تئاتر مستند، تئاتر فریاد است
: این روزها سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر میزبان نمایشی مستند درباره زنان کارتنخواب است. نمایشمستند «شلتر»، نوشته ساناز بیان، با کارگردانی امین میری از ۲۵ بهمنماه ساعت ۱۷:۳۰ به تالار قشقایی آمده است و در این مدت بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. به این بهانه با ساناز بیان درباره این نمایش و شرایط تئاتر مستند گفتوگو کردهایم.

ابتدا کمی درباره پروسه نگارش نمایشنامه «شلتر» بگویید.
«شلتر»، حاصل مصاحبههای حضوری امین میری با شخصیتهای واقعی بود. امین میری نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» که تئاتر مستند درباره سه زن قاتل بود که اولینبار در سال ۹۲ اجرا شد و بعد سال ۹۴ در تئاتر باران روی صحنه رفت را دیده بود و از این جهت نمایشنامه «شلتر» را به من پیشنهاد کرد. اوایل تابستان امسال میری درباره این نمایش با من صحبت کرد و تحقیقات را به من داد. در آن زمان آمادگی این کار را نداشتم چون چشمم مشکلی داشت که نباید مدت طولانی به مونیتور نگاه میکردم البته این مشکل هنوز وجود دارد و فرصت نداشتم درمان لازم را انجام دهم.
این تحقیقات، شامل مصاحبهها و تحقیقات میدانی، حدود ششهزار صفحه بود و خواندن این گزارشها چندین ماه بهطول انجامید. امین میری و گروهش حدود دوسال با این شخصیتها زندگی کرده بودند. علاوهبر این گزارشهایی که در دست داشتم، با چند جامعهشناس و روانشناس صحبت کردم. همچنین شروع به مطالعه جدی در این حوزه کردم. این تحقیقات بسیار طول کشید. بعد از طیکردن این مراحل، به یک نگاه رسیدیم.
در نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» هم دیدگاه شما همین بود.
البته منظور من این نیست که نباید لحظات تاثربرانگیز در کار وجود داشته باشد؛ این لحظات هم در «شلتر» حضور دارد و هم در «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» بود، منظور من این است که ما با این هدف، کار تولید نکردهایم. درنهایت میخواستیم یک پرسش بسیار بزرگ طرح کنیم. بههمیندلیل باید همهچیز درست چیده میشد تا این پرسش در ذهن تماشاگر باقی بماند و او با این طرح پرسش از سالن بیرون برود.
برای این منظور، تکنیکی داشتیم؛ از لمس و تجربه یک رویداد به پذیرفتن، درک کردن و زندگیکردن آن، میرسند. ما باید بهشیوهای نمایش «شلتر» را میچیدیم که تمام اتفاقها لمس شوند تا جذبِ وجود و جان آن کسی که کار را میبیند شود و درنهایت سوال اتفاق بیفتد و او با این سوال، سالن را ترک کند. رواندرمانگرهایی که از سیستم شناختدرمانی استفاده میکنند، هم این کار را میکنند.

پروسه نگارش نمایشنامه «شلتر» تفاوتهای بسیار زیادی با «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» دارد چون از یکسو درهمتنیدگی داستانها در نمایش «شلتر» بیشتر از «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» است و از سویی دیگر شیوه تحقیق این دو اثر، با یکدیگر متفاوت است و «شلتر» تحقیقات میدانی داشته است. کمی در اینباره توضیح میدهید؟
زمانیکه «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» را روی صحنه بردم، نگران بازخوردها بودم چون تا آنجا که اطلاع دارم، پیش از این نمایش، چنین کاری اجرا نشده بود، نمیدانستم آیا از لحاظ حقوقی برای من مشکلی پیش میآید یا نه. در آن نمایش قرار بود درباره انعکاس این اتفاقها در رسانهها صحبت کنیم و نقش رسانهها پررنگ بود. طبیعتا در آن کار سراغ متریالهای چاپشدهای که وجود داشت رفته بودم. نمیخواستم با خانوادهها صحبت کنم چون واقعیت ماجرا برای من مهم نبود، آنچه از اتفاقها منعکس شده بود، برای من مهم بود.
در «شلتر» به مسائل زیادی پرداخته شده است اما مسائل زنان کارتنخواب بسیار بغرنج است و در هر تئاتری میتوان با محوریت یک بخش از این مسائل به تئاتر پرداخت. آیا از دید شما جا دارد که تئاترهای بیشتری به این بحث بپردازند؟
فکر میکنم «شلتر» یک کار کامل است. این نمایش حاصل نگاه و انتخاب ماست. ما این بخش از زندگی زنان کارتنخواب را برای نشان دادن به مخاطبان انتخاب کردهایم. شاید هنرمندان دیگر، درباره کارتنخوابها با نگاه دیگری اثر تولید کنند که میتواند اتفاق فرخندهای باشد. هیچوقت یک اثر نمیتواند همه معضلات یک پدیده اجتماعی را درخود جای دهد چون در این صورت تبدیل به یک اقیانوسی با عمق یک سانتیمتر میشود و تلاش بیهودهای است. البته امیر میری قصد دارد در بخش دوم، بهسراغ مردان کارتنخواب برود. ابتدا قرار بود زنان و مردان کارتنخواب در یک تئاتر حضور داشته باشند اما من پیشنهاد دادم در دو تئاتر مجزا به آنها پرداخته شود.
از دید شما مخاطبان اصلی «شلتر» چه افرادی هستند؟ کارتنخوابها، افرادی که باید دیدشان نسبت به این مسئله اصلاح شود یا…
همواره تلاش کردهام درباره تمام آثاری که نوشتهام، از پاسخ دادن به این سوال فرار کنم و جواب مشخصی برای این سوال نداشته باشم؛ چون هر فردی و با هر جهانی میتواند با بخشی از هر نمایشی ارتباط برقرار کند و باید با خود چیزی بیرون ببرد، اما میتوانم بگویم دوست دارم مخاطبان «شلتر» چه افرادی باشند؛ دوست دارم قشری که اصولا تئاتر را برای سرگرمی انتخاب میکنند و البته قشر محترمی هستند، «شلتر» را ببینند.
خوشحالم که این قشر جدید که سینماروهای قبلی بودهاند به تئاتر اضافه شدهاند. درواقع دوست دارم مخاطبان «شلتر» افرادی باشند که اصلا انتظار دیدن چنین کاری را ندارند و از فضای ذهنی بسیار دور، وارد قصهای شوند که حتی چند بازیگر آن، خانمهایی هستند که در دورانی آسیبدیده اجتماعی بودهاند و اکنون بهبود یافتهاند. تماشاگر با دیدن نمایش این حس را پیدا میکند که شاید برخی از بازیگران واقعا بازیگر نیستند.

آیا میتوان به این فکر کرد که بهبودیافتگانی که در این نمایش حضور یافتهاند، تئاتر را ادامه دهند؟
فکر میکنم کاملا میتوانند تئاتر را ادامه دهند. در مواجهه با این بازیگران، استعدادهای عجیبی دیدم. این افراد حرفهایی به من میزدند که تعجب میکردم، یکی از این بازیگران در روز اول اجرا، صدای خود را با من چک میکرد! از من خواست که در ردیف آخر بنشینم تا بفهمد آیا صدا به انتهای سالن میرسد یا نه!
تئاتر مستند، شرایط خاص خود را دارد. پروسه تحقیقات طولانی و… سبب میشود این نوع تئاتر بسیار پرهزینه و دشوار باشد. از دید شما میزان حمایت از این تئاتر، مناسب است؟
البته تمام آثار در این حد تحقیق ندارد و شاید برخی از آثار سادهتر نوشته شوند. تئاترمستند نهتنها در ایران بلکه در تمام جهان شکل متفاوتتری دارد و البته طرفداران بسیار زیادی هم دارد. در «آفبرادوی» بسیار موفق و محبوب است. خود من انتظار حمایت ندارم و مورد حمایت قرار گرفتن این نوع تئاتر را دوست ندارم چون این اتفاق، از استقلال و انتقادی بودن تئاتر مستند کم میکند. تئاتر مستند تئاتر فریاد و اعتراض است و همه را به نقد میکشد. این انتظار که افرادی که نقدشان کردهایم از ما حمایت کنند، انتظار بعیدی است. خود من هیچ حمایتی نداشتم و این استقلال را دوست داشتم.
البته این مسئله باعث شد واقعا بهلحاظ مالی متضرر شوم اما استقلال، سبب شد قدرت من در مانوردادن روی چیزی که به آن اعتقاد و باور دارم، بیشتر شود. البته این، نظر شخصی من است و نمیخواهم برای کسی نسخه بپیچم.

«با برخوردهای سلیقهای افراد را جابهجا نکنیم»
زمانیکه تصمیم گرفتم «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» را اجرا کنم، دو سال جنگیدم تا مجوز این اجرا را بگیرم. افتخار من این است که توانستم در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مجوز اجرای این نمایش را بگیرم. البته باید کمی درباره تئاتر مستند و مفهوم آن بیشتر صحبت کرد؛ هر تئاتری که بر اساس افراد یا رویدادها و رخدادهای واقعی نگاشته شده باشد، تئاتر مستند نیست؛ تئاتر مستند، تئاتر استنادات است؛ یعنی برای تکتک اتفاقها باید سند وجود داشته باشد. هم نمایش «شلتر» و هم نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه»، تئاتر مستند هستند؛ یعنی برای کلمه به کلمه حرفهایی که در نمایش زده میشود، سند وجود دارد و حتی یک واو جابهجا نشده است. ما تئاترهای زیادی میبینیم که ادعای تئاتر مستند بودن را دارند اما بسیاری از این آثار، تئاتر مستند نیستند بلکه تصور ما از تئاتر مستند هستند.
در این ۱۵ سالی که تئاتر کار میکنم، بهترین خاطراتم بهعنوان یک تئاتری را از پیمان شریعتی؛ مدیر کنونی تئاترشهر و مهدی شفیعی؛ مدیر اداره کل هنرهای نمایشی دارم. اکنون بعد از مدتها میبینیم که تئاترشهر رونق پیدا میکند، مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی چقدر دقیق و دلسوز رفتار میکند و دردآشناست و تئاتر را میشناسد. البته برخورد با نمایش «شلتر» را معیار قرار ندادهام، تمام کارهایی که در این چند سال درگیر آنها بودهام را مورد اشاره قرار میدهم. بهعنوان یک عضو کوچک از جامعه تئاتر، امیدوارم تغییراتی که بعد از انتخابات اتفاق میافتد، درباره مدیران لایق و شایسته اتفاق نیفتد. پس از هر دوره انتخابات ریاست جمهوری، تغییراتی اتفاق میافتد که برخی از آنها بیدلیل است. بهعنوان یک تئاتری از صمیم قلب امیدوارم این دو مدیر برای تئاتر باقی بمانند. اگر دلمان برای تئاتر میسوزد، با برخوردهای سلیقهای افراد را جابهجا نکنیم.
منبع: برترینها