تداوم گفتمان «بگم بگم»
محمدرضا تابش- نماینده مجلسروزنامه بهارچند ماه است که بدون تعارف بگومگوهای میان دکتر حسن روحانی و آیتالله صادق آملیلاریجانی در صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی قرار میگیرد و نه تنها شخص آنها بلکه اطرافیان هر کدام از این دو، در دولت و قوهقضائیه در جلسات و سخنرانیهایشان از ظرفیتهای رسانهای که دارند بهره میگیرند و پاسخ یکدیگر را میدهند و موضعگیری میکنند و سعی دارند به هر نحو ممکن پیغام خود را به گوش طرف مقابل برسانند. دربارهی دلایل وضعیت پیشآمده میان دولت و قوه قضاییه که طی هفتههای اخیر به وضوح شاهد آن هستیم، تحلیلها متفاوت است. به عنوان مثال مسئولان قضایی معتقدند که این فشارها از خارج کشور و ضدانقلاب و دشمن به قوهقضائیه تحمیل میشود و کارکرد انتخاباتی دارد. اما به نظر میرسد این مسئله ریشهای عمیقتر از تحلیلهای زودگذر داشته باشد. البته میتوان آنچه قوه قضائیه از شرایط تحلیل میکند را پذیرفت و قبول کرد که این مسئله انتخاباتی است. فضایی که شبیه آن در جریان رقابت کلینتون وترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم پدیدار شد و طوفانی بود از افشاگریها و اسناد و مدارک مستند و رسمی و غیررسمی و عینی و ذهنی دو طرف علیه یکدیگر که با تمام شدن انتخابات موج آن فروکش کرد و تمام شد. اما نگرانی مراجع تقلید همچون آیتالله نوری همدانی و یا دلواپسی آیتالله دری نجف آبادی، نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و عضو خبرگان و نمایندگان فعلی و سابق مجلس حکایتی فرای مسائل انتخاباتی دارد. اینکه در فضای سیاسی کشور مطرح شود: «به دلیل حفظ حرمتها منتشر نشد» و «شفافسازی میکنیم، شما هم بکنید» و «ما خواستیم، آنها قبول نکردند» موضوع جدید نیست. اینها هم جنس «بگم بگم» هاست که در گذشته بارها از سوی مسئولان ارشد نظام بیان شده و عمری دراز دارد. از طرفی بیان این قبیل مسائل به شفافیت سیاسی و اقتصادی کمک میکند و خود تجلی پویایی سیاسی است و از طرفی نماد ضعفی بزرگ که خلاء آن احساس میشود و برای جبران آن چون رسانهها و احزاب توان انجام مسئولیت ندارند، این احساس را در دل مسئولان عالی رتبه ایجاد میکند که در چنین فضایی که بوی رقابت میدهد، از آن سخن بگویند و به عنوان ابزار برای عقب زدن رقیب استفاده کنند. درواقع آنچیزی که باید در سطح جامعه و از سوی رسانهها و احزاب آزاد به عنوان ارکان دموکراسی منتشر شود، از زبان سران و مقامات عالی کشور شنیده میشود. اما با توجه به اینکه چنین فضایی فراهم نیست و نیاز به مطرح کردن آن هم دیده میشود، رئیس قوه مجریه و رئیس قوه قضائیه آنهم در شرایطی که فضا آنچنان مهرورزانه نیست، به روی هم میآورند و علنی شدن آنها به سبب اینکه از زبان افرادی بیان شده که نباید، به طور طبیعی حاشیه ساز میشود. شاید تنها سود این بگو مگوها برای روزنامهنگار و خبرنگاری باشد که میل دارد ساعت کاری او زود تمام شود و به منزل برگردد. این روزها آنقدر این بگو مگوها زیاد است که هم خوراک تیترهای جنجالی تامین میشود و هم صفحات روزنامهها پرتر. از آن طرف تحلیلگران و اساتید دانشگاهی هم که روزانه دهها خبرنگار از آنها تقاضای یادداشت میکنند، آسودهتر خواهند بود چون اختلافات در آن سطح به نوعی است که نه تحلیل لازم دارد و یا نقد و نوشتن از آن به صرفه است. سود دیگر این ماجرا هم برای مخالفان و منتقدان نظام است که از این حرفهای معمول فقط و فقط به واسطه اینکه از زبان آنهایی شنیده میشود که نباید، به عنوان اختلاف عمقی در نظام قلمداد میشود و بساط تحلیلهای آنها را هم داغ میکند. سود دیگر این اختلافات و بگومگوها جنجالیتر شدن کانالها و توئیترها و شبکههای اجتماعی است. در شرایطی که مسائل مهمتر کشور حتی آنها که مثبت و قابل ذکر است، از سوی رسانهی ملی نادیده گرفته میشود، طرح این مسائل خلاء سرگرمیها و خبررسانی استاندارد را هم پر میکند. از طرفی صدا و سیما هم که واکنشی به این مسائل ندارد تحت فشار منتقدان برای تولید برنامههای مفید و جذاب قرارنمیگیرد و این سود را هم نصیب آن مجموعه میکند. در غیر این صورت موضوعات مطرح شده در این اختلافات آنقدر پیش پاافتاده است که حتی تحلیل آن هم فایده و ثمر نخواهد داشت. مثلاً برچه کسی پوشیده است که فردی مثل بابک زنجانی فقط ویترین یک اختلاس است و پشت آن دهها مقام و مسئول خواسته و ناخواسته سهیم هستند. منتها اگر این انتقاد در جانب رسانه و احزاب آزاد شنیده شود و مقام بالادستی به آن رسیدگی کند سودمند است، اما وقتی مقام بالادستی لباس حزب و روزنامه بپوشد و این مطالب را بیان کند، کدام نهاد باید به آن رسیدگی کند؟
منبع: baharnews.ir