تمدن/ بهارخند
علیاکبر محمدخانی- روزنامه بهارمدتی پیش چند نفر از این آدمهای اولیه، از ناف اُستوا زنگ زدندکه فلانی، دیگه به اینجامون رسیده، خسته شدیم از انسان اولیه بودن، بچههامونو توی مدرسه مسخره میکنند، مگه ما چیمون از بقیه کمتره؟ ما هم میخوایم متمدن بشیم، بگو ببینم شما چجوری متمدن شدید، که ما هم همون کارو بکنیم؟ حتما اگر شما هم به جای من بودید، اشک از چشمهایتان جاری میشد، وقتی میشنیدید بهجز خودمان یک عده دیگر هم در این دنیا هستند که باورشان شده واقعا ما متمدن هستیم. چیره شدن بر احساسات در این لحظات تاریخی بسیار دشوار است، ولی هرچه در توان داشتم به کار بردم تا بر احساساتم غلبه کنم. من گفتم: ببینید سِیر تمدن از اختراع آتیش شروع شده، شما هم باید برید اول از همه آتیش رو اختراع کنید. آنها هم گفتند: باشه و سریع رفتند توی زیر زمین خانههاشان آتش اختراع کردند. بعد از یک مدت دیدم دوباره زنگ زدندگفتند: آره و اینا، دستتم درد نکنه، ولی نگفتی بعد اینکه اختراعش کردیم، چجوری باید خاموشش کنیم؟ ! من گفتم: چی شده مگه؟ گفتند: شبها نورش میزنه تو چشمهامون نمیذاره بخوابیم. گفتم: خب فوت کنید، خاموش میشه. گفتند: زبونت لال بشه، خودت فوت کنی، ما هنوز جوونیم. گفتم: خب، آب بریزید روش تا خاموش بشه. گفتند: خیلی ببخشید که میپرسیما، ولی آب دقیقا چی بود؟ گفتم: همون که میخورید. آنها گفتند: والا ما موز میذاریم لای گورهخر میخوریم. گفتم: خب بعدش که تشنهتون شد چی میخورید؟ گفتند: مغز بادوم، پسته، جیگر. گفتم: نه، آب میخورید، از همون چیز شُلا که از زمین قُل قُل میزنه بیرون، همونو بریزید روی آتیش تا خاموش بشه. گفتند: باشه و رفتند بعد از چند روز دوباره زنگ زدند گفتند: خدا لعنتت کنه، گفتم: چی شده؟ گفتند: کل جنگل سوخت. الان دیگه هیچ برگی نمونده ما ببندیم جلوی خودمونو زن و بچههامون، آبرومون رفت جلو در و همساده. من گفتم: درست بگید ببینم چی شده؟ گفتند: ما هر چی آب میریزیم روی آتیش بیشتر گُر میگیره. من گفتم: مطمئنید آب میریزید؟ گفتند: مگه نگفتی همین مایع سیاهه که از دل زمین قُل قُل میکنه میاد بیرون؟ گفتم: چه کارکردید احمقا؟ اون که آب نیست، اون نفته.گفتند: نفت دیگه چه خریه؟ گفتم: طلای سیاهه، خداتومن پولشه. گفتند: به چه درد میخوره؟ گفتم: میتونید بفروشید با پولش مثل ما به طرفهالعینی متمدن بشید. گفتند: راس میگی یا باز مثلا الکی میگی، میخوای مارو اذیت کنی؟ گفتم: به جان بچههام راس میگم. گفتند: بعد این همه پولو چکار کنیم؟ گفتم: برای رفاه و پیشرفت خودتون استفاده کنید. گفتن چجوری؟ گفتم: ببینید چی کم کسری دارید، برید بخرید تا راحتتر زندگی کنید. گفتند: خدا رو شکر ما هیچ کم و کسری نداریم، یخچالامون تا خرتناق پره. گفتم: ببینید چیزای اساسیتر چی کم دارید برید بخرید. هیچی آنها هم رفتند هر چه پول داشتند دادند توپ و تانک خریدند، افتادند به جان هم. بعد که دیدند متمدن نشدند زنگ زدند: اون طرفهالعین بود که گفتی، اونم باید چیز خوبی باید باشه. از کجا بخریم که زود متمدن بشیم؟ واقعا یکسری جوامع هستند که سرتاپایشان را هم طلا بگیرید متمدن نمیشوند، بیخودی خودتان را خسته نکنید.
منبع: baharnews.ir