قتل پسربچه ۶ ساله با اسلحه شکاری پدر در لاهیجان

مدیر کل روابط عمومی و ارتباطات دادگستری استان گیلان گفت: پسر بچه ۱۰ ساله در لاهیجان با اسلحه شکاری پدرش در اثر شیطنت و بی اطلاعی از اینکه اسلحه حاوی فشنگ است به سمت برادر خود شلیک کرده و منجر به قتل وی می‎شود.

به گزارش میزان، هفته گذشته در اثر شلیک گلوله از یک اسلحه شکاری یک پسر ۶ ساله در لاهیجان به قتل رسید و خبرهایی مبنی بر اینکه این پسر توسط برادر خود به قتل رسیده است منتشر شد.
 
محمد رحیمی مدیر کل روابط عمومی و ارتباطات دادگستری استان گیلان در گفت‌‏وگو با خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان در رابطه با جزئیات خبر گفت: پسر بچه ۱۰ ساله  با اسلحه شکاری  پدرش در اثر شیطنت و بی اطلاعی از اینکه اسلحه حاوی فشنگ است به سمت برادر خود شلیک کرده و منجر به قتل وی می‎شود.
 
وی ادامه داد:  از آنجایی که این اقدام منجر به فوت پسر بچه ۶ ساله شد برای آن پرونده قضایی تشکیل و مطرح رسیدگی است.
 
مدیر کل روابط عمومی و ارتباطات دادگستری استان گیلان در پایان ضمن هشدار نسبت به اینکه نگهداری سلاح شکاری در منزل خطری جدی است و امنیت و سلامت اعضای خانواده را تهدید می کند گفت: خطرات ناشی از خرید سلاح های شکاری تنها دارنده اسلحه را تهدید نمی کند بلکه بخشی از این خطرات متوجه خانواده فرد است.


منبع: alef.ir

ثروتمندترین پیامبر الهی که بود؟

چهار نفر در کل عالم وجود داشتند که بر کل عالم حکومت کردند؛ دونفر مومن و دو نفر کافر که امام صادق (ع) آنها را معرفی می‌کند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از پیامبران بزرگی که نامش هفده بار در قرآن آمده است، سلیمان (ع) است. این پیامبر الهی حکومتی وسیع به دست آورد که در آن جن و انس، پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند.

امام صادق (ع) در این باره می فرماید: چهار نفر بر سراسر زمین فرمانروایی کردند که دو نفر از آنان مومن بودند و دو نفر کافر. مومنان عبارت بودند از سلیمان (ع) و ذو القرنین و کافران عبارت بودند از بخت النصر و نمرود.

خداوند در قرآن در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره سبا گوشه‌ای از عظمت و امکانات وسیع سلیمان را بازگو کرده و چنین می‌فرماید: و برای سلیمان باد را مسخر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می‌پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه مس مذاب را بر او روان ساختیم. گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار کار می‌کردند.

حضرت سلیمان (ع) در ۱۳ سالگی حکومت را به دست گرفت و ۴۰ سال بر کل جهان حکومت کرد. سر انجام در ۵۳ سالگی از دنیا رفت. 

عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (ع)، بسیار وسیع و بی نظیر بود. او با موجودات سخن می‌گفت و کلام آنها را متوجه می‌شد. خداوند تمام امکانات دنیوی را در اختیار حضرت سلیمان (ع) گذاشت تا جایی که او بر جن و انس و پرندگان و چرندگان مسلط بود.

این پیامبر الهی عاشق و دل داده خداوند بود و همواره زمان خود را در راز و نیاز با خدا سپری می‌کرد. وی فردی عدالت محور و پارسا بود و در عین حال که آن همه قدرت و مکنت داشت، هرگز مغرور نشد و از حریم عدالت و پارسایی و ساده زیستی خارج نگردید. اگر دارای قصر های عالی و بلورین بود، آن قصرها را برای زندگی مرفه خود نمی‌دانست؛ بلکه یک نوع اعجاز مقام پیامبری او در شرایط آن عصر بود تا همه را به سوی خدای یکتا و بی همتا جذب کند.


منبع: alef.ir

گردوغبار در اهواز به ۵ برابر حدمجاز رسید

در پی وقوع گرد و غبار محلی، میزان آلودگی هوای اهواز ظهر یکشنبه به بیش از پنج برابر حد مجاز رسید.

به گزارش ایرنا به نقل از روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، میزان گرد و غبار در ساعت ۱۴ روز یکشنبه در اهواز به ۸۴۹ میکروگرم بر مترمکعب رسیده است. میزان گرد و غبار روبه افزایش بوده و غلظت آن در این شهر در ساعت ۱۳ به ۵۷۴ میکروگرم بر مترمکعب گزارش شد.

استاندارد آلودگی هوا ۱۵۰ میکروگرم بر مترمکعب است. گرد و غبار از پیش از ظهر امروز، اهواز مرکز استان خوزستان را فرا گرفت.

بر اساس گزارش هواشناسی خوزستان این گرد و غبار محلی و ناپایدار است. هواشناسی خوزستان همچنین هفته ای پر بارش برای خوزستان به ویژه در مناطق شمال، شرق و شمال شرق پیش بینی کرده است.

برپایه این پیش بینی ستاد بحران خوزستان نیز از امروز حالت آماده باش برای مقابله با سیل در خوزستان اعلام کرد. ستاد بحران خوزستان از ۱۱ تا ۱۴ آذر امسال را نیز به عنوان آماده باش دربرابر سیل اعلام کرده بود.


منبع: alef.ir

محکومیت راننده تاکسی سگ‌آزار به حبس

راننده تاکسی گیلانی که با بستن سگ به پشت تاکسی این حیوان را آزار داده بود، به دو ماه حبس محکوم شد.

به گزارش ایسنا، فردی که با بستن یک قلاده سگ به پشت تاکسی خود و کشیدن آن روی زمین نسبت به حیوان‌آزاری اقدام کرده بود با تلاش مأمورین انتظامی و شکایت حفاظت محیط‌زیست و با حکم قضایی بازداشت و محکوم شد.

چندی پیش فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که درآن فردی یک قلاده سگ را پشت تاکسی خود بسته بود و با خودرو  روی زمین می‌کشید. از آنجایی که اقدام غیرانسانی وی باعث جریحه‌دار شدن عفت عمومی و از مصادیق بارز حیوان‌آزاری و عمل حرام بود با گزارش مرجع انتظامی فرد خاطی مورد پیگرد قضایی قرار گرفت.

 پس از شناسایی، توسط قاضی شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو به تحمل دو ماه حبس محکوم شد.

هرگونه حیوان‌آزاری براساس آموزه‌های دینی اسلام به شدت نکوهیده است و خوشبختانه افکار عمومی با قدرت رسانه‌های اجتماعی، امروزه این نوع رفتار با مخلوقات خداوند را بر نمی‌تابند.

 


منبع: alef.ir

فال روزانه : فال امروز ۶ دی

فال روزانه ۶ دی

امروز شما چگونه خواهد گذشت ؟

فروردین: به نظر می رسد این روزها کار سخت و پرزحمت روزانه شما زیاد هم برایتان خسته کننده و کسل آور نباشد. شما حتی ممکن است از کار سخت و دشوار استقبال کرده و اگر در پیچیدگی های زندگی به شما کمک شود خوشحال می شوید. ممکن است از اینکه نمی توانید به دوستان خود برای کمی با هم بودن بپیوندید، مایوس شوید به خاطر اینکه شما کارهای سخت زیادی دارید که باید انجام دهید و به این خاطر تحت فشار هستید. اما باز هم،‌ترجیح دادن کار به بازی و تفریح بهترین کاری است که می توانید بکنید.
اردیبهشت: ممکن است شما بخواهید خودتان را در زمینه های زیادی امتحان کنید، اما بهترین کار این است که نیروی خود را برای کارهایی که در طول هفته باید انجام دهید ذخیره کنید. خوشبختانه، شما ظرفیت هماهنگ کردن انرژی های متفرقه را اکنون دارید و می توانید الان آن ها را با هم جمع کنید. اگر بخواهید از کار سخت طفره بروید فقط به خاطر اینکه استراحت کنید،‌ مجبور خواهید شد که آن کار را بعدا انجام دهی.
خرداد: امروز حتی اگر شما در حال تفریح باشید، ‌اما کسی هست که می خواهد زیر پای شما را خالی کرده و شما را از خیالات زیبا و حالت سرزنده ای که دارید بیرون بیاورد. ممکن است از دست کسی که بخواهد مسئولیت های شما را به شما یادآوری کند عصبانی شوید،‌ اما این مثالی است که نباید کسی را که پیغام بدی برای شما می آورد را بکشید. فرار از واقعیت ایده جالبی به نظر نمی رسد، بلکه حقیقت می تواند بهترین دوست شما باشد.
تیر: شما ممکن است از تعهداتی که به دیگران دارید خسته شده و از اینکه راه فراری نداشته و نمی توانید برای تفریح و گردش برنامه ریزی کنید خسته و عصبانی باشید. حتی اگر فکرمی کنید که این رنجش و عصبانیت شما تمام امروز طول بکشد، اما اگر بخواهید زیاده از حد به این افکار منفی خود توجه کنید فقط انرژی تان را هدر داده اید. مطمئن باشید اگر کارهایتان را امروز به خوبی انجام دهید، ‌می توانید تعطیلات آخر هفته را در آرامش به سر برده و کمی تفریح کنید.
مرداد: شما ممکن است آرزوهای و ایده های بزرگی برای امروزتان داشته باشید، و معتقد هستید که تاکنون کارهای زیادی را انجام داده اید، ‌اما به نظر می رسد اوضاع آن جوری که شما فکر می کنید پیش نمی رود و آنها بیش از روال هر روز طول می کشند. سعی کنید گیج نشوید، برای آن که احتمالا آنها حتی بیش از پیش آهسته پیش می رود. در عوض، قبول کنید که برنامه های بلند مدت شما بسیار با اهمیت تر از کارهای ساده ای هستند که شما در لیست امروزتان دارید. سعی نکنید که وظایف خود را با عجله انجام دهید، به خود آرامش داده و حساب شده عمل کنید.
شهریور: به نظر می رسد سختی های زندگی شما در حال حل شدن هستند، و به شما فرصتی می دهد که کارهایی را که قبلا شروع کرده بودید به پایان برسانید و خود را برای آنچه که باید در آینده انجام دهید آماده کنید. اما به جای تجزیه و تحلیل و جستجوهای بی مورد، بهتر است که آرامش خود را حفظ کرده و به خود نیروی تازه ای بدهید. لازم نیست در جزییات غرق شوید و خود را فراموش کنید، شما به اندازه کافی از آنها اطلاع دارید. در عوض، کارهای ضروری تان را انجام داده و شادی خود را تا آنجا که می توانید ابراز کنید.
مهر: شما تاکنون از فعالیت های اجتماعی لذت می بردید، اما اکنون زمان آن است که به مسئولیت هایی که در محل کار یا در خانه دارید بپردازید. دیگران ممکن است این تغییر را در شما نپسندند ولی هدف شما فقط این است که به زندگی خود سرو سامان دهید. سیاره حاکم شما ونوس بوسیله کیوان تحت فشار است برای اینکه با آنهایی که دوستشان دارید وقت بیشتری بگذرانید. باید در کار خود تعادل ایجاد کنید مخصوصا بین ایده ای که در ذهن تان دارید و کاری که باید انجام دهید.
آبان: ممکن است کسی امروز شما را به خاطر اینکه بیش از حد روی کارتان تمرکز دارید ریشخند کند، اما شما می دانید که مدیریت کارهایتان کلید رسیدن به اهداف شما در آینده می باشد. شما قادر نخواهید بود که کارهایی را تا کنون برنامه ریزی کرده اید و قولش را داده بودید سر وقت انجام دهید. اما الان، بحث بر سر این نیست که بینش خود را تقویت کنید، بلکه باید عملگرا باشید.
آذر: شما تاکنون برای این مرحله ای که در آن قرار دارید درحال پیشرفت بودید و ممکن است برایتان باعث سرافکندگی باشد اگر تمام کار را به خوبی انجام ندهید. الان پنج سیاره در نشان شما وجود دارند؛ فردا تعداد آنها به شش خواهد رسید. برنامه های خود را برای سال آینده نگهدارید تا عملی شوند. صبر نکنید تا سال جدید برسد و آنگاه تفکرات خود را عوض کنید. این کار را امروزانجام دهید تا میل دارید برای اینکه به سرنوشت مورد علاقه خود برسید.
دی: درس های طبیعت و زندگی امروز از طریق تصورات و رویاهای شما در راه تان قرار خواهند گرفت. اگرچه این مربوط به نشان آینده شماست، اما توانایی این را دارید که با کیوان سنتی و قدیمی کنار بیایید تا به آن چیزهایی که می خواستید برسید. مسئله خطرناک این است که شما عقاید خود را درباره واقعیت های انکار ناپذیر تغییر نمی دهید. اگر انعطاف ناپذیر باشید، ‌نمی توانید آن چیزهایی را که برای پیشرفت لازم است بدانید را یاد بگیرید.
بهمن: رویاهای محو و تیره می توانند امروز شما را در دردسر بیندازند. پس بهتر است با عینک واقع بینی به آینده نگاه کنید. اگر به گذشته مانند رنگ های روشن و اشکال زیبا نگاه کنید ، می توانید به آنچه که دیده اید تکیه کنید؛ از تصورا ت رنگارنگ خود گیج و پریشان نشوید. که این افکار زودگذر دوام نمی آورند. روی حقایق استوار تکیه کنید، که می تواند در روزهای پیش رو برای بسیار مفید و سودمند باشد.
اسفند: شما طوری محافظه کارانه رفتار می کنید که کسی به احساسات شما پی نبرد. ظاهرا به نظر می رسد که بسیار با موقعیت های زندگی تان درگیر هستید. مردم اطراف شما ممکن است تحت تاثیر نظرات مثبت شما و ژست بخشنده شما قرار بگیرند. با این وجود، شما ممکن است ضربه غیر قابل انتظاری را تجربه کنید که نتوانید تکان بخورید. اما حالا، خوب است که به هر دو جهان توجه کنید. به این ترتیب، می توانید این دو واقعیت غیر قابل مقایسه را در طی زمان با هم ترکیب کنید.
The post فال روزانه : فال امروز ۶ دی appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

بارها خودم را ممنوع‌الکار کرده‌ام

به گزارش ایران خبر، این هنرمند به واسطه کسوت و تجربه حضور در تئاتر، سینما و تلویزیون مرجع مناسبی برای تامل در وضعیت ممیزی عرصه هنرهای نمایشی به‌ویژه آن دسته آثاری که داعیه طرح موضوع‌های‌ اجتماعی را پیش می‌کشند به نظر می‌رسد.

به همین دلیل روزنامه «اعتماد» با او هنگام اجرای نمایش به گفت‌وگو نشست. ابتدا پرسش‌هایی درباره علایق شخصی‌اش به پیگیری مسائل مرتبط با آسیب‌های اجتماعی زنان و پیوند احتمالی‌اش با پذیرش حضور در این نمایش مطرح شد.

 تیموریان در جریان گفت‌وگو نشان داد چه عاملی تمایز او با بسیاری از بازیگران هم‌نسلش را رقم می‌زند. چنانکه در جریان اجرای نمایش نیز به چشم آمد. مطالعه، احترام به حرفه و تلاش مستمر به همراه توجه به مسائل اجتماعی از جمله ویژگی‌های این بازیگر و البته هر بازیگر قابلی است. عواملی که موجب می‌شود یک بازیگر با وجود تغییرات نسلی و جنس بازی‌ها در هر دوره سرپا بماند و مورد توجه قرار بگیرد. پافشاری بر حفظ آداب تئاتری رمز موفقیت او محسوب می‌شود و از این منظر واژه «اصیل» برازنده‌اش است. دریغ که تندباد حوادث و اخبار جهان متلاطم انتشار گفت‌وگو را به تاخیر انداخت و صدافسوس و فغان که این هنرمند مهربان در همین مدت بر سوگی عمیق نشست و طعم شیرین گفت‌وگو تلخ شد.

سویه اجتماعی متن چقدر در ایجاد انگیزه و پیوستن به این نمایش نقش داشت؟
بله، من جزو خانم‌هایی هستم که دغدغه اجتماعی دارند، فارغ از برچسب‌هایی مثل فمنیسم – که من از این دسته نیستم – به ویژه مساله زنان همواره برایم اهمیت داشته چون ما بخشی از جامعه هستیم که در تمام دنیا آسیب‌پذیرتر است. به خصوص در ایران به دلیل مسائل قانونی از حقوق کمتری برخورداریم که همین عامل، موجب جذابیت بیشتر موضوع برایم شد. فکر کردم شاید این نمایش بر عده‌ای تاثیر بگذارد هرچند امکان دارد بعضی از این اتفاق‌ها در بخش حوادث روزنامه‌ها یا رسانه‌های مجازی مطرح شود اما مردم به سادگی از کنار آن عبور می‌کنند. به هرحال در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که روزانه اتفاق‌هایی رخ می‌دهد که بلافاصله فاجعه دیروز را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به نوعی آن را می‌پوشاند. در نمایش «پنج ثانیه برف» یک بررسی، یک نگاه اتفاق می‌افتد و قرار نیست بگوییم خوب یا بد چه کسی است. فقط به معلول اشاره می‌کنیم و جست‌وجوی علت را برعهده تماشاگر می‌گذاریم.

به عنوان یک شهروند چطور با اخبار خشونت علیه زنان مثل اسیدپاشی مواجه می‌شوید؟ مثلا تصمیم می‌گیرید با کار هنری به آن واکنش نشان دهید یا ورود به کارزارهای اجتماعی؟
معتقدم واکنش به چنین مسائلی وظیفه ملی هر شهروند ایرانی اعم از زن و مرد است که در هر حرفه، موسسه یا انجمنی فعالیت دارد باید جامعه و مسوولان را از چنین فجایعی آگاه کند. می‌شود از طریق انتخاب یک فیلمنامه یا حضور در اثر نمایشی نسبت به این موضوع اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی کنیم و من همیشه در انتخاب‌هایم چنین مواردی را در نظر می‌گیرم.

شما با کارگردانان باتجربه و صاحبنام تئاتر ایران همکاری داشته‌اید. اما بعد ‌چند سال دوری از صحنه حالا با یک کارگردان جوان کار می‌کنید. اینها چالش توامان نبود؟
همواره به جوان‌ها اعتقاد داشته‌ام اما اینجا به مدیران انتقاد می‌کنم که هیچگاه نتوانستند بین نسل باتجربه و هنرمندان جوان ارتباط سازنده برقرار کنند. از آداب صحنه و پشت صحنه گرفته تا دیگر جزییات، چون به نظر من تئاتر برای خودش یک فرهنگ ویژه دارد اما متاسفانه این اتفاق هیچگاه با برنامه رخ نداده است. من درگذشته هم با جوان‌ها کار کرده‌ام و معتقدم باید با آن گروه از جوانان که دغدغه تئاتر دارند و نه شهرت، کار کنیم. در گذشته و در جشنواره تئاتر فجر با کوروش نریمانی کار کرده بودم که امکان همراهی در اجرای عموم فراهم نشد.

کارگردان اختیاری در کنترل بازی شما داشت یا همه‌چیز را خودتان به دست گرفتید؟
در پاسخ به این پرسش احتمال ایجاد شبهه که درحال خودستایی هستم، وجود دارد. ولی به طور کل روح شناخت من از تئاتر با این کارگردان جوان فاصله ندارد. مرتضی به صحنه و فضا علاقه زیادی دارد و چنین چیزی عموما مورد علاقه بازیگر نیست، چون دوست دارد از طرف کارگردان دیده شود. اما اطمینان زیادی به من داشت و به همین دلیل امکانی به وجود آمد که همه‌چیز را خودم پیش ببرم. ولی از او می‌خواستم در طول تمرین‌ها مثل یک ناظر و چشم سوم من را زیرنظر داشته باشد و موارد احتمالی را بگوید. به ویژه در چنین نقش‌هایی که بیشتر به تیپ-کاراکتر نزدیک می‌شوند کار بازیگر سخت‌تر از به نمایش گذاشتن یک تیپ است.

اجرای تیپ-کاراکتر به دقت و ظریفکاری بیشتری نیاز دارد. همیشه می‌گویم یک جور شبیه مینیاتور است. در چنین نقش‌هایی باید تحلیل درست داشته باشیم اما نمی‌توانیم تحلیل را به صحنه بیاوریم، بلکه ابتدا باید درونی شود و سپس بازتاب درونی و بیرونی بازیگر در برابر تماشاگر قرار بگیرد تا باورپذیر باشد. به همین دلیل هم گاهی به تیپ نزدیک می‌شود و زمانی به عمق می‌رود. اینجا باید روی لبه تیغ حرکت کنم.

قطعا مثل هر بازیگر دیگری علاقه داشتید تصویری که از شما در ذهن تماشاگران باقی مانده، از بین برود.
قطعا.
فکر می‌کنید در نهایت این اتفاق افتاد؟
تلاش کردم از هرچیز که در گذشته از من دیده شده، حتی در کارهای سینمایی و تلویزیونی فاصله بگیرم. هر زمان هم که بحث انتخاب فیلمنامه یا نمایشنامه پیش می‌آید این موضوع را در نظر می‌گیرم. تصورم این بود که در نمایش «پنج ثانیه برف» چنین اتفاقی می‌افتد، گرچه شاید از نظر عده‌ای با بعضی از نقش‌های قدیمی من تداخل داشته باشد. چون خبرنگاری به این نکته اشاره کرد و من گفتم کاملا تلاش کردم از آن شخصیت دور باشم.

احتمالا خبرنگار به نقش شما در سینمایی «کافه ستاره» اشاره کرد؟
بله، ولی بازخورد تماشاگران تفاوت این دو نقش را نشان می‌دهد. چون این تفاوت برای خودم هم وجود دارد. در فیلم کافه ستاره کاراکتر واقعی بود و برای خودش بازی نمی‌کرد اما اینجا کاراکتر تقلبی است. بیرونش یک چیز است و درونش چیز دیگر. وقتی با خودش حرف می‌زند فردی را به نمایش می‌گذارد که شهری نبوده و قصد دارد خودش را وارد مناسبات شهری کند. در برابر مردم چهره دیگری نشان می‌دهد، درحالی که واقعیت چیز دیگری است.

این سبک بازی همیشه در تجربه‌های قبلی شما دیده شده و اینجا هم همان مسیر دنبال می‌شود. هیچ‌وقت به فکر تغییر این روند نیفتادید؟
بسترش فراهم نشده. البته به جنس بازی بیرونی و غلو شده هم علاقه زیادی ندارم. بازیگری آنجایی دشوار می‌شود که شما بتوانید در نهایت حس و تکنیک آنچه باید را به تماشاگر ارایه کنید.

باتوجه به شیوه بازی خط‌کشی شده که اجرا می‌طلبید، نگران نبودید به عنوان مثال عدم هارمونی بین بازیگران همه‌چیز را به هم بریزد؟
زمان تمرین‌ها چنین نگرانی‌هایی وجود داشت اما طبیعی بود. ولی برای اجرا در برابر تماشاگران به ایجاد هارمونی و نزدیک شدن انرژی بازیگران نیاز داشتیم که اتفاق افتاد. البته برای بازیگر کار سختی است چون در چنین متن‌هایی وقتی شروع کردید دیگر خودتان هستید و دیگر امکان کمک رساندن وجود ندارد. تئاتر برای من یک جور رنج و سرمستی است و شما باید عاشق تئاتر بازیگری باشید که این حال اتفاق بیفتد. گاهی صدای پای بازیگران روی صحنه قلبم را به تپش وامی‌دارد.

فکر می‌کنید اعتقاد به این رنجی که گفتید در نسل بعد از شما هم وجود دارد؟
قضاوت نمی‌کنم ولی بعید می‌دانم، چون آداب تئاتر به دلیل آموزش متفاوت، تغییر کرده است. در دوره ما هر ترم پنج دانشجوی تئاتری پذیرش می‌شد ولی در سال‌های اخیر دانشگاه‌ها بیش از ٢هزار دانشجوی تئاتری می‌پذیرند. دو سال قبل، داور جشنواره تئاتر دانشگاهی بودم و کارهای بسیار خوبی از جوانان دیدم اما هیچ کدام امیدی به آینده نداشتند. همه اینها در کنار فقدان سیاست مشخص دست به دست یکدیگر می‌دهد و یک وضعیت وخیم را رقم می‌زند. به همین دلیل شرایطی به وجود آوردند که هرکس به واسطه رنگ زدن اتاق‌ها و آکوستیک کردن آن ادعای راه انداختن یک سالن خصوصی داشته باشد. در حالی که تعریف سالن مستقل تفاوت می‌کند و زمانی اتفاق می‌افتد که کسی نیاید بالای سر شما بگوید اینجا و آنجای نمایشنامه و اجرا باید حذف شود.

شما اواخر دهه ۵٠ وارد فعالیت‌های تئاتری شده‌اید.
بله در سال‌های ۵٨- ۵٧ دانشجوی تئاتر بودم ولی از سال‌ها قبل کار می‌کردم. زمانی هم درگیر مسائلی مثل انقلاب فرهنگی شدیم و تعدادی از واحدها حذف شد. مثل سوارکاری، شمشیربازی و کلاس‌های شکسپیر‌شناسی که معارف اسلامی و تاریخ اسلام جای آن را گرفت. سال ٨۵ هم نشان درجه یک معادل دکتری دریافت کردم که دستشان درد نکند، الان در خانه خاک می‌خورد!

به این دلیل پرسیدم که ببینم وقتی به چهاردهه پشت سر نگاه می‌کنید، تئاتر کدام دهه بیشتر به مسائل و آسیب‌های اجتماعی واکنش نشان داده است؟
خب دهه‌های ابتدایی بعد از انقلاب مثلا دهه ۶٠ بیشتر به جنگ و مشکلات ناشی از آن گذشت و مهم‌ترین اتفاق آن سال‌ها و حتی سال‌های بعد به حساب می‌آمد. بنابراین با خود حواشی اجتماعی سیاسی به همراه می‌آورد و هنرمندان نیز تلاش می‌کردند تا آنجا که به آنها اجازه داده می‌شد این مباحث در آثار بازتاب پیدا کند. نباید از یاد ببریم که تئاتر در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب تازه درحال پیدا کردن خودش بود. از طرفی داستان‌های تاریخی هم مورد توجه کارگردانان بود.

در دهه ٧٠ یا ٨٠ چطور؟
اواخر دهه ۶٠ و اوایل ٧٠ بیشتر روی متون خارجی کار کردیم. مثلا نمایش «بینوایان» به کارگردانی بهروز غریب‌پور که به همت خودش از کشتارگاه به فرهنگسرای بهمن تبدیل شد یک نمونه بود. آن زمان بستر گردش اطلاعات مثل امروز نبود و خب به طور طبیعی مسائل چنان که امروز شاهد هستیم در اجتماع گسترده‌ای از مخاطبان دست به دست نمی‌شد.

مثلا در نمایش «پنج ثانیه برف» به نوعی مرد ژله‌ای محوریت دارد و این درحالی‌ است که آن دوران پدیده خفاش شب نگرانی‌های عمیقی در جامعه به وجود آورد.
تا جایی که به خاطر دارم آن زمان ماجرای خفاش شب موضوع تئاتر نشد و فکر می‌کنم به دلیل همین گستره اطلاعات چندان مورد توجه قرار نگرفت. اگر به یاد داشته باشید در همان دهه هفتاد روزنامه‌ای به نام «حوادث» منتشر می‌شد که به دلیل التهاب اجتماعی امکان ادامه فعالیت پیدا نکرد. فکر می‌کنم آن زمان چون تازه مردم فضای جنگ را پشت سر گذاشته بودند خیلی آمادگی تحمل شنیدن مسائل تلخ دیگر را نداشتند. به هرحال تمرکز مردم، رسانه‌ها و فرهنگ همچنان بر مسائل و آسیب‌های ناشی از جنگ متمرکز بود در حالی که معتقدم درباره جنگ هم چنان‌که باید پرداخته نشد. علت این ماجرا هم حساسیت‌ها و گاهی کوته‌بینی‌ها نسبت به این مقوله است. البته انگشت‌شمار آثاری وجود داشت مثلا «پچپچه‌های پشت خط نبرد» نوشته علیرضا نادری با ایفای نقش فرهاد اصلانی روی صحنه رفت ولی همان نمایش هم با مشکلاتی مواجه شد. گاهی حساسیت‌های بی‌مورد همه برنامه‌ها را به هم می‌ریزد. اصلا متوجه نمی‌شوم چطور امکان دارد یک فردی در رسانه ملی با میلیون‌ها بیننده آن هم در برنامه‌ای مرتبط با سینما رکیک‌ترین الفاظ را به کار بگیرد اما صدایی از جایی بلند نشود، ولی اگر در تئاتر براساس کاراکتر یک کلمه بیان کنید بازبین‌ها دوباره به سالن می‌آیند. مدیریت سلیقه‌ای در بخش فرهنگ آسیب بسیار زیادی به وجود آورده و موجب شده کار در این بخش گره‌ بخورد. چطور ممکن است کشوری بزرگ با این همه استعداد و سرمایه برنامه‌ بلندمدت فرهنگی نداشته باشد؟

هر چندسال یک بار هم که شاهد تغییر وزیر فرهنگ هستیم.
بله و نگاه قیم‌مابانه وجود دارد. در تمام این سال‌ها همواره با این نکته مواجه بوده‌ایم که یک مدیر می‌رود و یک مدیر دیگر با سلایق متفاوت می‌آید، ولی من ٣٧ سال است به این حرفه اشتغال دارم. به همین دلیل خط قرمزها را به خوبی می‌شناسم و متوجه هستم برای تلویزیون چه چیز مناسب است و مثلا برای اجرای تئاتر چه چیز با عرف همخوانی دارد. تنها چیزی که همیشه غصه آن را دارم این است که «چرا مدیران فرهنگی اهالی فرهنگ را دوست ندارند؟» وقتی ما نباشیم که کاری برای آنها نیست. بدون تئاتر و سینما می‌ماند یک کتابخانه ملی که خاک می‌خورد و موزه که شیشه یک مجموعه آن می‌شکند و آثار دوره سلجوقی نابود می‌شود.

فکر می‌کنید در دهه ٨٠ امکان اجرای نمایش «پنج ثانیه برف» وجود داشت؟
نه، آن زمان نمی‌گفتند انجام ندهید بلکه در عمل شرایطی به وجود می‌آوردند که امکان کار نباشد. همکاران من بارها گفته‌اند با پنهان کردن آسیب‌ها زیر فرش چیزی حل نمی‌شود بلکه اتفاق‌های بدتر رخ می‌دهد. اتفاقا باید چنین مسائلی را مطرح کنیم تا نسبت به آن شاهد آگاه‌سازی جامعه باشیم. مثلا اگر ما پنهان کنیم جوانان از طریق رسانه‌ها و راه‌های دیگر و ابزار ارتباطی جدید مطلع نمی‌شوند؟ بنابراین باید مسائل را مطرح و سپس آسیب‌شناسی کنیم. مثلا در مورد خفاش شب چقدر از حضور آسیب‌شناس‌ها استفاده شد؟ به خاطر دارم روانشناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی آن زمان مدام اعلام می‌کردند جای اعدام، این شخص را مدتی در اختیار ما قرار دهید تا با مطالعه بیشتر امکان بروز چنین مواردی در آینده کاهش یابد. آیا بعد از ماجرای خفاش شب شاهد موارد مشابه نبودیم؟

اما در میانه دهه ٧٠ شاهد فضای باز سیاسی و رییس‌جمهوری فرهنگی و هنردوست بودیم. این جریان چقدر بر پیشرفت حرفه‌ای شما اثر گذاشت؟
فکر می‌کنم بهتر است این طور بگوییم که آن دوره از یک فضای سیاسی باز توام با احترام برخوردار بودیم. یعنی همه خطوط قرمزی که می‌شناختیم را رعایت کردیم ولی با طیب‌خاطر کار کردیم و بهترین نمایش‌ها و آثار سینمایی خلق شد. تا حد زیادی تلاش صورت گرفت هنرمندان برجسته کشور اعتماد کنند قدم پیش بگذارند. نگارش متون ایرانی در آثار نمایشی و سینمایی رونق گرفت و نویسندگانی مثل حسن فتحی شکوفا شدند. اتفاق‌های خوب دهه ٨٠ هم مدیون همان دوران و مسوولان آن زمان بود که نگاه بازتر و جهانی‌تری به مسائل داشتند.

آن دوران حضور شما تئاتر هم پررنگ‌تر بود. آیا تغییر این شرایط موجب شد بیشتر به کار تصویر رو بیاورید؟
نه؛ اصلا بین اینها تفاوت قایل نمی‌شوم و هر متن با کیفیتی که من را به سمت کشف تازه‌ای برساند، برایم جذاب است.

هیچ‌وقت نشد فکر کنید چرا نسل جوان شما را بیشتر با حضور در آثار سینمایی یا تلویزیونی می‌شناسد؟
مشکل آنها نیستند. مشکل قطع ارتباط نسل جوان با نسل قبل و فقدان یک منبع جامع اطلاعاتی است که بتوانند از طریق آن کسب آگاهی کنند. مسوول این کاستی هم مدیرانی هستند که هیچگاه فکری برای این مقوله نداشتند. مثلا الان بانک اطلاعاتی وجود دارد که به بچه‌های نسل جوان بگوییم آنجا با هنرمندی مانند جمیله شیخی آشنا شوند؟

برای ایفای این نقش مطالعه خاصی داشتید؟
بیشتر به صورت عملی پیگیر آسیب‌های زنان بودم. ماجرا از زندان زنان شروع شد که تحقیقات وسیعی داشتم، به زندان زنان رفتم و کتاب‌هایی در این زمینه خواندم. حتی با خانومی که طولانی‌ترین دوره زندان بعد از انقلاب را سپری می‌کرد مصاحبه‌ای انجام دادم. در جریان بخشش محکومان به قصاص‌ هم حاضر بودم و از آنجاست که معتقدم قوانین مربوط به زنان تا حدودی ضعیف است. اگر اطلاعاتم هنوز درست باشد قانون خانواده ما مربوط به سال ١٣٣٧ است که وکلا هم درباره‌اش نقدهایی داشتند و با اضافه شدن قوانین جدید شرعی همه‌چیز سخت‌تر شده.

مطالعه شما مشخصا برای این نمایش صورت گرفت؟
نه، برای فیلم زندان زنان بود که به خاطرات زیادی گوش دادیم و تعدادی از کتاب‌های معروف به جلد سفید را خواندیم. بعد از آن هم با تعدادی از ان‌جی‌او‌های مرتبط با مسائل زنان ارتباط داشتم و بیشتر در جریان مسائل حوزه زنان مثل اسیدپاشی و قتل‌های غیرعمد همسر قرار گرفتم.

درست یا غلط انتظار ما این است که تئاتر بیشتر در ارتباط با چنین مسائلی واکنش داشته باشد ولی کارگردانان باتجربه کمتر سراغ این موضوع‌ها رفته‌اند و بیشتر هنرمندان جوان به این موارد پرداخته‌اند. دلیل این ماجرا چیست؟
جوان‌ها برای اینکه بیشتر یا سریع‌تر دیده شوند بعضا سراغ این موضوع‌ها می‌روند. موضوع‌های انسانی مانند حسد، انتقام یا خشم از زمان پیدایش انسان وجود داشته و مهم این است که انسان در چه بستری رشد پیدا کند. به هرحال به دغدغه افراد بستگی دارد.

به نظر شما چرا این طور احساس می‌شود که تئاتر ما کمتر به چنین دغدغه‌هایی می‌پردازد؟
یک بخش به ممیزی ارتباط دارد چون اگر کارگردان بخواهد آنچه وجود دارد را با فراغ بال به تماشاگر نشان دهد قطعا دچار معضل می‌شود و شرایطی به وجود می‌آید که نمایشی خنثی روی صحنه می‌رود یا شکل شعاری پیدا می‌کند. شاید هم به این دلیل باشد که نویسندگان جوان ما چندان اهل تحقیق و مطالعه درباره موضوع مورد نظر خود نیستند.

اصلا فکر می‌کنید طرح این مسائل در تئاتر به کاهش آسیب‌ها کمک می‌کند؟
باید به یاد داشته باشیم که کار هنرمند ارایه راه‌حل نیست و این وظیفه سیاست‌گذاران کشور است. تئاتر یا هر هنر دیگری می‌تواند به طرح مساله بپردازد و باید این امکان را داشته باشد که با دست باز عمل کند. ما تنها اطلاع می‌دهیم که این واقعه در کشور رخ داده و دیگر این تماشاگران و مسوولان هستند که باید به دلیل اتفاق فکر کنند. مثل اینکه چرا تنها مرد نمایشنامه «پنج ثانیه برف» با اینکه زنانی را به قتل می‌رساند خودش یک قربانی است؟ اینجا یک نکته مطرح است. اینکه چقدر موفق شده‌ایم افراد، نهادها یا گروه‌هایی خارج از حوزه هنر مثل روانشناسان اجتماعی، جامعه‌شناسان، آسیب‌شناسان و دیگر صاحب‌نظران را به ماجرا پیوند بزنیم. علاقه‌مندم که تماشاگر به این نکته فکر کند که چه مجموعه عواملی چنین سرنوشتی را برای شخصیت‌های نمایش رقم زده و اینکه باید چه کنیم؟ من فکر می‌کنم این افراد معلولِ اجتماع و نیازمند درمان هستند و مرگ آنها درمان نهایی نیست. همه ما به دنبال سلامت جامعه هستیم و به نظرم اگر بتوانیم روی دو مدیر، جامعه شناس و مخاطب تاثیر بگذاریم کارمان را کرده‌ایم. فقط علامت سوال به وجود می‌آوریم.

نکته تاسف‌آورتر اینکه تازه به شما انگ سیاه‌نمایی و ضدیت هم می‌چسبانند.
اصلا دغدغه ما کشورمان است در غیر این صورت خیلی ساده می‌توانیم یک متن خارجی دست بگیریم و صحنه خوش رنگ و لعابی هم درست کنیم – که خیلی خوب بلد هستیم و اصلا کار سختی نیست- و به این ترتیب جذب مخاطب زیاد و باقی ماجرا. بچه‌های باسواد این کار هم وجود دارند ولی نکته اینجاست که تئاتر با مردم عجین است و شما نمی‌توانید این دو را از یکدیگر جدا کنید. مثلا امشب من یک مهمان دارم که به رانندگی با تاکسی اشتغال دارد و بسیار هم به سینما و تئاتر علاقه‌مند است؛ تحلیل‌های بسیار دقیق هم ارایه می‌دهد. بنابراین بین تئاتر و مردم هیچ فاصله‌ای نیست اما نکته اینجاست که ممکن است من به کار درباره اسیدپاشی، اعتیاد، ایدز و دیگر معضلات اجتماعی علاقه‌مند باشم ولی جریان‌هایی آرام آرام امور را به سمت دیگری هدایت ‌کنند؛ اینجاست که ما باید در برابر شعاری شدن کار و حفظ نسبت با جامعه بایستیم. کار با پنهان کردن این مسائل سامان نمی‌یابد، چون حتی یک خرید ساده و درگیری‌هایی که حول آن شکل می‌گیرد نشان می‌دهد جامعه از سلامت روان برخوردار نیست.

و حداقل تماشای تئاتر به بهبودی اوضاع کمک می‌کند؟
بله و سلیقه‌ساز است. هرچه مردم جامعه را با تماشای تئاتر پیوند بزنیم آنها به فرهیختگی نزدیک‌ می‌شوند. جالب آنکه وقتی به تماشای نمایش می‌نشینند دیگر رهایش نمی‌کنند و به این ترتیب ما سطح سلیقه‌شان را افزایش می‌دهیم. چنین مخاطبی دیگر پای شبکه جم نمی‌نشیند و دنبال خوراک فکری و سرگرمی با کیفیت‌تر می‌گردد.

اما نکته اینجاست که شما چطور خودتان را برای روبه‌رو شدن با این تماشاگر مهیا می‌کنید، چون به هرحال بازیگری در دهه‌های متمادی دستخوش تحول شده است.
در دوران فعالیت حرفه‌ای سه دهه را دیده‌‌ام و در این مدت شاهد تغییر جنس بازی‌ها و انتخاب‌ها بوده‌ام. اینها همه دست به دست فضای بزرگ رسانه‌ای کنونی می‌دهد تا بتوانیم به واسطه فیلم‌ها و کار‌گاه‌های آموزشی خارج از کشور خودمان را برای شرایط جدید آماده کنیم. بله، درست است که بازیگری در دهه‌های متمادی دستخوش تغییر شده و به همین دلیل هم احساس می‌کنم برای من گام برداشتن به سمت بازی‌های اندکی رئال‌تر ضرورت دارد. بنابراین بعد از چندسال کار تصویر، تصمیم گرفتم با حضور روی صحنه نقاط ضعف را برطرف کنم و به کشف خودم بپردازم.

تئاتر بیشتر این حس را تحریک می‌کند یا کار تصویر؟
فقط تئاتر. به همین علت تلاش می‌کنم حتما سالی یک اجرا داشته باشم چون به نوعی بازآموزی برای خودم محسوب می‌شود.

آیا حسی از کاستی‌های کیفی داشتید؟
نه، بیشتر جنبه‌های دیگری از خودم را کشف کردم. مثل این بخش که وقتی اجرا آغاز می‌شود چیزی جز تماشاگر باقی نمی‌ماند. قبلا هم این ویژگی وجود داشت اما به این حد نبود. ولی از نظر فنی احساس کاستی نداشتم، چون حتی وقت بیکاری هم آماده‌سازی برای بازی را رها نمی‌کنم. «آل پاچینو» می‌گوید: بازیگر اگر ساکن بماند، فاسد می‌شود. من اصلا علاقه ندارم شاهد چنین سرنوشتی باشم.

چرا تئاتر ما در سال‌های اخیر موفق به تربیت نسلی نشده که الگوهای حرفه‌ای رفتاری نسل‌های قبل را حمل کند؟
وقتی عضو هیات علمی دانشگاه بودم پیشنهاد ایجاد واحد آموزشی «آداب تئاتر» را مطرح کردم. هر حرفه‌ای آداب خاص دارد و ما در تئاتر این آداب را از دست داده‌ایم. آدابی که همه جای جهان به عنوان اصول پذیرفته شده‌‌؛ مثل احترام به یکدیگر، احترام به زمان کار، آمادگی شخصی خارج از ساعات تمرین گروه، احترام به متن که از نظر من دقیقا مثل ساز همیشه همراه یک نوازنده موسیقی است. اما این پیشنهاد به سرانجام نرسید و جای خالی آموزش‌های اینچنینی شرایط متفاوت فعلی را حاکم کرده است.

رسانه در این میان چه نقشی ایفا می‌کند؟
زمانی به این نکته اشاره کردم که موجب ناراحتی شد. ولی معتقدم رسانه‌ها در زمینه پیشرفت مسائل فرهنگی رسالت بزرگی برعهده دارند ولی متاسفانه در سال‌های اخیر اتفاق‌های خوبی رخ نداده است. تماشاگر شاهد است یک کارشناس در تلویزیون ناسزا می‌گوید و ما به هم احترام نمی‌گذاریم. یا مثلا یک سایت به خودش اجازه می‌دهد درباره هنرمندان شناخته شده کشور مطالبی بنویسد که کار به شکایت برسد. در این شرایط به نظرم همه‌چیز از هم پاشیده و من فقط در تلاشم خانواده‌ام را حفظ کنم. باید بپذیریم در این سال‌ها رسانه‌ها عملکرد ضعیفی داشتند.

با توجه به تجربه شما در هر دو زمینه، چرا دست سینمایی‌ها برای طرح مسائل اجتماعی باز است ولی در تئاتر تا این حد سنگ‌اندازی می‌شود؟ چرا مسوولان ممیزی عدالت را بین این دو عرصه رعایت نمی‌کنند؟
شاید به این دلیل که اقتصاد سینما تا حدی استقلال دارد و دولت دخالت چندانی در بخش مالی نمی‌کند. بخشی هم به دلیل اینکه بعضا خودشان در تهیه و تولید آثار سینمایی هزینه می‌کنند، بنابراین باید دست کارگردان باز باشد تا تماشاگر بیشتری به سالن بیاید و بازگشت سرمایه اولیه تضمین شود. ولی به نظرم این جریان‌ها در سینما تا حدی شعاری و تبلیغاتی است و سینما چون هنر- صنعت است طور دیگری با مسائل مواجه می‌شود. تئاتری‌ها همه جا از فرهنگ بالاتری برخوردار هستند. اما به هرحال این یک عدم تعادل است که دست سینما با تماشاگران گسترده بازتر از تئاتر است و شاهد ممیزی‌های عجیب در نمایش‌ها هستیم. این یعنی فقدان سیاستگذاری برای یک کشور بزرگ.

دلیل کمرنگ شدن همکاری با آثار تلویزیونی چه بود؟
به دلیل عدم کیفیت. بارها اتفاق افتاده سه سال و چهارسال خودم را ممنوع‌الکار کرده‌ام. با احترام به تمام همکارانم در تلویزیون باید بگویم کیفیت بازیگری در تلویزیون بسیار دچار نزول شده و دیگر شاهد حضور بازیگران صاحب‌نام و باتجربه نیستیم. متن‌هایی هم که نوشته می‌شوند ارتزاقی و سطحی هستند. شرایط اقتصادی تلویزیون خیلی بد است و به هرکه قصد کار دارد به او می‌گویند حامی مالی بیاورد. تلویزیونی که یک زمان سریال «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پدرسالار» و آثاری در این سطح تولید می‌کرد به روزی افتاده که چندصد میلیارد برای سریالی هزینه می‌کند که خودشان می‌گویند غلط است. این پول‌ها از کجا می‌آید؟ مگر بیت‌المال پایمال نشده؟ پول مردم کجا رفته که وقتی می‌خواهیم سریال خوب بسازیم می‌گویید خودتان سرمایه بیاورید؟ من هرچه به دست آوردم حاصل تلاشم بوده و به راحت پیدا نکرده‌ام پس چرا باید قرارداد پنج سال قبل را بپذیرم؟


منبع: irankhabar.ir

اعدام دو مرد به دلیل آزار رساندن به یک دختر

به گزارش ایران خبر، سه سال قبل دختری جوان به مأموران پلیس یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی مراجعه کرد و مدعی شد از سوی دو مرد آزار و اذیت شده است.

این دختر که حال پریشانی داشت، به پلیس گفت: دیروز صبح برای انجام کارهای شخصی‌ام از خانه بیرون آمدم و سوار بر ماشینی شدم، مرد راننده را می‌شناختم و به‌همین‌دلیل هم به او اعتماد کردم بعد از اینکه مسافتی را طی کردیم، او از مسیر منحرف و از جاده اصلی خارج شد، هرچه به او اصرار کردم دوباره به مسیر برگردد قبول نکرد و من را به خارج از شهر برد. مرد راننده باوجود اینکه خیلی اصرار کردم حرفم را قبول نکرد. او درحالی‌که داشت من را به محلی می‌برد که مورد آزار و اذیت قرار دهد، دوستش را هم تلفنی به آنجا دعوت کرد و دو مرد من را آزار و اذیت کردند بدون اینکه توجهی به وضعیت روحی و جسمی‌ام داشته ‌باشند.

دختر جوان ادامه داد: مدتی طول کشید تا به حال خودم برگردم، به‌سختی زیاد به خانه رفتم و وقتی حالم بهتر شد تصمیم گرفتم شکایت کنم.

با توجه به شکایتی که دختر جوان مطرح کرده ‌بود، بازپرس ضمن دستور به مأموران اداره آگاهی برای شناسایی و بازداشت متهمان، دختر جوان را برای انجام معاینات پزشکی به مرکز پزشکی قانونی معرفی کرد و پرونده نیز برای رسیدگی و بازجویی‌های دقیق‌تر به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی انتقال یافت.

با انجام تحقیقات انجام‌گرفته، متهمان شناسایی و بازداشت شدند و همچنین پزشکی قانونی نیز آثار برجای مانده و ناشی از تعرض روی بدن دختر جوان را تأیید کرد.

وقتی دختر جوان این‌بار در برابر قضات دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی قرار گرفت، یک‌بار دیگر جزئیات حادثه را توضیح داد و گفت: یکی از متهمان را که راننده‌ای است که روز حادثه من را از شهر خارج کرد، می‌شناختم و آشنایی با هم داشتیم به‌همین‌دلیل هم به او اعتماد کردم بعد از اینکه کمی از راه را رفتیم او از مسیر خارج شد و من را به خارج از شهر برد بعد دو دوستش را دعوت کرد و آنها با یک تاکسی به محل آمدند و یکی از آنها به همراه مرد راننده‌ای که من را از شهر خارج کرده‌ بود، من‌ را مورد آزار و اذیت قرار دادند.
درحالی‌که رسیدگی به این پرونده ادامه داشت دختر جوان به دلیل بیماری مادرزادی که داشت جانش را از دست داد و پرونده از آن به بعد بدون حضور شاکی مورد رسیدگی قرار گرفت.

هیأت قضات رسیدگی‌کننده به این پرونده با تکمیل تحقیقات متهمان را محاکمه کردند و پس از تحقیق از متهمان و گواه و نیز راننده تاکسی، با اکثریت آرا با توجه به اعتراف متهمان در تحقیقات مقدماتی، گواهی پزشکی قانونی، اظهارات گواه و با استناد به علم رأی به محکومیت متهمان به اعدام درخصوص اتهام زنای به عنف و حکم به برائت آنان به اتهام آدم‌ربایی صادر کردند.

این در حالی بود که یکی از اعضای دادگاه به عنوان رأی اقلیت به لحاظ گذشت مادر شاکی پرونده که به دلیل فوت دخترش به عنوان ولی‌دم اعلام کرده ‌بود هیچ شکایتی ندارد و همچنین مراوده شاکی فوت‌شده با یکی از متهمان، حکم به برائت آنان صادر کرده‌ بود.

با توجه به رأی صادره‌شده، متهمان اعتراضی به دیوان ‌عالی کشور ارسال کردند و رسیدگی به این اعتراض به شعبه ٢٩ ارجاع شد. قضات این شعبه با توجه به یکسان‌نبودن اظهارات شاکیه در بیان تعداد متهمان و تجاوز به عنف آنان و با توجه به اینکه اقرار دراین‌باره نزد حاکم شرط است و اقرار اولیه مثبت وقوع بزه نبوده و با توجه به روابط قبلی طرفین و اینکه نظریه پزشکی قانونی موجب ثبوت است اما دلالت بر انتساب اتهام به متهمان نیست و گواه خود متهم بوده است و همچنین از راننده تاکسی تحقیق نشده است، اعتراض متهمان به رأی اعدام را مورد پذیرش قرار داد و حکم صادره را نقض و پس از اعاده به شعبه سوم کیفری یک ارجاع داد.

این‌بار قضات شعبه سوم کیفری یک استان رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار دادند و پس از تحقیق از راننده تاکسی و متهمان، به اتفاق آرا و با توجه به شکایت بی‌شائبه شاکیه و صورت‌جلسه تنظیمی مأموران، گواهی پزشکی قانونی و کشف آثار جرم از داخل خودروی متهم و اظهارات گواه و متهمان و استشهادیه تنظیمی و منضم به پرونده درخصوص جدایی همسر یکی از متهمان از وی که به منظور فرار از اتهام زنای محصن بوده، حکم به محکومیت متهمان به اعدام از حیث زنای به عنف و نیز محکومیت متهم اول به حبس از حیث آدم‌ربایی صادر کرده است که پس از فرجام‌خواهی به دیوان ‌عالی کشور ارسال شد و با توجه به اصراری‌بودن رأی پرونده در هیأت عمومی دیوان ‌عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت.

به گزارش روابط‌عمومی دیوان ‌عالی کشور، هیأت عمومی با حضور اعضای شعب کیفری دیوان ‌عالی کشور درباره این پرونده تشکیل جلسه داد و نماینده دادستان کل کشور درباره این پرونده گفت: در شعبه ٢٩ دیوان علاوه بر آنچه دادگاه به آن استناد کرده است با توجه به اظهارات یکی از متهمان در دادگاه درباره حضور متهمان دیگر در جاده دورافتاده در روز سرد و یخبندان و عدم تأثیر رضایت مادر شاکیه (متوفی) و تلقینی‌بودن رضایت رأی دادگاه را صحیح تلقی کرده ‌است.

اما شعبه دیوان با توجه به رابطه دوستی شاکیه با متهم و روایات و ادعاهای متفاوت شاکیه و تزلزل در گفتار و تخدیش مطالب و اقرارنامه مادر متوفی که به صحت و اعتبار گفته‌هایش تردید کرده است و عدم اقرار متهمان در دادگاه و توضیحات راننده تاکسی، صدور حکم اعدام متهمان به اتهام زنای به عنف را موجه ندانسته و رأی صادره را اصراری تشخیص داده است.

در پایان جلسه پرونده در هیأت عمومی اصراری دیوان ‌عالی کشور مطرح شده و به بحث و گفت‌وگو و بیان نظریات موافقان و مخالفان منجر شد که درنتیجه رأی شعبه سوم دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی مبنی بر اجرای حکم اعدام متجاوزان به عنف را منطبق با قانون تشخیص داده و تأیید کرد.
 


منبع: irankhabar.ir

باورهای اشتباه و رایج درباره خواب

به گزارش ایران خبر، بسیاری از مردم باورهایی درباره خواب دارند که با هر منشأیی ممکن است نادرست باشد.

۱- بهترین درمان بی خوابی مزمن استفاده از قرص های خواب آور است!
مناسب است بی خوابی را به عنوان یک علامت نگاه کنیم تا یک بیماری، لذا درمان علامتی بدون توجه به بیماری اصلی و زمینه ای، باعث مزمن شدن آن می شود. مانند کسی که برای دندان درد خود مسکن مصرف کند و به درمان پوسیدگی دندان توجه نکرده که باعث تشدید پوسیدگی و تخریب دندان می شود. بسیاری از اختلالات روانپزشکی ممکن است با بی خوابی شروع شوند که تشخیص و درمان به موقع آن ها باعث کنترل بی خوابی نیز می شود.

۲- افراد افسرده دچار بی خوابی و افراد مضطرب دچار کم خوابی می شوند!
در بیماران افسرده یا مضطرب انواع اختلالات خواب ملاحظه می شود و هیچ کدام اختصاصی نیستند.

۳- اگر شب ها خواب مان نمی برد بهتر است برای جبران کم خوابی خود، صبح دیرتر از خواب بلند شویم!
گرچه ظاهرا این روش درست به نظر می رسد اما باید یادآور شد که بهترین روش برای به خواب رفتن به موقع، بیدارشدن به موقع است یعنی به جای اینکه برای اصلاح دیر به خواب رفتن به قرص های خواب پناه بریم که در این شرایط پاسخ مناسبی ندارند با زودتر بیدار شدن باعث می شویم که شب زودتر به خواب برویم. هرچند در روزهای اول این روش سخت بوده و باعث می شود با دیر به خواب رفتن و زود بیدار شدن در طول روز کمی کسل باشیم ولی این حالت گذرا است و اصلاح می شود.

۴- مناسب ترین مدت خواب در شبانه روز ۸ ساعت است!
عده ای از مردم به طور سرشتی با کمتر از ۸ ساعت خواب سرحال بوده و عده ای نیز باید شبانه روز حداقل ۱۰ ساعت بخوابند تا به کارهای خود برسند. این تفاوت ارتباطی به تنبلی افراد ندارد. مهم این است که نیاز بدن این افراد به صورت ذاتی متفاوت است. اما اگر الگوی خواب تغییر یابد یعنی از خواب زیاد به کم یا برعکس تبدیل شود، نیاز به مشورت با پزشک دارد.

۵- مهم ترین نکته در داشتن خواب خوب، کمیت خواب (مدت زمان) است تا کیفیت (عمق)!
مهم ترین نشانه خواب خوب احساس سرحالی و پرانرژی بودن پس از بیدارشدن است که این مسئله ربطی به مدت زمان خواب ندارد بلکه بیشتر مربوط به این است که فرد چقدر عمیق خوابیده تا مغز، استراحت لازم را کرده باشد.

۶- کسی که در خواب حرف می زند دچار اختلال روانی شده است و حتی ممکن است رازهای خود را برملا سازد!
حرف زدن در خواب ممکن است در هر فردی روی دهد که اغلب با کلمات نامفهومی است و ارتباطی به بیان اسرار ناگفته ندارد.
۷- مصرف قرص های خواب آور اعتیادآور نیست!
مصرف هرگونه قرص بدون تجویز پزشک و بدون بررسی علمی می تواند وابستگی ایجادکند. اگر فردی بدون درمان عامل بی خوابی فقط قرص خواب آور مصرف کند چون اثر آن موقتی است نیاز دارد دوز قرص خواب را افزایش دهد که به تدریج باعث وابستگی می شود.

۸- دیدن تلویزیون قبل از خواب کمک می کند بهتر به خواب برویم!
در افرادی که بی خواب هستند دیدن تلویزیون بی خوابی را تشدید می کند، لذا توصیه نمی شود. ولی گوش دادن به رادیو یا موزیک آرام با صدای کم ممکن است باعث بهتر خوابیدن شود.

۹- مهم نیست کی می خوابیم، مهم است مدت زمان کافی بخوابیم!
متاسفانه یکی از مشکلاتی که اخیرا گسترش پیدا کرده است بیدارماندن شبانگاهی است. این افراد برای جبران کم خوابی شب، صبح گاه می خوابند. نکته مهم این است که کیفیت خواب شبی که بین ساعت ۱۲ تا ۴ صبح رخ می دهد به گونه ای است که جایگزینی ندارد یعنی با خوابیدن در اوقات دیگر نمی توان خواب این ساعات را جبران کرد.

۱۰- افرادی که خواب های خودرا روز بعد به یاد نمی آورند اختلال حافظه دارند!
یادآوری خواب های شب گذشته ارتباطی به کارکرد حافظه ندارد حتی به نظر می رسد مغز برای پاک سازی اطلاعات ترجیح می دهد خواب ها را در روز بعد یادآوری نکند. لذا اصرار برای به یادآوردن خواب های گذشته به صلاح نیست.

باورهای نادرست ولی رایج درباره خواب
۱۱- استفاده از داروهای گیاهی برای خوابیدن اشکالی ندارد!
آنچه باید تاکید شود اثر داروهای گیاهی از طریق ماده شیمیایی آن ها است لذا ارجحیتی به فرآورده های دیگر ندارند و باید مقدار مصرف و مدت زمان آن به دقت انتخاب شود. هم چنین باید توجه داشت که بعضی آرام بخش های گیاهی با داروهای قلبی و فشار خون تداخل دارند.

۱۲- قرص های خواب زولپیدم و ملاتونین، وابستگی ندارند و عارضه ای تولید نمی کنند!
امروزه بسیاری از مردم بر این باورند که داروهای جدید عوارض کمتری دارد ولی باید توجه داشت که این داروها اگر در مورد مناسب استفاده نشوند عوارض خاص خود را دارند به طوری که می توانند وابستگی ایجاد کنند.
۱۳- قضاوت افراد مسن درباره خواب شان درست نیست، با آن که صدای خروپف آنان بلند است، اذعان می کنند که شب را نخوابیده اند!

افراد سالمند به علت سطحی بودن خواب شان، در طول خواب مکرر بیدار شده و به خواب می روند لذا کیفیت خواب خوبی ندارند و احساس خواب آلودگی می کنند. باید توجه داشت تجویز داروهای خواب آور برای آن ها خطرناک بوده و باعث عدم تعادل آنان می شود و خطر زمین خوردن در آن ها وجود دارد. الزامی است قبل از مصرف هر نوع داروی خواب با پزشک مشورت کرد.


منبع: irankhabar.ir

ثروتمند ترین پیامبر خدا که بود؟

به گزارش ایران خبر، یکی از پیامبران بزرگی که نامش هفده بار در قرآن آمده است، سلیمان (ع) است. این پیامبر الهی حکومتی وسیع به دست آورد که در آن جن و انس، پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند.

امام صادق (ع) در این باره می فرماید: چهار نفر بر سراسر زمین فرمانروایی کردند که دو نفر از آنان مومن بودند و دو نفر کافر. مومنان عبارت بودند از سلیمان (ع) و ذو القرنین و کافران عبارت بودند از بخت النصر و نمرود.

خداوند در قرآن در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره سبا گوشه‌ای از عظمت و امکانات وسیع سلیمان را بازگو کرده و چنین می‌فرماید: و برای سلیمان باد را مسخر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می‌پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه مس مذاب را بر او روان ساختیم. گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار کار می‌کردند.

حضرت سلیمان (ع) در ۱۳ سالگی حکومت را به دست گرفت و ۴۰ سال بر کل جهان حکومت کرد. سر انجام در ۵۳ سالگی از دنیا رفت. 

عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (ع)، بسیار وسیع و بی نظیر بود. او با موجودات سخن می‌گفت و کلام آنها را متوجه می‌شد. خداوند تمام امکانات دنیوی را در اختیار حضرت سلیمان (ع) گذاشت تا جایی که او بر جن و انس و پرندگان و چرندگان مسلط بود.

این پیامبر الهی عاشق و دل داده خداوند بود و همواره زمان خود را در راز و نیاز با خدا سپری می‌کرد. وی فردی عدالت محور و پارسا بود و در عین حال که آن همه قدرت و مکنت داشت، هرگز مغرور نشد و از حریم عدالت و پارسایی و ساده زیستی خارج نگردید. اگر دارای قصر های عالی و بلورین بود، آن قصرها را برای زندگی مرفه خود نمی‌دانست؛ بلکه یک نوع اعجاز مقام پیامبری او در شرایط آن عصر بود تا همه را به سوی خدای یکتا و بی همتا جذب کند.


منبع: irankhabar.ir

ساخت بیمارستانهای بلندمرتبه ممنوع

وزیر بهداشت با اشاره به نشست خود با پیمانکاران بیمارستان ساز در خصوص ساخت بیمارستان‌هایی با بیش از هزار تخت گفت: یکی از مواردی که بر آن اصرار داشتم جلوگیری از ساخت بیمارستان‌های بلندمرتبه به دلیل عدم آمادگی ما برای ارائه خدمت در هنگام حوادث است.

سیدحسن هاشمی – وزیر بهداشت با اشاره به حوادث و بلایایی که جان مردم را تهدید می‌کند و با گرامیداشت خاطره جانباختگان زلزله بم، اظهار داشت: با اتفاق تلخی که در شهر بم رخ داد، ۲۶ هزار نفر از هموطنان ما جان خود را از دست دادند و ۳۰ هزار نفر دچار معلولیت شدند که این زخم همچنان در کرمان و در کل کشور التیام پیدا نکرده است.

وی گفت: کشور ما با وجود موهبت‌هایی که دارد جزو کشورهای بلاخیز نیز است و باید آمادگی کامل و کافی برای مقابله با این بلایا را داشته باشد.

هاشمی به آمار بین المللی به ویژه در ۱۰ سال گذشته اشاره کرد و گفت: کشورهایی که از نظر آمادگی و تجهیزات و ساماندهی دچار مشکل هستند آسیب بیشتری را متحمل می‌شوند و تلفات جانی زیادی را متحمل می‌شوند ولی در مقابل کشورهایی که برای روزهای سخت فکر کردند کمترین آسیب را می‌بیند.

وزیر بهداشت با اشاره به آمار جهانی ۷۰۰ هزار نفر تلفات بلایا در ۱۰ سال اخیر عنوان کرد: این تعداد کشته در ۱۰ سال گذشته و تعداد زیادمصدوم و معلول بیانگر آن است که اگر بشر آمادگی مقابله نداشته باشد ممکن است این تلفات افزایش یابد.

وزیر بهداشت در ادامه با اشاره به برخی تمهیدات اندیشیده شده در کشور برای مقابله با این بلایا گفت: اگرچه وزارت بهداشت قربانی اصلی عوارض حوادثی است که به گونه‌ای معمولا معلول در برابر علتی است که یا پیش بینی نشده و یا خوب مدیریت نشده است؛ در صورت مرگ، عوارض آن به صورت افسردگی، آسیب اجتماعی در بازماندگان بروز خواهد کرد و در صورت معلولیت افزایش بار بیماری‌ها را در پی خواهد داشت که همچنان گریبانگیر ماست.

هاشمی در مراسم افتتاح چهار پایگاه اورژانس هوایی افزود: از بخش پیشگیری، معاونت بهداشت، معاونت درمان و اورژانس که ما را سر افراز کرده است تشکر می‌کنم و این بخش به نظر می‌رسد در سازماندهی جدید در قالب سازمان اورژانس نقش آفرینی موثری خواهد داشت.

به گزارش وزارت بهداشت – هاشمی گفت: در این سال ها سبک زندگی تغییر کرده است و ما آنچنان که باید همگام با تغییر سبک زندگی متحول نشده ایم.

وزیر بهداشت با اشاره به نشست شب گذشته با تعدادی از پیمانکاران بیمارستان ساز در خصوص ساخت بیمارستان‌های با بیش از هزار تخت گفت: یکی از مواردی که بر آن اصرار داشتم جلوگیری از ساخت بیمارستان‌های بلندمرتبه به دلیل عدم آمادگی ما برای ارائه خدمت در هنگام حوادث است زیرا فکر می‌کنم با توجه به تغییر سبک زندگی، امکانات ما برای خدمت رسانی همپای آن به روز نشده است.

وی در پایان برگزاری این جلسات و هم اندیشی‌ها را برای نمایش توانمندی‌ها و ارتقاء خدمات موثر دانست.


منبع: alef.ir

بازی پزشکان قلابی با جان مردم

هر بار که هویت پزشکی قلابی آشکار و بازداشت می شود، تصور عمومی به این سمت می رود که با این بازداشت، دیگر پرونده پزشکان دروغین بسته شده است؛ اما با گذر زمان، باز هم خبر جدیدی مبنی بر به دام افتادن پزشک قلابی جدید منتشر می شود؛ اخباری که نشان از آشفتگی بازار درمان و سلامت کشور دارد و باید به حال آن یک فکر اساسی کرد.

به گزارش «تابناک»، در ادامه سریال به دام افتادن پزشکان قلابی که اتفاقاً بسیاری از آن ها جز پزشکی به کلاهبرداری و سوء استفاده از بیماران نیز مشغول بوده اند، این بار یک پزشک قلابی در شهرستان باستانی شوش، واقع در استان خوزستان به دام قانون افتاد؛ پزشکی قلابی که فعالیت غیر قانونی اش به تأیید مسئولان شهرستان مذکور نیز رسیده است.

در همین رابطه، «محسن حاذقی»، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان شوش گفت: این فرد متخلف تحت عنوان پزشک عمومی، با کلاهبرداری و سوء استفاده از مدارک پزشکی، پاره وقت طبابت می کرد.

حاذقی اضافه کرد: فرد مذکور در یک اقدام هماهنگ با مقام قضایی دستگیر شده و برای ادامه بازرسی، تحقیق و سیر مراحل قانونی تحویل مقام قضایی شد.

مدیر شبکه بهداشت شهرستان شوش در حالی از فعالیت فرد مذکور تحت عنوان پزشک عمومی آن هم برای سال های متمادی خبر می دهد که سال گذشته نیز در این شهرستان فردی بدون داشتن مدرک پزشکی به فعالیت دندانپزشکی مشغول بود.

«عباس نظری» دادستان عمومی و انقلاب شهرستان شوش نیز درباره دستگیری پزشک قلابی مذکور گفت: با همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) و تلاش شبکه بهداشت و درمان شهرستان شوش شخصی که خود را پزشک معرفی می کرد شناسایی، دستگیر و تحت تعقیب قرار گرفته است.

با انتشار خبر مذکور در رسانه ها که با تأیید دو تن از مسئولان ارشد شهرستانی نیز همراه شد، چند نکته نگران کننده به ذهن خطور می کند؛ نخست اینکه ملاک ارزیابی و سنجش صحت اطلاعات پزشکان کشور چیست؟ آیا در قرن ۲۱ و در دولتی که ادعای الکترونیک بودن دارد، سنجش صحت اطلاعات جامعه پزشکی و نظارت مستمر بر فعالیت آن کار سختی است؟

دیگر آنکه هر بار که خبری از کشف فعالیت یک پزشک قلابی در کشور منتشر شد، متعاقباً نام نیروی انتظامی یا سربازان گمنام امام زمان (عج) که بازداشت آنها وارد عمل شده اند، مطرح است.

بنابراین از سازمان نظام پزشکی کشور و وزارت بهداشت و دمان کشور باید پرسید، آنها در کشف و شناسایی فعالیت پزشکان قلابی چه نقشی دارند؟ آیا آنها دست به سینه نشسته اند تا سایر نهادهای نظارتی کشور وظیفه نظارتی آنها را نیز متقبل شوند؟

گفتنی است، جدا از دو پزشک متقلب شهرستان شوش، در هفته های گذشته، خبر بازداشت یک پزشک قلابی در شهرستان مسجد سلیمان ـ که برای پنج سال در بیمارستان ۲۲ بهمن این شهرستان و یک پزشک قلابی دیگر که در شهر تهران علاوه بر پزشکی به کلاهبرداری مالی از مراجعان نیز مشغول بودند، منتشر شد.


منبع: alef.ir

بازار داغ کلیه فروشی در اینستاگرام!

اگر در گذشته دیوارهای شهر و سطح باجه‌‏های تلفن به صفحه نیازمندی روزنامه‌ها تبدیل و اشباع از آگهی‌‏های خرید و فروش کلیه شده بود، این روزها فروشندگان کلیه، پیج‌هایی برای فروش کلیه در اینستاگرام ایجاد کرده‌اند که دنبال کننده‌های خاص خود را دارند.

به گزارش میزان، روزنامه آفتاب یزد نوشت: هنگامی که با انگشتمان لوگوی دوربین رنگارنگ واقع در صفحه تلفن همراهمان را لمس می‌کنیم، با صفحه‌ای روبه‌رو می‌شویم که یکی از علائم حاضر در آن تصویر یک ذره‌بین است. به هنگام لمس آن صفحه‌ای روی موبایل‌هایمان ظاهر می‌شود که برای خود بازار شامی است؛ از نمایش صفحه‌های سلبریتی‌ها و افراد مشهور گرفته تا پیج‌های خرید و فروش لباس عروس و لوازم جهیزیه! اما طنز تلخ ماجرا آنجایی است که به ناگاه با صفحه‌ای مواجه می‌شویم که به داد و ستد چیزی متفاوت می‌پردازد. چیزی که بخشی از جان و وجود ما را تشکیل می‌دهد: «کلیه». این قسمت از جان انسان‌ها برای خودش بازاری دارد و مثل بقیه به فضای مجازی راه یافته است.

کلیه‌فروشی آنلاین

غلبه مدرنیته بر سنت حتی به بیزینس کلیه هم سرایت کرده است. به طوری که اگر در گذشته دیوارهای شهر و سطح باجه‌‏های تلفن به صفحه نیازمندی روزنامه‌ها تبدیل و اشباع از آگهی‌‏های خرید و فروش کلیه شده بود و اگر اسم فروشندگان این کلیه‌ها تصویر در و دیوارهای شهر را که آگهی‌های فروش کلیه بر آنها نصب شده‌اند، تداعی می‌کرد، این بار در کنار این شیوه سنتی فروش کلیه، شیوه‌های جدیدی سر برآورده‌اند که بازار گرمی هم دارند. این روزها فروشندگان کلیه پیج‌هایی برای فروش کلیه در اینستاگرام ایجاد کرده‌اند که دنبال کننده‌های خاص خود را دارند.

لایک نمی‌خواهم کلیه‌ام را بخرید

در یکی از این پیج‌های فروش کلیه نوشته شده است: «دوستان من نه لایک می‌خوام نه فالو خواهشا پیج رو منتشر کنید، شاید به دست یکی از شما مشکل من حل شد.»

در پیج دیگری نوشته شده است: «کبد، مغز و کلیه‌فروشی، کاملا سالم. حاضرم هر کجا که بگید آزمایش بدم. ۲۵ساله. به دلیل نیاز مالی عجله دارم. قیمت خود را در تلگرام یا اس‌ام‌اس کنید خودم تماس می‌گیرم.»

نکته جالب توجه آن جاست که برخی از گروه‌های خونی مانند O،A+،B برای فروش کلیه پیج‌های جداگانه دارند. حتی برخی از آنها دارای فالوورهای بالای هزار نفر هستند. جالب‌تر آن که افراد در کامنت این پیج‌ها به تبلیغ کلیه‌های خود پرداخته‌اند. یکی از کاربران در پیج فروش کلیه که به تبلیغ کلیه خود پرداخته، نوشته است: «کلیه فروشی،۳۴ ساله، قیمت توافقی. فوری فوری»

با این اوصاف باید گفت که متاسفانه شبکه‌های اجتماعی برای سودجویان منفعت‌طلب، تبدیل به محلی برای کسب و کار و تجارت اعضای بدن انسان شده است.

بازار سیاه کلیه

افزایش روزافزون نیازمندان پیوند کلیه و همین طور فقر، موجب ایجاد بازار سیاه کلیه‌فروشی در کشور شده است که در این میان دلالان از موقعیت بیماران سوء‌استفاده می‌کنند و این اوضاع را برای کسب سود بیشتر مغتنم می‌شمارند و به تجارت یا خرید و فروش کلیه می‌پردازند و با معرفی فرد اهدا کننده به بیماران پول‌های گزافی را به جیب می‌زنند. بازار سیاه فروش کلیه در ایران بازاری گسترده و گرانقیمتی است. همین مسئله سبب شده که برخی برای تامین هزینه‌های مادی زندگی نسبت به فروش کلیه خود اقدام کنند. چندی پیش حسن قاضی‌زاده‌ هاشمی، وزیر بهداشت با انتقاد از وجود چنین بازار گسترده‌ای گفته بود: «می‌بینیم که بسیاری از خانواده‌ها، عزیزان‌شان نیازمند پیوند کلیه هستند و زشت است که عده‌ای کلیه‌‌فروشی کنند و عده‌ای هم آن را بخرند؛ در حالی که می‌توانیم اهدای عضو انجام دهیم.»


منبع: alef.ir

محکومیت راننده تاکسی سگ‌ آزار به حبس

حمزه عشوری رئیس اداره حفاظت محیط زیست صومعه سرا گفت: چندی پیش فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که درآن  فردی یک قلاده سگ را پشت تاکسی خود بسته بود و با خودرو  روی زمین می کشید.  به گفته  وی،محیط زیست از آنجایی که اقدام غیر انسانی وی باعث جریحه دار شدن عفت عمومی و از مصادیق بارز حیوان آزاری و عمل حرام بود با گزارش مرجع انتظامی و موسسه حامیان حیوانات بندر انزلی و شکایت اداره حفاظت محیط زیست صومعه سرا فرد خاطی مورد پیگرد قضایی قرار گرفت و پس از شناسایی ، توسط قاضی محترم شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان صومعه سرا به تحمل دو ماه حبس محکوم شد.عشوری افزود: هرگونه حیوان آزاری براساس آموزه های دینی اسلام به شدت نکوهیده است و خوشبختانه افکار عمومی با قدرت رسانه های اجتماعی ، امروزه این نوع رفتار با مخلوقات خداوند را بر نمی تابند.


منبع: baharnews.ir

زندگی این زن با روزی ۱۵۰۰ تومان می گذرد

به گزارش ایران خبر، اگر از هرمزگان به سمت شرق بروی به شهرستان «بشاگرد» می‌رسی؛ نامی آشنا که سال‌هاست با عنوان «محرومیت» گره خورده است. در روستاهای بشاگرد کم‌ نیست تعداد کپرنشینانی که خیلی خوب یاد گرفته‌اند با فقر و نداری بسازند. فقر را هم کنار بگذاری، سایه خشکسالی و دورافتادگی دست از سر کپرنشینان «بشاگرد» برنمی‌دارد. کپرنشینان بشاگرد آب آشامیدنی ندارند و از کلیه‌درد می‌نالند. آن‌ها فقط باید از درد به خود بپیچند؛ چون نه چیزی برای فروش دارند و نه پولی برای درمان. هرچه هست، فقر، رنج و نداری است.

زهرا یکی از زنان کپرنشین بشاگرد است که مثل خیلی دیگر از زن‌های روستا در سن پایین ازدواج کرده و حالا شوهرش را از دست داده است. او با دست خالی مادر سه بچه است. شوهرش چهار سال پیش بر اثر مصرف بالای تریاک فوت کرد. او سواد خواندن و نوشتن ندارد و دچار  کم‌خونی شدید و ضعف جسمی شده است.

 

زهرا مثل خیلی دیگر از زنان کپرنشین با حصیربافی خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. فقر و نداری‌اش را به حصیرها می‌بافد و هر روز پینه‌های بیشتری ظرافت زنانه را از دست‌هایش می‌ربایند. هرچند که درآمد ناچیزی دارد و برای دو روز کار، تنها ۳ هزارتومان عایدش می‌شود! او و خیلی دیگر از زنان روستا برای کسب همین درآمد ناچیز، مجبورند ساعات زیادی را ازصبح تا غروب در کوه‌ها برای جمع‌آوری برگ‌های حصیربافی بگذرانند.

 

کپرنشینان از داشتن حمام، دستشویی و هر امکانات دیگری که فکرش را بکنید، محروم‌اند. ماهی ریز خشک‌شده و کنسرو لوبیا غذای اصلی‌شان است. بیشتر زن‌ها، شوهرانشان را از دست داده‌اند و تنهای تنها بار زندگی را به دوش می‌کشند.


منبع: irankhabar.ir

جزئیات دستگیری عامل قتل ۱۰ عضو خانواده فهرجی در ایرانشهر

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان از دستگیری عامل قتل ۱۰ عضو یک خانواده در شهرستان فهرج استان کرمان در عملیات غافلگیرانه پلیس در شهرستان ایرانشهر خبر داد.

به گزارش ایسنا، سردار حسین رحیمی افزود: در پی وقوع قتل ۱۰ تن و مجروح شدن پنج نفر از اعضای یک خانواده و همسایگانشان در روستای جهان‌آباد شهرستان فهرج از توابع استان کرمان در تاریخ دوم دی‌ماه، کارگاهان پلیس سرنخ‌هایی از فرار عامل این جنایت به استان سیستان و بلوچستان به‌دست آوردند.

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان افزود: ماموران انتظامی شهرستان ایرانشهر و کرمان در نتیجه رصدهای مداوم اطلاعاتی لحظاتی قبل این قاتل فراری را در فلکه بسیج شهرستان ایرانشهر شناسایی کرده که این قاتل به محض مشاهده ماموران با قمه به سمت ماموران پلیس حمله‌ور می شود.

وی تصریح کرد: این قاتل فراری با تنگ‌شدن عرصه بر خود در محل یک جوان ۲۵ ساله را به‌منظور فرار از منطقه گروگان می‌گیرد که ماموران با گلوله وی را از ناحیه پا هدف قرار می‌دهند و ضمن دستگیری وی، فرد ربوده شده را نیز آزاد می‌کنند.

رحیمی با اشاره به اینکه سه تن از اعضای خانواده قاتل نیز شب گذشته توسط ماموران پلیس سیستان و بلوچستان دستگیر شده‌اند خاطرنشان کرد: تحقیقات پلیس در این زمینه ادامه دارد و نیروی انتظامی با اشراف کامل اطلاعاتی اجازه نخواهد داد که قانون‌شکنان و مخلان امنیت عمومی نظم جامعه را به هم زنند.


منبع: alef.ir

افزایش مرگ و میر در زمان کریسمس!

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد که مرگ و میر در اثر مشکلات قلبی در زمان کریسمس افزایش می‌یابد.

به گزارش ایسنا به نقل از مدیکال نیوز تودی، این محققان برای انجام پژوهش خود به تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش‌های قبلی پرداختند که نشان می‌داد مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی نزدیک کریسمس و سال نو از هر زمان دیگری بیشتر است.

با این حال، تعطیلات کریسمس (۲۵ دسامبر تا ۷ ژانویه) در آمریکا، در سردترین دوره از سال و زمانی که میزان مرگ و میر با توجه به درجه حرارت پایین و آنفلوانزا بیشتر است قرار دارد.

آنها برای پژوهش خود از داده‌های وزارت سلامت نیوزیلند در بین سال‌های ۱۹۸۸تا ۲۰۱۳ استفاده کردند. در طول یک دوره ۲۵ ساله، در مجموع ۷۳۸ هزار و ۴۰۹ مرگ و میر وجود داشت که ۱۹۷ هزار و ۱۰۹ مورد آن مرگ و میر ناشی از مشکلات قلبی است.

محققان در این پژوهش‌، مرگ و میرهایی که در بیمارستان رخ داده بود را از آن دسته‌ای که در خارج از بیمارستان رخ داده بود تفکیک کردند.

با استفاده از روش‌های آماری مشابه مانند پژوهش قبلی ایالات متحده، این تیم برای هر روز از سال تعداد مرگ و میری که انتظار می‌رفت را در مقایسه با تعداد واقعی مرگ و میر مقایسه کردند.

این نتایج نشان داد که ۴٫۲ درصد از مرگ و میرهای ناشی از مشکلات قلبی در خارج از بیمارستان و بین ۲۵ دسامبر تا ۷ ژانویه رخ داده است.

آنها همچنین نشان دادند که متوسط ​​سن افرادی که در طول دوره کریسمس فوت کردند در مقایسه با موارد فوتی در مواقع دیگر سال، پایین‌تر بود.

آنها دلایل ناشی از این مرگ و میرها را “holiday effect.” نامگذاری کردند.

دلایل بالقوه که برای “holiday effect.” مورد بحث قرار گرفته عبارتند از: تغییر در رژیم غذایی، مصرف الکل، استرس عاطفی، دیدار با بستگان و تغییرات دیگر در محیط فیزیکی.

البته یکی دیگر از دلایل این است که مردم در طول تعطیلات مراقبت های پزشکی خود را به تعویق می‌اندازند.

آنها همچنین مسافرت به مناطق دوردست و دور بودن از پزشک و تجهیزات پزشکی را یکی دیگر از عوامل این مرگ و میرها دانستند.

این پژوهش در Journal of the American Heart Association به چاپ رسیده است.


منبع: alef.ir

سانحه برای هواپیمای فوق سبک در سبزوار

یک فروند هواپیمای فوق سبک روز یکشنبه در فرودگاه سبزوار از باند خارج شد.

به گزارش انتخاب، یک منبع آگاه در این زمینه به ایرنا گفت: براثر این حادثه خلبان مجروح شده اما میزان جراحت و وضعیت وی هنوز مشخص نیست.

اطلاعات تکمیلی متعاقبا اعلام می شود.
 


منبع: alef.ir

زمان برگزاری آزمون دکتری

مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور از ثبت‌نام بیش از ۲۵۸ هزار داوطلب برای شرکت در آزمون دکتری تخصصی ۹۶ خبر داد و گفت: این آزمون روز جمعه، ششم اسفند ماه امسال برگزار خواهد شد.

دکتر حسین توکلی در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این مطلب، اظهار کرد: بر اساس آمار اولیه گزارش شده، تعداد ۲۵۸ هزار و ۹۸۴ داوطلب در آزمون دوره دکتری سال ۱۳۹۶ تمام دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی از جمله دانشگاه آزاد اسلامی ثبت نام کردند.

وی در ادامه تصریح کرد: همانطور که قبلا نیز اعلام شده، آزمون ورودی دوره دکتری تخصصی ۹۶ در هفت گروه آموزشی برای ۲۴۴ کدرشته امتحانی در روز جمعه، ششم اسفندماه امسال در حوزه‌های امتحانی مربوطه برگزار می‌شود.

مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور در پایان خاطرنشان کرد: کارت شرکت در آزمون و برگ راهنمای مربوط از روز سه‌شنبه، سوم اسفندماه بر روی سایت سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org قرار می‌گیرد.

به گزارش ایسنا، ثبت نام برای شرکت در آزمون دکتری ۹۶ تا روز شنبه، ۴ دی ماه تمدید شده بود.


منبع: alef.ir

زخم زلزله بم بر پیکر کشور باقی است

دکتر سیدحسن هاشمی ضمن اشاره به سالگرد حادثه زلزله بم گفت: در این حادثه حدود ۲۶ هزار نفر جان‌شان را از دست دادند و نزدیک به ۳۰ هزار نفر هم دچار معلولیت شدند و این زخم همچنان بر پیکر استان کرمان و کل کشور مانده و التیام نیافته است. بر این اساس امیدواریم که خداوند به بازماندگان آنها بیش از پیش آرامش دهد.وی افزود: خداوند موهبت‌های زیادی را به جمهوری اسلامی ایران داده است، اما کشور ما جزء کشورهای بلاخیز است و باید آمادگی کامل و کافی برای مقابله با حوادث وجود داشته باشد. البته باید توجه کرد که بخشی از اینها دست بشر نیست و آمارهای بین المللی طی ۱۰ سال گذشته نشان دهنده این است که بلایا جان انسان‌ها را مورد خطر قرار می‌دهد و در کشورهای مختلف تلفات می‌دهد. البته کشورهایی که برای روزهای سخت و مقابله با حوادث فکر کرده‌اند، کمتر آسیب می‌بینند و بالعکس کشورهایی که برای این موضوع اقدام جدید انجام نداده‌اند، آسیب‌شان هم بیشتر است. هاشمی با بیان اینکه حوادث و بلایا طی یک دهه اخیر حدود ۷۰۰ هزار کشته در دنیا و تعداد زیادی مجروح و معلول بر جای گذاشته است، ادامه داد: حال اگر آمادگی‌های لازم ایجاد نشود، این آمار در دهه بعدی افزایش می‌یابد. البته کشورها در جهت پیشگیری و اقدامات و انجام اقدامات سریع در هنگام وقوع حوادث کارهای زیادی را انجام می‌دهند تا کمتر آسیب ببینند. در ایران نیز اقداماتی برای مواجهه با این حوادث به ویژه با راه اندازی پدافند غیر عامل انجام شده است.وزیر بهداشت همچنین گفت: وزارت بهداشت قربانی اصلی عوارض حوادث و بلایاست و ما در برابر علتی که یا پیش بینی نشده یا خوب مدیریت نشده است، معلولیم. بر این اساس این حوادث یا افراد را دچار آسیب‌های اجتماعی و … می‌کنند که دامنگیر ماست و یا منجر به معلولیت افراد می‌شوند که بار بیماری‌ها را افزایش می‌دهد. هاشمی با بیان اینکه وزارت بهداشت از جمله دستگاه‌هایی است که می‌تواند در کاهش عوارض حوادث و بلایا تاثیرگذار باشد، گفت: بنابراین از همه کسانی که در حوزه معاونت بهداشت، معاونت درمان و به ویژه اورژانس که ارگانی سرافراز است، تشکر می‌کنم.وی ادامه داد: اورژانس در این سال‌ها کمک‌های زیادی کرده است و در سازماندهی جدیدش در قالب سازمان اورژانس کشور، می‌تواند نقش آفرینی موثرتری را داشته باشد. هاشمی با بیان اینکه شب گذشته درباره طرح ساخت بیمارستان های بیشتر از ۱۰۰۰ تخت خوابی بحث می‌کردیم، گفت: یکی از عواملی که روی آن اصرار هستیم، عدم آمادگی ما در کشور برای ارائه خدمات در هنگام حوادث است. بر این اساس باید توجه کرد که سبک زندگی تغییر کرده است و هنوز با آنچه که باید باشیم فاصله زیادی داریم.وزیر بهداشت همچنین اظهار کرد: البته مسئله مهم این است که برگزاری چنین جلساتی مشکل گشاست و نشان می‌دهد که افراد برای این موضوع فکر می‌کنند. هاشمی در عین حال گفت: دلم می‌خواهد که اورژانس کشور بتواند بیش از همیشه پناهگاهی برای مردم باشد تا زمانی که اسم اورژانس می‌آید گرچه اضطرابی در مردم ایجاد می‌شود اما یک آرامشی هم برایشان ایجاد شود.


منبع: baharnews.ir

«زندگی» با روزی ۱۵۰۰ تومان!

اگر از هرمزگان به سمت شرق بروی به شهرستان «بشاگرد» می‌رسی؛ نامی آشنا که سال‌هاست با عنوان «محرومیت» گره خورده است. در روستاهای بشاگرد کم‌ نیست تعداد کپرنشینانی که خیلی خوب یاد گرفته‌اند با فقر و نداری بسازند. فقر را هم کنار بگذاری، سایه خشکسالی و دورافتادگی دست از سر کپرنشینان «بشاگرد» برنمی‌دارد. کپرنشینان بشاگرد آب آشامیدنی ندارند و از کلیه‌درد می‌نالند. آن‌ها فقط باید از درد به خود بپیچند؛ چون نه چیزی برای فروش دارند و نه پولی برای درمان. هرچه هست، فقر، رنج و نداری است. «زهرا» یکی از کپرنشینان بشاگرد زهرا یکی از زنان کپرنشین بشاگرد است که مثل خیلی دیگر از زن‌های روستا در سن پایین ازدواج کرده و حالا شوهرش را از دست داده است. او با دست خالی مادر سه بچه است. شوهرش چهار سال پیش بر اثر مصرف بالای تریاک فوت کرد. او سواد خواندن و نوشتن ندارد و دچار  کم‌خونی شدید و ضعف جسمی شده است. زهرا از راه حصیربافی زندگی‌اش را می‌گذراند زهرا مثل خیلی دیگر از زنان کپرنشین با حصیربافی خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. فقر و نداری‌اش را به حصیرها می‌بافد و هر روز پینه‌های بیشتری ظرافت زنانه را از دست‌هایش می‌ربایند. هرچند که درآمد ناچیزی دارد و برای دو روز کار، تنها ۳ هزارتومان عایدش می‌شود! او و خیلی دیگر از زنان روستا برای کسب همین درآمد ناچیز، مجبورند ساعات زیادی را ازصبح تا غروب در کوه‌ها برای جمع‌آوری برگ‌های حصیربافی بگذرانند. زهرا ساعت‌های طولانی به کوه می‌رود تا برگ حصیربافی جمع کند کپرنشینان از داشتن حمام، دستشویی و هر امکانات دیگری که فکرش را بکنید، محروم‌اند. ماهی ریز خشک‌شده و کنسرو لوبیا غذای اصلی‌شان است. بیشتر زن‌ها، شوهرانشان را از دست داده‌اند و تنهای تنها بار زندگی را به دوش می‌کشند.


منبع: baharnews.ir