تصمیمگیر کیست؟
روزنامه بهار: چند روز دیگر و با اعلام سیاست جدید دولت دونالدترامپ در خصوص چگونگی مواجهه با توافق اتمی، برجام وارد فصل تازهای خواهد شد. فصل تازهای که «دلواپسان» از آن با عنوان مرگ این توافق یاد میکنند و تندروهای آمریکایی نیز از این تعبیر استقبال کرده اند. هر دو روی سکه تندروی چه از نوع خارجی و چه از جنس داخلی اش در پی بر هم زدن برجام هستند. افراطیون وطنی معتقدند که برجام مایه ننگ است و در آن فایدهای برای کشور وجود ندارد و هم مسلکان آمریکایی شان نیز بر این اعتقادند که برجام جز ضرر برای آمریکا نداشته است. درباره آن که تیم سیاست خارجیترامپ چه راهی را پیش روی او قرار میدهند گمانه زنیهای مختلفی شده است.
برخی تحلیل گران بر این عقیدهاند که رییس جمهور ایالات متحده با انتخاب راهبردی رادیکال در مواجهه با توافق هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ خروج آمریکا از برجام را کلید خواهد زد و بی توجه به عواقب این اقدام برای کشورش برجام را به کناری خواهد گذاشت. گروهی دیگر از کارشناسان حوزه سیاست خارجی پیش بینی میکنند کهترامپ بر خلاف آن چه در فضای رسانهای مطرح میشود امکان، توان و تمایلی به برهم زدن توافق هستهای ندارد و حتی اگر این میل شخصی را هم داشته باشد ساختار تصمیم گیری در کشور آمریکا به گونهای است که این امکان را از او سلب خواهد کرد و امکان قدرت مانوری در این حد و تصمیماتی این چنینی در حوزه سیاست خارجی برای دونالدترامپ وجود ندارد. برخی دیگر از تحلیل گران نیز بر این عقیدهاند کهترامپ با انتخاب راهکاری هوشمندانه در پی آن است که هزینه کنار گذاشتن برجام را بر دوش ایران بگذارد و با تصمیماتی مسئولان ایرانی را به این نتیجه برساند که میبایست از برجام عبور کنند و این عبور از برجام در اصل نه فقط به معنای بازگشت به تحریمها و فضای تاریک پیش از برجام خواهد بود بلکه عواقب جبران ناپذیری را در سطح بین الملل برای کشورمان که به عنوان ناقض برجام معرفی خواهد شد به همراه دارد.
با نگاهی به دلایل هر کدام از این سه پیش بینی از تصمیم چند روز آینده دونالدترامپ درباره برجام میتوان به این نتیجه رسید که به احتمال فراوان پیش بینی سوم محقق خواهد شد و ترامپ با انتخاب راهکارهایی تلاش خواهد کرد که هزینه گزاف نقض و کنار گذاشتن برجام را بر روی دوش کشورمان بگذارد. حال در چنین شرایطی باید چه کرد؟ آیا خود را برای چنین روزی آماده کرده ایم؟ تصمیم ایران برای هر سناریو از سوی طرف مقابل چیست؟ و چه کسی و چگونه قرار است آن را اجرایی کند؟
واقعیت آن است که تعدد مراکز موازی تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی که گهگاه باعث به وجود آمدن بحران اظهارنظر در این بخش نیز شده است این دلهره را برای مشاهده گران عرصه سیاست ایجاد کرده است که ظاهرا برنامههای مشخصی برای مقابله با طراحیهای طرف مقابل آن طور که تصمیم گیران مدعی هستند آماده نشده است و هر فردی باتریبون در اختیارش نظر شخصی خود را به عنوان موضع نظام سیاسی در حوزه سیاست خارجی مطرح میکند. این وضعیت بحران گونه در اظهارنظرها در خصوص برجام سبب آن شده است که در این لحظه حساس بسیاری بیشتر از آن که نگران تصمیمات احتمالی آمریکا باشند در دلهره چگونگی تصمیم گیریها در داخل هستند. با نگاهی به دستور رهبر انقلاب درباره چگونگی اجرای برجام شاهد آن هستیم که هیئت ویژهای برای تصمیمات در این حوزه تعیین شده است که در برهههای حساسی همچون این روزها دستورالعملهای اجرایی لازم را صادر کند.
بنابر گفته دبیر شورای عالی امنیت ملی این هیأت ویژه که ذیل این شورا تعریف میشود طراحیهای مختلفی را درباره سناریوهای گوناگون طرف مقابل تدوین کرده است و بنابر آنچه علی شمخانی میگوید برای هر اقدامی از سوی آمریکا پیش بینی لازم انجام شده است. پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که اگر بنا بر دستور رهبری قرار بر این است که تصمیمات در خصوص برجام از سوی هیئت نظارت بر برجام اتخاذ شود به چه دلیل هر کسی نظرات خودش را به عنوان تصمیم جمهوری اسلامی اعلام میکند؟ آیا اظهارنظرهای گاه و بیگاه علی اکبر ولایتی که در حال حاضر هیچ مسئولیتی در وزارت امور خارجه ندارد و تنها یک عضو هیأت نظارت بر برجام است ریشه در تصمیمات شورای عالی امنیت ملی دارد؟
آیا مخالفت علنی و همگانی فرماندهان نظامی با احتمال دسترسی به اماکن نظامی که در پروتکل الحاقی به صراحت آمده است تصمیم شورای عالی امنیت ملی است؟ آیا فضاسازیهای ضدبرجامی صداوسیمایی که انتظار میرود حداقل در این موضوع خاص همگام با منافع ملی حرکت کند همراستا با تصمیمات هیأت نظارت بر برجام است؟ با نگاهی به اهداف دولت منتخب اکثریت در دو بخش سیاست خارجی و اقتصاد میتوان به این نتیجه رسید که دولت هیچ تمایلی به بازی در زمینترامپ ندارد و هوشیارانه در پی آن است که هزینه نقض برجام بر دوش کشورمان نیفتد اما ظاهرا برخی دیگر از مراکز تصمیم گیر آن چنان تمایلی به این سیاست ندارند و در کمال تعجب در مسیری گام بر میدارند که کاملا مطابق میل دونالدترامپ و تندروهای آمریکایی است.
مشخص شدن مرکز واقعی تصمیم گیری در این باره و پذیرش تصمیمات این مرکز از سوی همه، مدیریت اظهارنظرها در این موضوع حساس و مبنا قرار دادن منافع ملی و همراهی بیش از پیش با خواست اکثریت در حوزه سیاست خارجی میتواند کشور را از این گردنه سخت نیز عبور دهد.
منبع: بهارنیوز