بحران کمآبی-بیآبی؛ یادآوریهای عبث
رضا صادقیان
ورود برخی شهرها و بسیاری از نقاط جغرافیایی کشور به بحران کمآبی-بیآبی لحظهای توقف ندارد، کشورمان دقیقا وسط بحران است، با این حال برخی از مسئولان حضوری پیوسته در رسانهها و گفتگوهای جدی را محور اصلی کار خویش قرار دادند و به جای راه حل عملی به بازگو کردن آمارهای بحران بسنده کردهاند. سخنان عیسی کلانتری، معصومه ابتکار، نمایندگان مردم خوزستان، اصفهان، یزد، همدان و نقاطی دیگر صرفا در حد یادآوری است و نه گامی فراتر از آن. در حالی که وظیفه این مسئولان اجرا کردن برنامههایی است که در مقابل این سیل ویرانگر خشکسالی قرار بگیرد و نه اینجا و آنجا ذکر مصیبت کردن.
سالها قبل برخی از کارشناسان رویدادهای اجتماعی عدم توجه و کم توجهی مردم به بحران آب، بی آبی و پدیده خشکسالی را به کاهش سرمایه اجتماعی طی سالهای اخیر و خصوصا روی کار آمدن دولت احمدینژاد میدانستند، بنابراین وضعیت شنوایی و همراهی مردم در بحران پیشرو را بالا بردن شاخصهای قابل ارزیابی سرمایه اجتماعی عنوان میکردند. با این وجود و بعد از شکلگیری دولت یازدهم و بر مستند نشستن روحانی را به عنوان بالا رفتن سرمایه اجتماعی برشمردند، ولی نه تنها اتفاقی در کم شدن مصرف آب رخ نداد، بلکه هر روز با گزارشها و مصاحبههای وحشت آفرین از سوی روزنامهنگاران حوزه محیط زیست و مسئولان روبرو بودیم! با این وجود تغییر در الگوی مصرف آب از سوی مردم اتفاق نیفتاد، پنداری تمام آن تذکرات و برنامههای تلویزیون و رادیویی برای مردم و ملتی دیگر پخش شده و روی سخن مسئولان نه با مردم ایران که با ملت هیچستان بوده است.
رئیس سازمان محیط زیست در مستند «مادر کشی» از «نادانی مسئولان» دولتهای وقت میگوید، از عبارت «ما نادن بودیم» نیز با تاکید استفاده میکند. مسولانی که با نداشتن آگاهی با ساختن سدهای بسیار و راهاندازی پروژههای صنعتی وسط دشت کویر باعث به وقوع پیوستن این فاجعهها شدن، تضمینی نیز در دست نیست که برای مرتبهی دیگر مسئولان کم دانش به سوی بنا نهادن پروژهای دیگر به اسم سد و یا کارخانه فولادسازی نروند، کمتر مسئولی را میتوان یافت که در مقابل بزرگی کارخانه فولاد و ایجاد اشتغال چنین پروژه عظیمی قدرت نه گفتن و ایستادگی در مقابل چنین طرحهایی را داشته باشد. همین که برخی از سد سازان همچنان به کارنامه اجرایی و ویرانیهای دوره مدیریت خویش با افتخار نام میبرند حکایت تلخ قدرت داشتن مدیران تخریبگر محیط زیست و بوجود آورنده خشکسالی و مدیریت اشتباه و نادرست آب است.
بحران بیآبی از ذکر مصیبت و خواندن هزاران بار بلایی که به جان تک تک شهرهای ایران نشسته، گذر کرده است، گویی صدای کشاورز بیخانمان و آواره حاشیه شهرها به گوش بسیاری از مردم شهر نرسیده و نخواهد رسید. ما منتظر بحران نیستیم. بحرانی در راه نیست، ما درست وسط بحران قرار گرفتیم، از همینرو لازم است تصمیمی اتخاذ کنیم که با شرایط بحرانی همخوانی داشته باشد. حرف و ارایه کلام زیبا و غیر زیبا فایدهای برای فردای ما ندارد. اینکه برخی شهروندان به طرح آگاهی و اطلاعرسانی مصرف صحیح آب گوش فرا دهند و یا با خنده و چندتا عبارت رکیک به گوینده سخن عبور کنند، در چنین شرایطی ذرهای اهمیت ندارد. لحظه اکنون فرصت شرح داستان نیست، زمان اجرا کردن است، فرصت چندانی در دست نیست. سیل مهاجرت روستاییان و کشاورزان به شهرها، فقط نقطهای کوچک از بحرانی است که دیری نمیگذرد که تمام مردم شهرها را به همراه بحران بی آبی خواهد برد.
یادآوری را کوتاه و به جای ارایه صدها حرف با چاشنی ناراحتی، افسوس و غمگساری صد باره، به طرحهای ملی و کارشناسی شده عمل کنید. سخن کارشناسان و دلسوزان را گوش سپارید و مقابل این ویرانی رو به گسترش ایستادگی کنید.
منبع: بهارنیوز