم ریخته بود. بالاخره تصمیم گرفتم بروم دنبال یک کار نیمهوقت. خیلی گشتم، نمیگویم هیچ کار خوبی نبود، اتفاقا بود، اما با شرایط من جور نمیشد و نمیتوانستم کلاسهای دانشگاهم را با ساعت کاری آنها هماهنگ کنم. از سر ناچاری یک ترم تراکت پخش کردم، پولی نمیدادند، اما برای من و خانوادهام ۲۰۰ هزار تومان کم نبود، اما کافی هم نبود. همچنان مشکل داشتم تا یکی از دوستانم، کار در یک رستوران را به من پیشنهاد داد، ساعتش بعد از دانشگاه بود و حقوقش هم مناسبتر.
کار، عار است یا نه؟
کار در دانشگاه
بهترین کار برای دانشجوها
به یک عدد همخانه نیازمندیم!
متاهل نیستی، مزاحم نشو
وقتی دانشجوی مستاجر باشید و بخواهید با چند نفر از دوستانتان در خانهای سکونت داشته باشید، دید همسایهها به شما تغییر خواهد کرد. کم نیستند دعواهایی که در راهپلهها و پارکینگها اتفاق افتادهاند و یک طرف دعوا متاهل بودن را برگ برندهای برای خود میداند که شما را بازنده دعوا کند. بماند وقتی که بخواهید خانهای را که با شرایطتان تطابق دارد اجاره کنید، چون مالکان به مستاجران مجرد خانه نمیدهند، بهخصوص اگر چند پسر یا چند دختر جوان باشند البته میتوانید هزینهای را متحمل شوید و با بنگاهیها لابی کنید. یا حتی… ولش کنید بیایید صلوات بفرستیم.
خوب دانشجویی هم بخشی از جوانی بسیاری از ماست. اما گاهی بعضی از دانشجوها برای داشتن آسایش باید برای همسایههایشان از همه دردسرهایی که در دانشگاه میکشند و از مشکل بیکاری و بالا رفتن سن ازدواج توضیح دهند تا قبول کنند که کمی با آنها بسازند و مانند فرزندانشان با آنها رفتار کنند. یا اینکه بنگاهی که ضامن زندگی آرامی برای آنها شده است، در فهرست تماسهایشان بیشترین تعداد تماس را به خود اختصاص دهد و هر بار که اتفاقی افتاد، با او تماس بگیرند که بیاید و ریش گرو بگذارد تا بتوانند زیر سقفی که بهسختی یافتهاند، بمانند. البته اگر بنگاهی عزیز حنایش رنگی برای دیگران داشته باشد.
از کجا بیاریم این همه پول رو پس بدیم
همچنین برای کمک به دانشجویان مجردی که نمیتوانند از سهمیه خوابگاه استفاده کنند، صندوق رفاه کمکهزینهای را در نظر گرفته است که تحت عنوان «ودیعه مسکن دانشجویی» به دانشجویان میدهد. این کمکهزینه برای دانشجویانی که در تهران تحصیل میکنند، مبلغ پنج میلیون است و برای پنج شهر بزرگ (تبریز، شیراز، مشهد، اهواز و اصفهان) تا سقف سه میلیون و ۷۵۰ هزار تومان و برای دیگر شهرها تا سقف سه میلیون تومان اعطا میشود. دانشجویی که از این تسهیلات استفاده میکند، باید بعد از فارغالتحصیلی همه مبلغ را به صورت یکجا برگرداند. شرایط سخت از لحاظ داشتن ضامن، در نوبت بودن برای گرفتن وام به دلیل زیاد بودن درخواست، بودجههای کم و دانشجویانی که نمیتوانند بعد از فارغالتحصیلی به صورت یکجا مبلغ را پس بدهند، از مشکلاتی است که دانشجویان به آن اشاره کردهاند.
کاش قبل از هر کاری فکر کنیم
زندگی متری چند؟
اجارهنشینی دانشجویان به دور از تمام مشکلات اجتماعی و شرایط مالی، بحث فشار مالی و روانی خانوادههایی را در پی دارد که فرزندانشان کیلومترها از آنان فاصله دارند و طبیعتا نمیدانند چه چیزی در انتظار فرزندانشان است. برای مثال در همین تهران برای اجارهنشینی و ادامه تحصیل هر چقدر به سمت جنوب میروی، از قیمتها کم، اما به شلوغی و ترافیک اضافه میشود. حالا به این آمار بزهکاری و عدم امنیت و حتی اعتیاد را هم اضافه کنید. علاوه بر این نمیتوان با قیمتها بهراحتی دستوپنجه نرم کرد. برای مثال در خیابان کرمان میشود یک آپارتمان ۶۰ متری را با ۱۰ میلیون تومان اجاره کرد، البته صاحب خانهها کمتر حاضرند خانههایشان را رهن کامل بدهند، چون به اجارهاش بیشتر احتیاج دارند، همانطور که دانشجویان به سقفی بالای سرشان.
منبع: برترینها