بحران‌هایی فراتر از مدیریت ما

مرتضی آژندروزنامه بهارسوزش چشم‌ها، سر درد، سرفه و تنگی نفس در کنار صورت‌های ماسک زده، ناراحت و عصبانی؛ علائم حضوری چند ساعته در محوطه‌های باز شهر تهران و دیگر ‌شهرهای آلوده کشور است. همراه با سیمای شهری غبارآلود؛ به ظاهر گرفتار در مه و سرمایی سوزان.گروهی از کارشناسان محیط زیست، جغرافیا و شهرسازی در سال ۱۳۷۴ با انتشار بیانیه‌ای موسوم به هوای تهران ۷۴ برای نخستین بار به صورت جدی زنگ بحران آلوگی هوا را به صدا در آوردند و از آلودگی هوای پایتخت به عنوان یک بحران ملی که راه مقابله با آن عزم ملی است، نام برده‌اند. یعنی ۲۱ سال پیش روند مهاجر‌پذیری، توسعه فیزیکی و مصرف انرژی نشان می‌داد که اگر متناسب با این روند افزایشی اقدامی صورت نگیرد به مرحله‌ای می‌رسیم که تنها نام بحران یا ناسالم برای همه گروه‌های سنی می‌تواند توصیف کننده آلودگی هوا باشد. ۲۱ سال و شاید هم بیشتر است که هشدارها و علائم آلودگی هوا را نادیده گرفته‌ایم تا جایی که برای دیدن آسمان آبی دست به دامن بارش باران و وزش باد شده‌ایم. ۲۱ سال نخواسته‌ایم واقعیت را ببینیم و برای مقابله با آن کاری کنیم، حال انتظار داریم که با تعطیلی مدارس و محدوده طرح‌ترافیک که بیشتر تبدیل به منبع در آمد برای شهرداری و افراد سودجو شده است بحرانی به این شدت و ماندگاری را درمان کنیم. آلودگی هوا تنها مختص کشور ما نبوده است که در برطرف کردن آن عاجز مانده‌ایم، مکزیکوسیتی، لندن و نیویورک نمونه‌ای از شهرهای موفقی هستند که در دوره‌ای آلودگی هوا را تجربه کرده‌اند و با اقدامات جدی و هماهنگ مدیریتی که هم‌چنان ادامه دارد توانستند آن را مهار و کاهش دهند. در سال ۱۹۹۲، سازمان ملل متحد مکزیکوسیتی را آلوده‌ترین شهر جهان اعلام کرد، کشته شدن سالیانه نزدیک به یک هزار نفر و بستری کردن نزدیک به ۳۵ هزار نفر در بیمارستان نشان دهنده وخامت آن روزهای مکزیکوسیتی است. برای مقابله با این بحران دولت سیاست‌های جدیدی وضع کرد، منابع مختلف آلاینده را مورد بررسی قرار داد و برای هر کدام قوانینی وضع کرد؛ کاهش استفاده از خودروهای شخصی (یک روز در هفته بدون ماشین) ، بهبود کیفیت خودروها، گسترش سیستم نقلیه عمومی (یکی از بزرگترین ناوگان حمل و نقل عمومی جهان) ، اصلاح کیفیت بنزین (شاید مهم‌ترین سیاست) توانست آلودگی هوا را کنترل و سپس موجب بهبود در وضعیت هوای شهر شود. تا جایی که مکزیکوسیتی ۲۰ میلیون نفری در حال حاضر بحران آلودگی هوا را پشت سر گذاشته است. لندن نمونه‌ای دیگر است که در دوره‌ای آلودگی هوا را تجربه کرده است و با اقدامات مدیریتی توانست آن را کنترل و مهار کند؛ ابلاغ هزینه‌‌های سنگین به عنوان عوارض برای ورود خودروها به مناطق مرکزی شهر، مقررات سفت و سخت در زمینه تولید خودرو با سوخت پاک، تعویض وسایل نقلیه آلاینده از جمله اتوبوس‌های با گنجایش بیشتر و آلایندگی کمتر، و استاندارد سوخت اروپا موجب کنترل و بهبود آلودگی هوا شدند. نیویورک نمونه‌ای دیگری‌ از مدیریت موفق است که با اجبار کردن استفاده از سوخت‌های پاک، ایجاد بزرگترین ناوگان اتوبوسرانی برقی در کنار تاکسی‌های برقی توانست به رفع آلودگی دست پیدا کند. تجربه‌های موفق در زمینه کنترل و بهبود آلودگی هوا گویای آن است که شدت آلودگی هر چقدر باشد با اقدامات مدیریتی قابل کنترل و برطرف کردن است؛ به شرط آنکه بحران را بشناسیم و با طرح و برنامه منسجم به سراغ آن برویم، نه با پاک کردن صورت مسئله و اقدامات سطحی چند روزه.آیا سازمانی یکپارچه، توانمند و پاسخگو برای بررسی و مقابله با آلودگی هوا ایجاد شده است؟ طرح جامع آلودگی هوا تهیه شده است، منع‌تردد خودروهای شخصی به صورت جدی اجرا شده است، ناوگان حمل و نقل عمومی تجهیز شده است، تولید خودروهای با کیفیت در دستور قرار گرفته است، خودروهای فرسوده از رده خارج و جایگزین شده است، تولید سوخت پاک اجرایی شده است و در نهایت انتقال کارخانه‌های اطراف شهرها عملی شده است؟ سئوال‌هایی که پاسخ به آن نشان ‌می‌دهد که آلودگی هوا چقدر جدی گرفته شده است و برای رسیدن به کنترل و بهبود وضع موجود چه راه دور و درازی در پیش است. آلودگی هوا که نباشد، گرد و غبار حتما هست؛ گستردگی پدیده گرد و غبار از سال ۱۳۸۰، در شهرهای مرزی آبادان، خرمشهر و همچنین شادگان در استان خوزستان آغاز شده است. در مدت ۵ سال به ۱۶ شهر استان خوزستان با ماندگاری ۴۸ ساعت و بیش از ۱۰ برابر حد مجاز رسیده است، در سال ۸۶ تمام شهرهای استان خوزستان دچار این بحران شدند و از سال ۸۸ تعداد ۱۷ استان را در بر گرفت. روز به روز بر دامنه آن افزوده شد به نحوی که در حال حاضر ۲۳ استان را در بر گرفته است و دیری نمی‌پاید که کل کشور را بگیرد. ۱۵ سال از اولین روز پدیده گرد و غبار و اثرات زیان‌بار اجتماعی، اقتصادی و محیطی‌اش می‌گذرد ولی اقدام چندانی صورت نگرفته است. نه طرح جامعی برای مقابله با آن آماده شده است، نه حتی کانون‌های فعالیت منشأ گرد و غبار شناسایی شده‌اند، نه منشأ داخلی ساماندهی شده است، نه حتی رایزنی فشرده‌ای با کشورهای همسایه برای همکاری صورت گرفته است. تنها به مانند آلودگی هوا به وزش باد احتمالی و تعطیلی مدارس دل خوش کرده‌اند. نمی‌دانند یا شاید خودشان را به آن راه زده‌اند که بحران‌هایی با مقیاس ملی نیازمند مدیریتی به بزرگی خود پدید‌ه‌هاست نه صرفاً اظهار نظر کردن رسانه‌ای و کارهای سطحی تعطیلی مدارس و امثالهم.


منبع: baharnews.ir

مجری معروف برنامه ورزشی تصادف کرد

به گزارش ایران خبر، وی ساعت ۴ صبح امروز در یکی از اتوبان‌های تهران با خودروی خود دچار سانحه رانندگی و بلافاصله به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شد. 

 
حال عمومی مجری برنامه ۲۰:۳۰ خوب است ولی وی باید موقتا تحت مراقبت بماند.





منبع: irankhabar.ir

انفجار یک واحد مسکونی در شهرک اکباتان

به گزارش ایران خبر، جلال ملکی در گفتگو با ایلنا با اعلام وقوع حادثه انفجار در یک ساختمان مسکونی واقع در فاز یک شهرک اکباتان در ساعت ۱۹:۵۶ شب گذشته گفت: محل حادثه مجتمعی ۱۰ طبقه و ۸۰ واحدی بود که در یکی از واحدهای ۱۰۰ متری طبقه هفتم آن انفجاری منجر به آتش‌سوزی صورت گرفت و واحد مذکور کاملاً شعله‌ور شد.

وی ادامه داد: سه ایستگاه آتش نشانی به همراه نردبان هیدرولیکی، تشک نجات و خودروی تنفسی به محل حادثه اعزام و مشاهده شد بخشی از دیوارهای واحد مذکور و درب و پنجره واحدهای مجاور شکسته و تخریب شده است.

ملکی با بیان اینکه دو نفر حادثه دیده در این واحد مسکونیحضور داشتند که یکی از آنها مرد چهل ساله و دیگری مادر ۶۵ ساله وی بود که به کمک آتش‌نشانان به سلامت از محل حادثه خارج شدند ، اظهار کرد: دود زیادی طبقات بالایی را فرا گرفته بود آتش‌نشانان ضمن خاموش کردن آتش به نجات حادثه‌دیدگان پرداختند.

سخنگوی سازمان آتش نشانی با اشاره به اینکه در این حادثه ۱۲ نفر به سلامت از مجتمع مسکونی خارج شدند، افزود: حدود ۱۲ کپسول کوچک گاز مخصوص پر کردن فندک در محل حادثه وجود داشت که منفجر شده و باعث ایجاد حریق شده بود.

وی گفت: پس از اطفاء حریق ایمن‌سازی محل حادثه و تخلیه دود عملیات ساعت ۲۱:۱۳ به پایان رسید.


منبع: irankhabar.ir

راه‌اندازی اولین خط LRT در رینگ تاریخی تهران

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران از ایجاد اولین خط ال‌آرتی در رینگ تاریخی تهران خبر داد.

به گزارش ایسنا، مازیار حسینی شب گذشته در مراسم بهره‌برداری ۲۶ دستگاه اتوبوس تک کابین تولید داخل با بیان اینکه خوشبختانه در این مرحله ۲۶ دستگاه اتوبوس تک کابین تولید داخل برای سرویس‌دهی به دو خط اتوبوسرانی در منطقه ۱۶ وارد ناوگان شد، گفت: در ابتدای مدیریت وعده داده بودیم که برای توسعه و نوسازی ناوگان جنوب شهر، عمده اتوبوس‌های جدید را به این خطوط تزریق کنیم که خوشبختانه امروز به این مهم دست یافتیم.

وی با بیان اینکه از این پس درصدی از توسعه ناوگان به نوسازی ناوگان جنوب تهران اختصاص داده خواهد شد، تصریح کرد: اتوبوس‌های تک کابینی که وارد چرخه می‌شوند، تولید داخل هستند و سعی داریم از این پس در راستای حمایت از تولید داخل و کارگران ایرانی از اتوبوس‌های داخلی استفاده کنیم، هرچند که باید این حمایت دوسویه باشد، یعنی شرکت‌های خودروساز نیز در کیفیت و قیمت و همچنین رعایت استانداردهای روز پیش قدم باشند.

ورود ۵۰دستگاه اتوبوس جدید تا پایان سال

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران با بیان اینکه برحسب دستورات شهردار تهران، خرید و نوسازی ۳۰۰۰ دستگاه اتوبوس در دستورکار قرار دارد، گفت: برهمین اساس دو قرارداد خرید ۵۰۰ دستگاه اتوبوس با سوخت سی‌ان‌جی و دیزل با اتکا به توان خودروسازان داخلی منعقد شده است.

حسینی با بیان اینکه تا پایان سال، ۵۰ دستگاه اتوبوس جدید دیگر نیز به ناوگان حمل و نقل پایتخت اضافه می‌شود، افزود: راه‌حل کاهش آلودگی هوا تنها توسعه حمل و نقل عمومی با اتکا به مدل‌های انبوه‌بر همچون مترو و اتوبوس است.

وی با بیان اینکه در ناوگان اتوبوسرانی پایتخت با اتکا به اتوبوس‌های بخش خصوصی، شهرداری مدل خرید خدمت که براساس پیمایش است را در دستور کار قرار داده، گفت: در این روش، جی‌پی‌اس‌هایی بر روی اتوبوس‌ها نصب شده است که سرعت، پیمایش و توقف آنها مورد سنجش قرار می‌گیرد و براساس میزان پیمایش، پول داده می‌شود و این روش جدید و موفقی است؛ چراکه برای شهرداری مقرون به صرفه است و دیگر نیاز به سرمایه‌گذاری سنگین اولیه برای خرید اتوبوس وجود ندارد و از سویی دیگر کیفیت خدمات نیز بالا رفته است.

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در مورد اتوبوس‌های فرسوده پایتخت نیز تصریح کرد: تهران حداقل به ۱۰ هزار دستگاه اتوبوس نیازمند است که در حال حاضر تنها ۷۰۰۰ اتوبوس داریم که بخشی از آنها در مرحله تعمیرات و… قرار دارند و باید بگوییم که با این حال اتوبوس نقش ۲۳ درصدی در جابه‌جایی مسافران دارد.

حسینی همچنین در مورد جانمایی ایستگاه‌های اتوبوس گفت: در برخی مکان‌ها نیاز به ایستگاه سرپوشیده نیست و می‌توان به مانند کشورهای دیگر با نصب تابلو و خط‌کشی‌های متفاوت محل توقف اتوبوس را مشخص کرد و نیازی به سازه فیزیکی نیست.

به سازی و مناسب سازی ایستگاه‌های اتوبوس برای معلولان

نصب تابلوهایی با خط بریل برای نابینایان

وی با بیان اینکه به شرکت واحد اتوبوسرانی اعلام شده است که در راستای مناسب‌سازی ایستگاه‌ها با اولویت خطوط بی‌آرتی اقدام کنند، گفت: به زودی ایستگاه‌های اتوبوس به تابلوهایی به خط بریل مجهز می‌شوند و ورودی ایستگاه‌ها نیز برای ویلچرسواران مناسب‌سازی می‌شود.

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران همچنین در ادامه با اعلام خبر موافقت شهردار تهران برای ارائه لایحه‌ای درخصوص متد جدید حمل و نقل در مرکز تاریخی تهران گفت: با موافقت شهردار تهران لایحه‌ای برای استفاده از حمل و نقل پاک و برقی در محدوده منطقه ۱۲ تهران که محدوده تاریخی محسوب می‌شود، تهیه شده است.

حسینی با بیان اینکه براساس این لایحه در افق ۱۴۰۴ کل حمل و نقل عمومی منطقه بازار به سمت حمل و نقل پاک و برقی پیش می‌رود، گفت: برهمین اساس استفاده از موتور، اتوبوس و تاکسی برقی و همچنین ال‌آرتی و مترو در دستور کار قرار می‌گیرد.

راه‌اندازی  ال آر تی در رینگ گردشگری

وی همچنین در مورد خطوط ال‌آرتی نیز گفت: با بیان اینکه مطالعات برای راه‌اندازی اولین خط ال‌آرتی در محدوده رینگ تاریخی تهران در محدوده‌های بهارستان، جمهوری و بازار انجام شده است، گفت: این خط با اتکا به روش بی‌او تی و جذب سرمایه‌گذار خصوصی پیش خواهد رفت.

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران همچنین با بیان اینکه مطالعات برای تبدیل خط ۷ بی‌آرتی (راه‌آهن – تجریش) که به ال‌آرتی در حال انجام است، گفت: براساس بررسی‌های انجام شده روزانه ۲۵۰ الی ۳۰۰ هزار نفر از این خط بی‌آرتی استفاده می‌کنند که اگر این عدد را در ساعات فعال تقسیم کنیم، متوجه می‌شویم که در هر ساعت ۱۰ الی ۱۵ هزار نفر با این خط جابه‌جا می‌شوند که باید بگویم این حجم استفاده دیگر در بستر بی‌آرتی جوابگو نیست بلکه متد حمل و نقلی ال‌آرتی است که حالا به دلیل کمبودهای مدل حمل و نقل بی‌آرتی فشار مضاعفی را تحمل می‌کنند.

حسینی با بیان اینکه مطالعات جامع حمل و نقل تهران در حال بروزسانی است، گفت: بی‌آرتی در برخی خطوط از سقف جابه‌جایی خود گذشته است و باید به متدهای جدیدی همچون مترو و ال‌آرتی توجه کرد.


منبع: alef.ir

هرگونه نظارت پیش از چاپ بر نشریات دانشجویی ممنوع است

دکتر محمدرضا فراهانی معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت، طی نامه‌ای به معاونان فرهنگی و دانشجویی دانشگاه‌های علوم‌پزشکی اعلام کرد که براساس ضوابط هرگونه نظارت پیش از چاپ و انتشار و کنترل یا سانسور محتوای نشریات قبل از توزیع، تحت هر عنوانی و توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی ممنوع است.

به گزارش ایسنا، دکتر فراهانی در بخشی از این نامه، کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه را تنها نهاد رسیدگی‌کننده به امور نشریات دانسته و عنوان کرده که  سایر نهادها همچون کمیته انضباطی حق ورود بدوی به مسائل مربوط به نشریات را ندارند. رسیدگی‌های کمیته ناظر نیز باید صرفا در چارچوب مقررات مربوطه باشد.

به گزارش مفدا، بخش‌هایی از نامه بدین شرح است:

«وفق ماده ۲۷ دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر نشریات دانشگاهی، هرگونه نظارت پیش از چاپ و انتشار و کنترل یا سانسور محتوای نشریات قبل از توزیع، تحت هر عنوانی و توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی ممنوع می‌باشد، از این رو تأکید می‌شود که نمی‌توان مدیر مسئول نشریه و یا سایر دست اندرکاران نشریه را به هر عنوان یا دلیلی، مجبور به اضافه و یا حذف کردن تمام یا بخشی از یک مطلب یا تصویر و … کرد. ضمن آنکه حمایت مالی از نشریات دانشجویی مستندا به ماده ۲۸ دستورالعمل و تبصره آن از جمله وظایف معاونت فرهنگی دانشگاه بوده و لذا نمی‌توان حمایت مالی از نشریه را به کنترل، سانسور و اعمال نظارت پیش از چاپ منوط کرد، بدیهی است کمیته ناظر بعد از توزیع نشریات موظف است در صورت ارتکاب تخلف در نشریه‌ای و اعلام شکایت یا تخلف عمومی، وفق دستورالعمل اجرایی و شیوه‌نامه استفاده از فرم‌ها به موضوع رسیدگی و حکم مقتضی صادر نماید.

معاونت فرهنگی دانشگاه و زیرمجموعه آن، موظف است از همه نشریات دانشجویی حمایت مادی و معنوی عادلانه و متناسبی در تمام موضوعات مرتبط از جمله در شمارگان، کیفیت و سرعت چاپ و پرداخت کمک هزینه طراحی داشته باشد و از هرگونه تبعیضی بین نشریات اکیداً پرهیز نماید. ضمناً تأخیر بیش از اندازه در چاپ برخی از نشریات دانشجویی در بسیاری مواقع باعث منقضی شدن موضوعات مطرح شده در این نشریات می‌گردد، لذا لازم است معاونت فرهنگی دانشگاه ترتیبی اتخاذ نماید که نشریات مزبور به صورت فوری (و خصوصا با در نظر گرفتن ترتیب انتشار آنها) به چاپ برسند.

بر اساس بند ۶ ماده ۱۰ دستورالعمل اجرایی، تفسیر مفاد دستورالعمل مطلقاً در اختیار شورای مرکزی ناظر می‌باشد، لذا خواهشمند است از تفسیر و یا تصمیم‌گیری درباره موادی که دارای ابهام است خودداری نموده و موارد مزبور به شورای مرکزی ناظر ارجاع شود. ضمنا مستندا به ماده ۴۸ دستورالعمل، تعیین شرایط و تصویب هر مقرره‌ای که محدودکننده و یا مغایر با مفاد دستورالعمل اجرایی باشد، ممنوع است و لذا تمامی تصمیمات و مصوبات داخلی مشابه که توسط هر مقام یا نهادی در آن دانشگاه (اعم از شورای فرهنگی دانشگاه، کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه، مسئولین دانشگاهی و …) درباره نشریات دانشگاهی از ابتدا تا کنون وضع شده است، تماماً ملغی اعلام می‌شود.

بر اساس ماده ۵ دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت نشریات دانشگاهی، جلسات کمیته ناظر ماهانه یک بار با دعوت مکتوب از کلیه اعضا تشکیل می‌شود. لذا لازم است که واحدهای دانشگاهی نسبت به برگزاری منظم جلسات کمیته ناظر (حداقل هر ماه یک جلسه) و اطلاع‌رسانی به کلیه اعضاء وفق مفاد ماده مزبور اهتمام کامل را داشته باشند. همچنین ضروری است صورتجلسات کمیته ناظر بر نشریات حداکثر یک هفته بعد از تشکیل جلسه برای دبیرخانه شورای مرکزی ناظر ارسال گردد. ضمناً لازم است ترکیب کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه که وفق بند ۲ از ماده ۲ مصوبه ضوابط ناظر بر نشریات دانشگاهی مشتمل بر ۹ نفر عضو است کاملاً رعایت شود، عدم رعایت این ترکیب، منجر به فقدان اعتبار تصمیمات و مصوبات کمیته ناظر بر نشریات می‌گردد. ضمناً وجود شرط تحصیلات دانشگاهی در رشته‌های حقوقی برای عضو حقوقدان الزامی است.

صاحب امتیاز نشریه می‌تواند شخص حقوقی (مانند کانون و تشکل) و یا شخص حقیقی (دانشجویان و اعضای هیئت علمی ) باشد. از این رو کمیته ناظر نمی‌تواند با درخواست انتشار نشریه از سوی دانشجویان (با صاحب امتیازی دانشجویان) مخالفت کند.

کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه تنها نهادی است که باید به امور نشریات رسیدگی کند و سایر حوزه‌ها همچون کمیته انضباطی و مدیریت دانشجویی و … حق ورود بدوی به مسائل مربوط به نشریات را ندارند. رسیدگی‌های کمیته ناظر نیز باید صرفا در چارچوب مقررات مربوطه باشد.

گستره توزیع نشریات دانشگاهی محدوده دانشگاه می‌باشد و وفق تبصره ۵ ماده ۱ دستورالعمل اجرایی، پردیس‌های دانشگاهی، خوابگاه‌ها، بیمارستان‌های آموزشی، نیز جزء محدوده دانشگاه محسوب می‌شوند. ضمن آنکه وفق تبصره ۶ ماده ۱ دستورالعمل اجرایی، دانشگاه‌ها موظف به تعیین محل‌هایی مناسب در داخل محدوده دانشگاه برای توزیع نشریات دانشگاهی (بر اساس تعریف مندرج در تبصره ۵ ماده ۱) می‌باشند، لازم است علاوه بر امکان توزیع نشریات دانشگاهی در محل دفتر نشریه یا نهاد صاحب امتیاز نشریه، جهت توزیع یا فروش نشریات در هر دانشکده و خوابگاه، مکانی مناسب تعبیه شود. بدیهی است توزیع نشریه تنها با ارائه برگه امتیاز انتشار نشریه صادره از سوی کمیته ناظر بر نشریات آن دانشگاه صورت می‌گیرد و تعیین شروط دیگری مانند اخذ و یا ارائه مجوز کتبی یا شفاهی از سایر اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگر، ممنوع و غیرقانونی می‌باشد.

در فرآیند دریافت تقاضای انتشار نشریه و بررسی شرایط متقاضیان و صدور پروانه انتشار نشریه و همچنین در بررسی تخلفات نشریات دانشگاهی لازم است شیوه‌نامه استفاده از فرم‌های مربوط به نشریات دانشگاهی و فرم‌های ابلاغی در نامه شماره ۲۴۶۸/۶۰۱/د مورخ ۹۴/۱۱/۶ بطور کامل و دقیق ملاک عمل قرار گیرد. هم چنین رعایت حداکثر مهلت بیست روزه مقرر در ماده ۲۱ دستورالعمل برای صدور امتیاز انتشار نشریات الزامی می‌باشد. ضمناً ایجاد هرگونه محدودیت برای انتخاب نام و یا زبان و یا قطع و یا شیوه انتشار (به صورت چاپی یا الکترونیک( برای متقاضیان انتشار نشریه ممنوع است.

رسیدگی به تخلفات نشریات در کمیته انضباطی باید بر اساس ماده ۳۹ دستورالعمل اجرایی و تبصره ۱ ماده ۴ شیوه نامه اجرایی انضباطی دانشجویان و تنها در صورت ارجاع پرونده از سوی کمیته ناظر به کمیته انضباطی دانشگاه و قطعیت رأی کمیته ناظر مبنی بر محکومیت صادره برای نشریه باشد.»


منبع: alef.ir

«حق تابعیت، اقامت و آزادی رفت و آمد»

در بند یازدهم منشور حقوق شهروندی به عنوان «حق تابعیت، اقامت و آزادی رفت وآمد» چنین عنوان شده است: ماده ۴۷- حق مسلم هر فرد ایرانی است که از مزایای تابعیت ایران بهره‌مند شود و کسی نمی‌تواند مانع استیفای این حق شود. ماده ۴۸- حق هر شهروند است که آزادانه در داخل کشور رفت‌وآمد کند و از ایران خارج و یا به ایران وارد شود، مگر این‌که به‌ موجب قانون این حق محدود شده باشد. ماده ۴۹- حق شهروندان است که در هر نقطه از سرزمین ایران، اقامت و سکونت کنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‌اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت مگر در مواردی که قانون مقرر می‌دارد. ماده ۵۰- اتباع ایرانی در هر نقطه از جهان حق دارند از خدمات و حمایت‌های حقوقی، کنسولی و سیاسی دولت ایران بهره‌مند شوند.


منبع: baharnews.ir

می‌گویند این منطقۀ تهران۳۰۰ قهوه‌خانه دارد

روزنامه «شهروند» آورده است: ۴٠‌ سال پیش وقتی «علی قهوه‌چی»، تنها قهوه‌خانه‌دار خیابان «زهتابی»، در محله‌اش یکه‌تازی می‌کرد و پیر و جوان را با آن چای‌های دبشش تا پاسی از شب در مغازه رنگ و رو رفته، روی صندلی‌های فلزی، جلوی «مراد برقی» و «مرد ۶‌میلیون دلاری» میخکوب می‌کرد، هیچ‌وقت تصور نمی‌کرد روزی بشود که محله زهتابی را به قهوه‌خانه‌های زیادش بشناسند؛ به قهوه‌خانه‌هایی که فقط در یک خیابان دو کیلومتری، حساب سرانگشتی‌شان، به ١۵ تا برسد. حالا اگر «شوش» را به کریستال‌فروش‌ها می‌شناسند و «امین حضور» را به لوازم خانگی، قهوه‌خانه هم برچسبی شده و خورده روی پیشانی محله زهتابی؛ محله‌ای در پیچ‌و‌خم خیابان «زمزم» یا به گفته مسئولان شهری‌اش «شهید غلامرضایی». آخرین روز آذرماه بود که رحمت‌الله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران، از منطقه‌ای حرف زد که ٣٠٠ قهوه‌خانه دارد و اشاره‌ای هم به محله‌ای در دل آن کرد که با ٢٠‌هزار نفر جمعیت، ١۴ قهوه‌خانه را در خود جای داده است. آن محله همان زهتابی است؛ «زه» معنی‌اش می‌شود، روده؛ روده‌های گاو و گوسفند و گاومیش که ۴٠‌ سال پیش در کشتارگاه همین محله به این کشور و آن کشور صادر می‌شد و با آن پوسته سوسیس و نخ بخیه تولید می‌کردند. همین هم شد تا محله‌ای که به ده قلعه‌مرغی می‌شناختندش و بعدها اسمش عوض شود و کم‌کم به «زهتابی» معروف شود: «آن موقع، ما بچه بودیم، سر ایستگاه لواشی، سرچهارراه صابرنیا، یک محله بود و یک علی قهوه‌چی. قبل انقلاب بود. خانه‌هایمان تلویزیون نداشت، علی قهوه‌چی اما داشت؛ هر شب می‌رفتیم قهوه‌خانه‌اش به عشق مراد برقی و مرد ۶‌میلیون دلاری. شما یادتان نمی‌آید.» اینها را «حسین رضایی» می‌گوید. کسی که بازنشسته ارتش است و حالا ۶٣‌ سال دارد و چند سالی می‌شود در شورایاری محله زهتابی فعال است، او بچه محل ۴٠ ساله زهتابی است:  «آن موقع، مشتری قهوه‌خانه‌ها، کم‌کم ۴۵ ساله بودند، جوان‌ترها جرأت نمی‌کردند بیایند، ما هم یواشکی می‌رفتیم تلویزیون ببینیم. همه می‌آمدند یکی دو استکان چای می‌خوردند و می‌رفتند، از قلیان و این چیزها خبری نبود، شاید دو سه نفر.» این خاطرات خیلی از اهالی محله است؛ کسانی که با یاد علی قهوه‌چی بزرگ شدند، علی قهوه‌چی که قبل از مرگش به خاطر مریضی، یک پایش را از دست داد و مغازه‌اش هم تبدیل به تعمیرگاه شد. اهالی قدیمی زهتابی فقط همان یک علی قهوه‌چی را می‌شناختند و دو قهوه‌خانه‌ای که بعدها در ایستگاه لواشی و سمت پاسگاه نعمت‌آباد برای راننده مینی‌بوس‌ها راه افتاد، حالا برای آنها این تعداد قهوه‌خانه‌هایی که محله‌شان را قرق کرده‌اند، حیرت‌آور است، قهوه‌خانه‌هایی که از قهوه‌خانه بودن، تنها اسمش را یدک می‌کشند و با یک سالن مستطیلی یا مربعی شکل کوچک و میز و نیمکت‌های فلزی سر‌و‌ته‌اش را هم آورده‌اند. روی میز این قهوه‌خانه‌ها فقط قلیان است که دیده می‌شود؛ خوانسار، دو سیب، پرتقال، ‌نعناع و… «از سه ‌سال قبل تعداد قهوه‌خانه‌های این محله شاید ١٠ برابر شده، هر روز هم به تعدادشان اضافه می‌شود؛ بعضی بر خیابان، بعضی داخل کوچه‌ها، بعضی داخل گاراژ.» شعیب ثیابی، عضو شورایاری محله زهتابی، از رشد قارچ‌گونه قهوه‌خانه‌های این محله ناراضی است: «هر وقت بروی این قهوه‌خانه‌ها پر آدم است، صبح و ظهر و شب ندارد، همیشه هستند کسانی که بروند و قلیان بکشند، خیابان غلامرضایی را پیاده بروی، می‌بینی بین هر دو سه مغازه، یکی قهوه‌خانه است، همه‌شان هم مشتری دارند.» راست می‌گوید، خیابان غلامرضایی، خیابان باریک منطقه ١٧، هر قدمش یک قهوه‌خانه دارد؛ قهوه‌خانه‌هایی بی‌روح با لامپ‌های مهتابی که درهایش شیشه‌ای و دود گرفته است و صندلی‌هایش فلزی. تنها محلی است برای چاق‌کردن قلیان‌ها، کشیدن و رفتن. حالا این میان شاید، یک چای هم به قلیان اضافه شود و مشتری روی ۵‌هزار تومان پول قلیانش، یک‌هزار تومانی هم بگذارد. آن وقت روز، ساعت حول‌و‌حوش ٣ ظهر، قهوه‌خانه پُر از مشتری‌هایی است که هر یک شیلنگ قلیانی دست‌شان است، کام می‌گیرند و دود سفید و غلیظش را در هوا فوت می‌کنند. کافی است چند دقیقه آن‌جا باشی تا لباس‌هایت، تنت، موهایت و مشامت پر از دود شود: «من روزی، ٣، ۴ تا قلیان می‌کشم؛ شما حساب کن هر قلیان ۵‌هزار تومان، روزی ٢٠‌هزار تومان، ماهی می‌شود ۶٠٠‌هزار تومان.» اینها را «مهرداد» که ٢۵‌ سال را به خود دیده و روی یکی از همان نیمکت‌های فلزی قهوه‌خانه نشسته، می‌گوید. مهرداد شغلش آزاد است و هر روز بعد از کار، عقربه‌ها روی ساعت ۴، نشسته ننشسته، سر از این قهوه‌خانه درمی‌آورد؛ قهوه‌خانه آقا مصطفی. مرد ٣۴ ساله‌ای که خودش رکورد قلیان‌کشیدن دارد:  «من روزی ١٧ قلیان می‌کشم، دو بسته سیگار هم روش.»  در این سه سالی که قهوه‌خانه راه افتاده، این دومین‌باری است که یک زن وارد قهوه‌خانه‌شان می‌شود: «قبلا کارشناس بهداشت هم آمده بود.» آنجا، فضای نه چندان دلچسب قهوه‌خانه با دیوارهای خالی و میزهای پر از قلیان، فقط دود است که می‌رقصد: «این‌جا برای ما شده پاتوق. صبح، ظهر، شب، پنجشنبه، جمعه، وسط هفته فرقی نمی‌کند. همیشه مشتری می‌آید، ما خودمان هر روز می‌آییم.» اینها را همان مهرداد می‌گوید و دنباله حرفش را می‌گیرد: «اگه قلیان را معادل سیگار کنیم، من روزی ۴٠٠، ۵٠٠ نخ می‌کشم.» اینها را به خنده می‌گوید و دود قلیان را حلقه می‌کند و می‌دهد بیرون؛ دوسیب است: «تفریحمان همین شده، پول بابتش می‌دهیم، می‌آییم این‌جا دور هم جمع می‌شویم، می‌گوییم می‌خندیم، خوش می‌گذرد.» این را که می‌گوید به بقیه نگاه می‌کند، همه مشغول دست انداختن سوال خبرنگار و جواب‌های مهردادند: «بیشتر کسانی که می‌آیند این‌جا بیکارند، اگر کار داشتند این‌جا نمی‌آمدند. بدبخت‌ها جایی برای تفریح ندارند، نه باشگاهی نه سینمایی، این‌جا حتی یک گلفروشی ندارد.» آن یکی نگاهش می‌کند: «راستی ما اینجا، یک باشگاه داریم، اما ورزش می‌خواهیم چه کار، دمبل بزنیم که چه بشود، این‌جا بیشتر خوش می‌گذرد.» نوشته روی در ورود زیر ٢٠ ساله‌ها را ممنوع کرده اما به قول خودشان، ١٧، ١٨ ساله‌ها هم می‌آیند: «همین خیابان را می‌بینید، نزدیک ٢٠ تا قهوه‌خانه دارد یک باشگاه بدنسازی.» اینها را «مرتضی» به طعنه می‌گوید. مشتری ٢٠ ساله‌ای که ظاهرش خیلی کمتر را نشان می‌دهد؛ مرتضی روزی ١۵ قلیان می‌کشد، به گفته خودش: «هر قهوه‌خانه‌ای مشتری‌های خودش را دارد، مردم بیکارند، سرگرمی ندارند، می‌روند قلیان می‌کشند.» «رضا» به جمعشان می‌آید، می‌گوید از بچگی قلیان می‌کشید، شیلنگ قلیان را می‌کشد و دودمانند؛ خوانسار است: «قلیان خوانسار از آن یکی‌ها بهتر است، قیمتش هم ارزان‌تر. آنها مواد شیمیایی دارند، این ندارد.» و ادامه می‌دهد: «این‌جا از ۵ صبح تا ١٢ شب باز است، مشتری داریم قبل از این‌که برود سر کار، می‌آید قلیان می‌کشد و می‌رود.» همه‌شان با هم رفیق‌اند. عمر رفاقت‌شان به اندازه عمر مغازه است؛ سه سال. آنها هر روز عصر این‌جا با هم وعده می‌کنند. مصطفی، صاحب مغازه است: «هر دو، سه‌ سال یک‌بار به خاطر گیری که اماکن به ما می‌دهد، مغازه‌ام را عوض می‌کنم، مجبورم.» صدای قُل‌قُل قلیان بلند می‌شود:  «این‌جا از ساعت ٧ شب به بعد، شلوغ می‌شود، خدا رو شکر پولش خوب است، من از خدایم است مردم بیایند قلیان بکشند، درآمدم زیاد می‌شود. به من چه که مریض می‌شوند.» می‌خندد و چشمکی برای رفیقش می‌زند: «ما در این مغازه فقط قلیان نمی‌کشیم، برای آزادی زندانیان گلریزان می‌کنیم.» اینها را با قیافه حق به‌جانبی می‌گوید و رو می‌کند به کنار دستی‌اش: «یعقوب یک دهان برایمان بخوان.» یعقوب طفره می‌رود. مصطفی، ١٧‌سال پیش سر یک تصادف آدم می‌کُشد و همین رفقای قهوه‌خانه‌ای‌اش، پول دیه جمع می‌کنند و آزاد می‌شود: «این محله بیشترین قهوه‌خانه را در تهران دارد،‌ ای خراب شود این قهوه‌خانه.» خنده‌ای به آخر جمله‌اش می‌اندازد: «ما به همین‌جا دلخوشیم، فقط خانواده‌هایمان راضی نیستند، مادرم همیشه نفرینم می‌کند.» مرتضی تأیید می‌کند: «این‌قدر در خانه فرش سوزاندیم که به ما می‌گویند بروید بیرون. این‌جا نکشید. همه به  او  لعنت می‌فرستند.» صدای خنده بلند می‌شود. آنها می‌گویند محله‌شان بیش از ٣٠ قهوه‌خانه دارد. همین جاست که حرف‌های رئیس اتحادیه قهوه‌خانه‌داران تهران یادم می‌آید، همان که چند روز پیش در واکنش به صحبت‌های رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران درباره تعداد بالای قهوه‌خانه‌های «زهتابی»، وجود ٣٠٠ قهوه‌خانه در منطقه ١٧ را رد کرده بود: «در کل منطقه ۱۷ تهران ۴۵ قهوه‌خانه پروانه کسب دارند و ٢٧ قهوه‌خانه هم درحال گرفتن مجوز هستند.» محسن نظری می‌گوید آماری که از تعداد قهوه‌خانه‌های منطقه ١٧ اعلام شده اشتباه است. او می‌گوید که تمام این قهوه‌خانه‌ها از سوی بازرسان اتحادیه و ماموران اماکن نیروی انتظامی برای ساماندهی کنترل می‌شوند، اما کافی است او سری به همین محله بزند و به قول ثیابی، عضو شورایاری محله، رشد قارچ‌گونه قهوه‌خانه‌ها را ببیند. هر چند که به گفته اهالی محل، خیلی از قهوه‌خانه‌های محله زهتابی مجوز ندارند و غیرقانونی فعالیت می‌کنند: «٩٠‌ درصد مشتری‌های این قهوه‌خانه‌ها جوان هستند، ما اطلاعاتی داریم که برخی از این قهوه‌خانه‌ها در تنباکوی قلیان، تریاک یا شیشه قاطی می‌کنند تا مشتری‌ها به این بو اعتیاد پیدا کنند و مرتب برای قلیان کشیدن بیایند. همه آنهایی هم که می‌آیند، بیکار نیستند. خیلی‌ها شاغلند اما تفریحی ندارند. برخی دبیرستانی‌اند. حتی تعدادی از مشتری‌های قهوه‌خانه‌های داخل گاراژ که مجوزی هم ندارند، دانش‌آموز راهنمایی هستند.» محله زهتابی بین چند اتوبان و خط راه‌آهن محصور شده، از یک طرف خط راه‌آهن تهران – خرمشهر، از یک طرف دیگر اتوبان شهید چراغی و از یک سو هم بزرگراه نواب و آیت‌الله سعیدی. اهالی می‌گویند وجود این اتوبان‌ها و خط راه‌آهن، باعث شده محله رشد نکند، محله‌ای که به گفته شورایاری زهتابی، نزدیک به ٧‌هزار و ۵٠٠ خانواده دارد. «حسین آقا»، راننده آژانس است. او سرانگشتی تعداد قهوه‌خانه‌های خیابان اصلی را می‌شمرد و می‌گوید: «فقط آنهایی که برِ خیابان هستند، ١۵، ١٠ تا می‌شوند، یک‌سری هم داخل گاراژها هستند، آنها حسابشان جداست، آن‌جا خیلی اتفاقات می‌افتد، موادفروشی، تقسیم وسایل دزدی. این منطقه هیچی ندارد، بعد از ۶٠، ۵٠ سال این‌جا شده بورس کاسه توالت.» اشاره‌اش به مغازه‌های سرامیک‌فروشی است که چند ماهی است در محله زهتابی راه افتاده‌اند و از قضا، خیلی‌هایشان کاسه توالت می‌فروشند: «بزرگترین پارک محله ما همین زمزم است که جرأت نداریم با خانواده برویم. جوان این‌جا کجا برود؟ نه باشگاهی نه تفریحگاهی. ما حتی این‌جا سرای محله نداریم، یک خانه سلامت است که تابلوی سرای محله را هم به آن زده‌اند.» با او در محله گشتی می‌زنیم. جلوی یکی از قهوه‌خانه‌های ته گاراژ ترمز می‌گیرد، شیشه‌هایش مربعی و دودگرفته است، غریبه‌ها را راه نمی‌دهند: «قهوه‌خانه‌های این خیابان را می‌بینید، همه اجاره‌ای است، چون مجوز قهوه‌خانه‌ها را هم مثل طلافروشی و بنگاه و آژانس به خانواده شهدا و جانبازان با ‌درصد بالا می‌دهند. آنها هم نمی‌دانند این‌جا چه خبر است.» حسین رضایی که عضو شورایاری زهتابی است، حرف برای گفتن از محله‌اش زیاد دارد. او از قدیمی‌هاست: «زهتابی محله قدیمی است، شاید ۶٠ سال. این‌جا، ‌جایی بود که ایلات و عشایر از استان‌های دیگر با گاو و گوسفند و گاومیش‌ها و الاغ‌هایشان آمده بودند و اینهایی که الان مغازه و قهوه‌خانه شده ‌است، قبلا طویله بود و محلی برای پرورش الاغ. دهه ٧٠ بود که کم‌کم عشایر، دام‌های‌شان را فروختند و مجتمع مسکونی و ساختمان و مغازه ساختند.» ثیابی هم که عضو شورایاری محله زهتابی است، به حرف‌های رضایی، مشکلات دیگر محله را اضافه می‌کند: «ما این‌جا فقط مشکل قهوه‌خانه‌ها را نداریم، قالیشویی و پمپ بنزین هم با بوی بدی که دارند، ساکنان محله را اذیت و برایشان مشکل تنفسی درست می‌کنند. امنیت این‌جا هم در خطر است، چون کلانتری ابوذر خیلی از ما دور است و این‌جا فقط یک کانکس دارد. متاسفانه این محله مورد توجه مسئولان نیست. زهتابی روی پونز نقشه مسئولان است.» خورشید که رنگ می‌بازد، چراغ قهوه‌خانه‌ها یکی‌یکی روشن می‌شود و شیشه‌های کثیف و بخار گرفته آنها نمایان. عابران، آنهایی که به هر دلیلی گذرشان به این محله خورده، شاید به این راحتی قهوه‌خانه‌ها را پشت آن شیشه نبینند، اما زهتابی‌ها محله‌شان را این‌گونه نشناخته‌اند و نمی‌خواهند.


منبع: baharnews.ir

شاهکار روانسری‌ها و کام شیرین ما

لیلا واحدیاین‌روز‌ها که سراغ هر رسانه‌ای می‌روی تلخی پشت تلخی حکایت می‌کند، این روزها که هر تصویر و قابی را می‌نگری اندوهت فزون می‌کند، این روزها که اطرافمان زنده‌به گور و کشته به‌دست داعش فراوان داریم، درست در همین روزهای پر از «بدها»، عکسی در شبکه های اجتماعی دست به دست می‌شود به این مضمون که ‏«در شهر روانسر استان کرمانشاه، ‏مردم به‌جای تماشای صحنه اعدام، همگی جلوی درب منزل مقتول جمع شدند و از پدر و مادر آن شخص رضایت گرفتند». هرچند هنوز نتیجه مشخص نیست اما مطمئنم که تا همین‌جا هم این عکس و خبرش «خوب» است. غروری پشت این عکس و خبر نهفته است که لبخند روی لب‌های تک تک بینندگانش می‌نشاند، لذتی فراموش شده، شادمانی یواشکی. بسیار حس خوب در پی این خبر خوب زیر نگاه‌های خسته‌مان می‌دود. چه کاری، چه شاهکاری، لذت می بری از این همه «خوب» در یک قاب عکس و دو خط خبرش. چقدر کم داریم از این‌ها، چقدر نایاب هستند این خبرها، شاید هم در بی‌خبری ما و غلبه شر بر خیر این روزها، اصلا دیده نمی‌شوند. یکی یکی مردم آن دیار حس وظیفه کرده اند. جان همشهری برایشان مهم شده است. پیروز شده اند بر وسوسه‌ی «به من چه؟». جهاد اکبرشان با نفس بی‌مسوولیت به فتح رسیده است. همراه شده‌اند؛ کنار هم برای جان یکی از خودشان. مگر کم داشته‌ایم از این فتوح. چند جوان نشانتان دهم فاتح جهاد اکبرشان شدند و برای جان ایران از «شیرین‌جان» خود دست شستند. حتی در این عهد تلخی‌ها هم کم نیستند آنان که فاتحانه در گروه و کسوتی برای جان انسان تلاش می‌کنند. در روانسر کرمانشاه نمی‌دانم محکوم به اعدام چه جرمی مرتکب شده بود، اما یقین دارم که اگر مردم او را نمی‌بخشیدند، برای نجاتش هم‌پیمان نمی‌شدند. خودشان بخشیدند و برای گرفتن بخشش از خانواده داغدار تلاش می کنند. تیتر رسانه‌ها قشنگ بود، مردم به جای تماشای اعدام برای نجات جان یک نفر دست به دست هم دادند. این خبرها را، این عکس‌ها را، این همدلی را لازم داریم. حس خوب و شاهکار مردم روانسر باید در جای‌جای ایران روان شود. اگر داغی به دل نشسته که می‌توان مرهم آن بود، اگر عزیزی بر سر حادثه‌ای از میان رفته و بانی‌اش یک لحظه خشم بوده یا نادانی، می‌شود برای پشیمانی‌اش لحظه ای درنگ کرد. مردمان روانسر درنگ کردند. میان حجم و هجوم تلخی‌‌ها، شرینی شعورشان مهمانمان کرد. باید آموخت از این مردمان بی‌ادعا. بی‌دسترسی به لایک و توییت، بدون فراخوان‌های مجازی و هشتگ‌، حقیقتا به یاری شتافتند. جان یک انسان، هویت و آینده فرزندانش، آرامش پدر و مادرش با همدلی روانسری‌های بزرگ نجات یافت. برای نجات جان انسان‌ همه باید پیش‌قدم و هم‌قدم شویم. جان انسان ارزشمند است.


منبع: baharnews.ir

همسرسابقم​آدم​سرشناسی​است در​قزوین

محمود شاکری،داستانش را تعریف می‌کند: «متولد ۴٠ هستم؛ یعنی ۵۵ ساله‌ام. قشنگ یادمه که چی شد کارتن‌خواب شدم. مصرف زیاد مواد داشتم. اول تریاک بود، بعد هروئین و آخری‌ها هم شیشه، اما من زمانی از خونه بیرون زدم که دیگه پولی نداشتم. به جایی رسیده بودم که می‌خواستم فرش و عتیقه‌ها را بفروشم؛ یعنی برای اینکه آنها را نفروشم از خانه بیرون زدم…».  خانه‌ات کجا بود؟ این را من می‌پرسم و محمود می‌گوید: «قزوین. کارخانه‌ام قزوین بود و برای همین خانه‌ام هم آنجا بود. کارخانه آجرپزی داشتم. می‌دونی تازه وقتی که ترک می‌کنیم می‌فهمیم مریضی ما مواد نبود که به کارتن‌خوابی افتادیم. آدم می‌شناسم که کارخانه‌های زیادی داره و تریاک هم می‌‌کشه و توپ هم داغونش نمی‌کنه. ما زیاده‌خواهی داریم. من اگر بگم به‌خاطر زن و بچه‌ام از خونه زدم بیرون شاید دروغ بگم، من می‌ترسیدم، ترسم از ادامه زندگی بود، می‌ترسیدم که با انگشت نشونم بدن. ترس از آینده بیچارم کرد… ٣۵ سال بود معتاد بودم… من ١۶ سالم بود که به انگلستان رفتم، از روز سوم معتاد شدم تا همین چند سال پیش…».  محمود می‌گوید بعد از تمام‌کردن سوم راهنمایی، برای ادامه تحصیل به انگلیس می‌رود و تا دیپلم نصفه‌ونیمه می‌خواند و برمی‌گردد و سوغات با خودش اعتیاد می‌آورد.  محمود می‌گوید آنجا قرصی می‌خورده که مورفین داشته…؛ «قرصه حالم رو جا می‌آورد. خیلی قوی بود. یک دکتر به ما قرص می‌داد و ما خیلی خوشمان آمد. روزی سه، چهاربار از این قرص می‌خوردیم و می‌رفتیم سر کلاس ریاضی. معلم ریاضی، دو ماه درس را در یک جلسه یادمون می‌داد. می‌گفت این ایرانی‌ها عجب مغزی دارند، فکر کنم اثر مورفین بود که مغزم مثل کامپیوتر بود. شش سال انگلیس بودم و برگشتم، اما مدارک تحصیلیم رو گم کردم. همه پرونده‌ام نابود شد».  دوباره به سمت فرارش از خانه برمی‌گردد و می‌گوید: «مستقیم اومدم تهران. هروئین می‌کشیدم و تریاک. آنجا یکی از قدیمی‌ها را دیدم. از رفقای قدیمی که پیشش کار می‌کردم. شب‌ها زود خوابم می‌برد. یک‌بار گفتند محمود چقدر زود می‌خوابی. بذار یه چیزی بدیم بهت که سر حالت بیاره. همین شد که من اولین‌بار شیشه کشیدم. شیشه‌کشیدن همانا و سه‌ شبانه‌روز بیدارماندن همان.  حالا ٢٠ سال بود معتاد بودم. اولین‌باری که با آنها شیشه کشیدم، چهار ماه نشد که کارتن‌خواب شدم. ماجرا این بود که وقتی مواد مخدر هروئین و تریاک بود، حداقل ٢٠ سال طول می‌کشید تا طرف کارتن‌خواب بشه، اما این شیشه‌کشیدن تو یک هفته خیابون‌خوابت می‌کنه. شیشه بکشی، سر ماه کارتن‌خوابی. این‌رو باور نمی‌کردم یک روز».  محمود می‌گوید یک روز در دروازه‌غار، همکارهای قدیمی‌اش را می‌بیند که هاج‌وواج نگاهش می‌کردند، همان‌جا بود که می‌خواسته زندگی‌اش را عوض کند، اما به شیوه خودش: «اونجا خودم رو شناختم. دمپایی لنگه‌به‌لنگه پام بود، عصبی بودم و خمار. اونجا فهمیدم کی هستم. دو، سه روز بعد لباس تهیه کردم و افتادم به کلاهبرداری. فهمیده بودم هیچ پولی هم ندارم و باید پول درست کنم. شروع کردم به کلاهبرداری. می‌دونستم که زندگی زن و بچه‌ام تأمینه. خانه‌ام پر بود از فرش‌های ابریشمی و عتیقه‌جات و من به اونا دست نزدم. خلاصه… رسیدم به جایی که شب‌ها تو هتل می‌خوابیدم، اما قدرتم از بین رفت.  کارم به جایی رسید که برای تهیه سیگارم جلو مترو شوش، ته‌سیگار تهیه می‌کردم. نمی‌دونم چه اتفاقی افتاده بود. شب‌ها در پارک می‌خوابیدم. یک روز رفتم در پارک بهمن و همان‌جا ترک کردم. همان زمان بود، به‌گمانم دوره احمدی‌نژاد بود، سال ٨۵ که اون سرمای استخوان‌سوز اومد. چند چادر برای ساماندهی معتادان زده بودند که آتش گرفت، همان زمان بود که گرمخانه فتح را درست کردند. چادر که زدند، من تازه ترک کرده بودم، بعد از ٩ روز تونستم از جام بلند شم، شام دوتا فلافل و نان می‌دادند، رفتم غذا بگیرم، به من ندادند. گفتند جلو نیا، بوی گند میدی. تا اینکه رفیقم، داوود، من رو به حمام برد و اصلاح کردم و در چادر جا گرفتم. یک ماه درد داشتم، سر ٣٠ روز از درد بیرون اومدم، سر ۴٠ روز مسئول چادر شدم».  محمود تعریف می‌کند که بعد از دو ماه مسئول گرمخانه فتح شده: «همان سال‌ها کد گرفتم. ۴٠ روز بود که پاک بودم و قرار شد به کارتن‌خواب‌ها کد بدهند. من شدم کد یک، تخت یک». هیچ‌کس باورش نمی‌شد محمود کارتن‌خواب باشم. «کیف سامسونت داشتم، مسواک می‌زدم. دوست نداشتم به من بگویند کارتن‌خواب. هرچقدر داشتم ۵٠ تومانش را نگه می‌داشتم، یک روزنامه اطلاعات می‌خریدم و زیرم پهن می‌کردم. من نمی‌خواستم شبیه بقیه باشم».  محمود دوباره ازدواج کرده، با زنی که پیش از این سابقه مصرف داشته: «شهردار منطقه ٩ می‌گفت زنی را داریم که نمی‌تونیم دست کسی بسپاریم. دادند دست من که ترک کند، منم ترکش دادم و بعد ازدواج کردیم. دوستش دارم، اونم من رو دوست داره».  محمود حالا یک اتاق در خیابان خیام اجاره کرده تا روبه‌راه شود… . می‌گوید: «ما عیبی که داریم، تنهایی به جایی نمی‌رسیم. به بن‌بست می‌رسیم. دنبال این نیستم که کارخانه رو پس بگیرم. خواهر و برادرام که هلند زندگی می‌کنند هم کم کلاه سرم نگذاشتند. می‌خوام خودم زندگیم رو بسازم. خیلی دنبالم گشتند، اما خوش ندارم ارتباط بگیرم. این کارتن‌خواب‌ها خیلی‌ها از نداری کارتن‌خواب نشدند خیلی‌ها سردرگم ‌شدن. مثل من».  محمود سرجمع ١٠ سال کارتن‌خواب بوده. باخنده می‌گوید: «اما کد یک منم، بین بیست‌وخرده‌ای‌ هزار نفر که سرشماری کردند». از محمود می‌پرسیم که کسی را می‌شناسد که ٣٠ سال کارتن‌خواب باشد و او جواب می‌دهد: «می‌دونی. کارتن‌خوابی دوره‌ایه. کارتن فعل زندگی نیست، تناقض توی زندگیه. یک عده عادت می‌کنن به کارتن‌خوابی، مثل افسردگی که عده‌ای باهاش حال می‌کنن، اما به‌هرحال مدام بین این وقفه می‌افتد. بالاخره جلو کارتن‌خوابی یک جایی گرفته میشه. می‌دونی من یک جایی گم شدم».  محمود می‌گوید یکی، دوباری فرزند و همسر سابقش را دیده. پسرش دانشجو است و همسرش یکی از افراد سرشناس قزوین، اما نتوانسته دوستشان داشته باشد…؛ «می‌دونی آدما یه جایی گم می‌شن. من وقتی از خونه زدم بیرون، پسرم تو سن رشد بود، دیگه بعدش نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. بزرگ شده بود، من فرق کرده بودم، خیلی زیاد».   محمود بعد از یک دوره طولانی پاکی، لغزش داشته و حالا دوباره پاک است. نمی‌گوید چند روز یا چند سال، اما حالا پاک است. با پیراهن زرد قناری و پراید نوک‌مدادی، شبیه کارتن‌خواب‌ها نیست، اما محمود کدش را هنوز دارد؛ محمود شاکری، کد ٠١، تخت یک.


منبع: baharnews.ir

کودک بدسرپرست تعریف شود‌

‌‌کوورش محمدی با بیان اینکه ما هنوز برای تعریف کودک بدسرپرست به توافق نرسیده ایم، گفت: کودک بدسرپرست باید با بررسی دقیق و سریع تعریف مشخص شود و برنامه‌ای واضح برای حمایت از این کودکان بر اساس این تعریف در نظر گرفته شود. وی با تاکید بر اینکه باید جامعه را نسبت به این موضوع حساس کرد افزود: تمامی لایه‌های جامعه باید در این رابطه آگاه شوند و با احساس مسئولیت در برابر کودک بدسرپرست مانند یک رسانه عمل کنند. رییس انجمن آسیب شناسی ایران ادامه داد: جامعه نسبت به بسیاری از مسائل از جمله مسئله کودکان بدسرپرست بی تفاوت شده است و این در حالی است که متعهد بودن جامعه نسبت به نقش و مطالبه‌گری اجتماعی تاثیر قابل توجهی در کاهش آسیب‌ها دارد.  محمدی عنوان کرد: در این راستا تدوین برنامه مناسب، تعریف و تصویب لایحه و طرح، ابلاغ قوانین و در کل سازوکاری مناسب نیاز است و باید انجام شود، اما این تمام کاری نیست که باید انجام شود و جامعه باید آگاه و مطالبه گر باشد که در برابر اجرای ناصحیح و ناکامل قوانین یا دیدن موارد تخلف از جمله کودک آزاری با ایفای نقش اجتماعی خود در بهبود شرایط موثر باشد. وی بیان کرد: نظام اخلاقی در جامعه ما تحت تاثیر فرایند مدرنیته قرار گرفته و بسیاری از مسائل اخلاقی که ریشه در فرهنگ کشور داشته کمرنگ شده است.  رییس انجمن آسیب شناسی ایران ادامه داد: در گذشته تعامل بین اقوام، آشنایان و همسایگان منسجم تر و وسیع تر بود و از این طریق برخی از مشکلات و مسائل خانواده‌ها از جمله مشکلات اقتصادی رفع می‌شد و به این ترتیب تنش‌ها و آسیب‌های ناشی از مشکلات مالی کاهش می‌یافت. محمدی با بیان اینکه این ارتباط ها امروز بسیار کمرنگ شده و در برخی سطوح از بین رفته‌اند، افزود: به این ترتیب خانواده در معرض مشکلاتی مانند مشکلات اقتصادی قرار گرفته و در واقع تنها است و در صورت ناتوانی در حل مسائل تنش‌ها و فشارهای عصبی و در سطوح بالا تر انواع بزه کاری را شاهد هستیم و اولین فردی که در خانواده از این قضیه متاثر می‌شود، کودکان هستند و حتی می‌توان گفت این قضیه به نوعی آزار کودک محسوب می‌شود.  وی با اشاره به بروز پدیده کودک فروشی عنوان کرد: این پدیده در حقیقت فروش انسانیت محسوب می‌شود و علت این اتفاق را نه تنها در مسائل اقتصادی بلکه باید در مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز جست و جو کرد. رییس انجمن آسیب شناسی ایران بیان کرد: می‌توان گفت که سازمان بهزیستی به عنوان متولی کودک بدسرپرست نونهال است و این سازمان به عنوان متولی این کودکان باید تقویت شود. سازوکار رسیدگی به کودکان بدسرپرست توسط این سازمان باید مشخص و منابع مالی و نیروی انسانی تامین شود.  محمدی افزود: تمامی مباحث و اعتبارات در خصوص کودک بدسرپرست باید در یک سازمان تجمیع و از تمام توان برای این موضوع بهره گرفت. قطعا موازی کاری و پراکنده کاری نمی‌تواند برای حمایت از کودک بدسرپرست موثر باشد. وی تاکید کرد: ضوابط و ماموریت‌های تعریف شده باید تقویت شده و مورد بازنگری قرار بگیرد و بر این اساس کمبودها و نواقص مشخص شود.  رییس انجمن آسیب شناسی ایران توانمندسازی کودکان را امری ضروری در پیشگیری برخی از آسیب‌های اجتماعی دانست و افزود: مدارس یکی از مهم ترین مکان‌های توانمندسازی کودکان هستند. محمدی عنوان کرد: کودکان زمان قابل توجهی را در مدرسه سپری می‌کنند و نحوه و مطالب آموزیش به کودکان نقش مهمی در کاهش آسیب و حمایت از کودک در برابر مسائل مختلف و ناهنجاری‌های اجتماعی دارد. وی ادامه داد: همچنین آموزش و پرورش یکی از نهادهای مهم در شناسایی کودکان بدسرپرست است و این اقدام با بررسی صحیح وضعیت کودک در مدرسه می‌تواند شکل بگیرد.


منبع: baharnews.ir

۱۰ نشانه افسردگی فصلی

وقتی روزها کوتاه تر می شود، آفتاب کمتر در آسمان می درخشد و هوا سردتر می شود حال و هوای مردم نیز کمی تغییر می کند. این تغییرات برای بعضی ها بسیار جدی است. آن ها روزها به سختی از خواب بیدار می شوند و احساس سستی و بیحالی می کنند. آن ها آرزوی آفتاب و غذاهای خاص دارند بنابراین در لانه خود پنهان می شوند تا بهار از راه برسد.اینها نشانه های اختلالات فصلی است. ناراحتی یک حس فصلی است که بیشتر در ماه های اکتبر و نوامبر بروز می کند، زمانی که روزها کوتاه می شود. و همینطور ادامه پیدا می کند تا این که فصل بهار برسد. ناراحتی به شکل افسردگی بروز داده می شود و یک الگوی فصلی دارد یعنی از پاییز شروع می شود تا شروع فصل بهار و هر سال به همین شکل ادامه پیدا می کند.و اما نشانه های افسردگی فصلی:    داشتن احساس افسردگی در بیشتر ساعات روز    عدم تمایل به چیزهایی که قبلا برایتان لذت بخش بود.    تغییر در برنامه و ساعات خواب (معمولا خواب زیاد)    انرژی کم و بیحالی    مشکل در تمرکز    تمایل به تنهایی و ارتباط برقرار نکردن با اطرافیان    کاهش میل جنسی    تمایل به نور آفتاب    تمایل به غذاهای سرشار از کربوهیدرات اگر احساس می کنید دچار افسردگی فصلی شده اید می توانید این کارها را انجام دهید.نوردرمانیافسردگی فصلی در اثر کمبود نور ایجاد شده است بنابراین باید سعی کنید بیشتر بیرون بروید تا از نور آفتاب بهره ببرید. علاوه بر آن می توانید از جعبه های نوردرمانی نیز استفاده کنید برنامه خواب ثابتاز آن جایی که افسردگی و ناراحتی فصلی باعث ایجاد اختلال در خواب می شود داشتن یک برنامه خواب منظم اهمیت بسیار زیادی پیدا خواهد کرد. بیرون رفتن از خانهافسردگی باعث می شود خودتان را داخل خانه حبس کنید . برای مبارزه با این حال و هوا بهتر است از خانه بیرون بروید تا دوباره انرژی و روحیه خود را به دست بیاورید. سفرسفرهای زمستانی به مناطق آفتابی می تواند بهترین راه برای مبارزه با افسردگی فصلی باشد. دارو و درمانخیلی ها وقتی دچار افسردگی فصلی می شوند از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند. اگر احساس می کنید که این داروها می توانند برایتان مفید باشند حتما با پزشک مشورت کنید.


منبع: baharnews.ir

واژگونی مرگبار کامیون بنز در جاده اصفهان – قم

به گزارش ایران خبر، سرهنگ جشمیدی راد رئیس پلیس راه استان قم اظهار داشت: در کیلومتر ۲۰ محور اصفهان – قم یک دستگاه کامیون بنز از جاده خارج و واژگون شد .

وی در ادامه افزود: متأسفانه در پی وقوع این حادثه، راننده کامیون در دم جان خود را از دست داد.

رئیس پلیس راه استان قم در پایان با اشاره به علت وقوع این حادثه گفت:‌ کارشناسان پلیس با حضور در صحنه حادثه، علت این تصادف را عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه از جانب راننده کامیون به میزان ۵۰ درصد و قصور سازمان راه و شهرسازی به میزان ۵۰ درصد اعلام کردند.


منبع: irankhabar.ir

فواید ورزش دوچرخه در ICU بیمارستان

به گزارش ایران خبر، محققان دانشگاه مک مستر کانادا اثبات کرده اند فیزیوتراپیست ها می توانند جلسات دوچرخه زدن در رختخواب را با اطمینان خاطر در مورد بیماران بدحالی که در بخش ICU بستری هستند آغاز نمایند.
 
میشل کو، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «ممکن است افراد فکر کنند بیماران ICU بسیار برای انجام فعالیت فیزیکی بدحال هستند، اما ما می دانیم اگر بیماران در طول دو هفته بستری در بخش ICU دوچرخه در رختخواب را انجام دهند، بعد از ترخیص از بیمارستان می توانند بهتر راه بروند.»
 
بیمارانی که از مرحله ICU زنده بمانند در معرض ریسک بالای ضعف و ناتوانی عضلات قرار دارند و لاغری و ضعف ماهیچه ها در چند روز اول بستری شدن بیمار در ICU آغاز می شود. دوچرخه زدن موجب تقویت پاهای این گروه از بیماران می شود.
 
به گفته محققان، با تقویت عضلات و سلامت عمومی بیمار، این افراد زودتر، قوی تر و خوشحال تر مرخص شده و به خانه می روند.
 
تیم تحقیق مطالعه خود را بر روی ۳۳ بیمار ۱۸ سال به بالا در بیمارستان همیلتون کانادا انجام دادند. این بیماران شش روز در هفته و به مدت ۳۰ دقیقه با استفاده از دوچرخه ثابت بسته شده به تخت، رکاب می زدند.
 
محققان دریافتند دوچرخه زدن زودهنگام در چهار روز اول تهویه مکانیکی در بین بیماران دارای جریان خون ثابت، روشی ایمن است.


منبع: irankhabar.ir

میزبانی مرکز پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی شهرداری ساوه از خردسال‌ترین قربانیان اعتیاد

بسیاری از معضلات ناشی از اعتیاد مانند کارتن خوابی بسیار دردناک است، اما دردناک تر از آن‌ کودکانی هستند که بدون حق انتخاب و ناخواسته گرفتار اعتیاد می‌شوند و به جای طی کردن دوران خردسالی باید درد ناشی از دیر رسیدن مواد مخدر به بدن را تحمل کند، دردی که حتی برای بزرگسالان نیز غیر قابل تحمل است، زیرا نشانه‌های خماری تغییرات جسمی یا روحی دردآوری است که در صورت نرسیدن موادی که بدن فرد معتاد به آن عادت کرده است، احساس می‌شود.

‌‌به گزارش ایسنا،‌ مسئولان مرکز پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی شهرداری ساوه از انتقال یک زن دارای اعتیاد به همراه دو فرزند خردسالش به این مرکز خبر دادند که دو فرزند سه ماهه و پنج ساله خود را نیز دچار اعتیاد کرده است.

وقتی وارد مرکز شدیم با زن ۲۶ ساله مواجه شدیم که با بی‌حوصلگی و پریشانی از مصاحبه با ما طفره می‌رفت، البته یقینا این نگرانی به خاطر فرزندانش نبود، بلکه شاید به این دلیل بود که ساعت‌ها نتوانسته بود مواد مخدر مصرف کند و سختی‌های ترک اعتیاد در این مرکز او را آزار می‌داد.

با همکاری مددکاران این مرکز لب به سخن گشود و گفت: “ن ج” اهل یکی از استان‌های شمال شرق کشور هستم در سن ۱۳ سالگی ازدواج کردم و اینک دارای سه فرزند هستم و شوهرم یک کارگر ساده و سالم است که هیچ گونه مواد مخدری مصرف نمی‌کند.

پس از ازدواج با شوهرم از طریق اطرافیان کم کم مصرف تریاک را شروع کردم و زمانی که فرزند اول خود را که هم اینک یک پسر بچه ۷ ساله است را بزرگ کردم، مشکلی نداشتم، اما به فرزند دوم خود که اینک ۵ ساله است، به دلیل بی‌حوصلگی از یک سالگی تریاک می‌دادم تا ساکت شود.

دختر پنج ساله ام (خدیجه) اینک حدود ۴ سال است که معتاد است و هر روز باید یک وعده تریاک در چای حل کرده و به او بدهم چون در غیر این صورت با درد بسیار مواجه خواهد شد و پسر بچه سه ماهه‌ام(سلمان) نیز به همین این صورت و زودتر از خدیجه گرفتار اعتیاد شده است.

پدر این زن ۲۶ ساله که  پس از تماس مسئولان مرکز پیشگیری از شهرهای شمال شرق کشور عازم ساوه شده بود، گفت: شغلم کشاورزی و دارای دو زن و هشت فرزند هستم که وقتی متوجه اعتیاد دخترم شدم، دو مرحله با انتقال او به کمپ سعی کردیم تا اعتیادش را ترک کند، اما این تلاش‌ها نتیجه‌ای در برنداشت.

وی ادامه داد: حدود یک سال پیش دخترم به همراه خانواده توسط یکی از آشنایان به یکی از روستاهای ساوه آمد و از او بی خبر بودم. امیدوارم که این مرکز با وجود پزشک و مشاور و تجهیزات لازم بتواند زندگی دختر و فرزندانش را نجات دهد.

“سعید حکیمی” مسئول مرکز پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی شهرداری ساوه نیز گفت: هم اینک فرزند سه ماهه جهت ترک اعتیاد در بیمارستان بستری است و خدیجه پنج ساله و مادرش نیز با مراقبت پزشک و مشاوران مرکز مراحل ترک اعتیاد خود را آغاز کرده‌اند.

“مصطفی احمدی” معاون خدمات شهری شهرداری ساوه نیز برطرف مسئله اعتیاد را موجب کاهش بسیاری از معضلات اجتماعی دانست و گفت: علاوه بر کاهش آسیب های اجتماعی، معتادان و کارتن خواب‌ها انسان بوده و نیازمند کمک هستند، لذا طرد کردن آنان از شهر و جامعه مشکلات حادتری را به وجود خواهد آورد.

وی ادامه داد: متأسفانه نوع نگاه جامعه و طرد معتادان از اجتماع عاملی مهم در سرخوردگی و گرایش بیشتر آنان در استعمال مواد مخدر است که با فرهنگ‌سازی مناسب و مثبت‌اندیشی می بایست نوع دیدگاه‌ها به این افراد را تغییر داد و نباید آنان را بواسطه معتاد بودن از شرکت در فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و جمعی محروم کرد.

احمدی افزود: بنابراین باید محیط را برای بازگشت و سالم‌سازی آنان فراهم کرد و زمینه‌هایی که باعث لغزش آنان می‌شود را از فراروی آنان برداشت و با فرهنگ سازی مناسب زمینه را برای ورود نجات یافتگان اعتیاد به اجتماع و همگرایی اذهان عمومی با آنها فراهم کرد .

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد که شاید برای خیرین قدری سخت است که به معتادین و بویژه زنان معتاد کمک کنند، درحالی که با توجه به نقش مهمی که زنان در خانه به عنوان مادر و همسر و نیز در اجتماع ایفا می‌کنند، باید کمک‌رسانی به این قشر بیشتر باشد.

به گزارش ایسنا، مرکز پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی شهرداری ساوه بهمن ماه سال ۹۴ با حمایت شهردار ساوه و با  ظرفیت ۲۰۰ نفر احداث و راه اندازی شد که این مرکز دارای سه بخش شامل مددجویان عادی، پرخطر و اطفال بوده و هر بخش آن دارای محل نگهداری مستقل برای زنان و مردان همراه با امکانات بهداشتی لازم است.

به طور میانگین نگهداری هر فرد برای این مرکز یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه در بر دارد که این میزان هزینه با مشارکت دستگاه‌های اجرایی مرتبط با این موضوع تامین می‌شود.


منبع: alef.ir

فرار بزرگ زندانیان فیلیپین

‘پیتر بونگات’ سرپرست زندان های این استان فیلیپین روز جهارشنبه گفت که این حمله با قطع برق و ایجاد تاریکی آغاز شد و پس از آن شلیک های زیادی به سوی ساختمان ها که در داخل محوطه محافظت شده قرار داشتند، انجام شد.وی با این عنوان که از یکی از زیردستانش در این حادثه جان خود را از دست داده است، این حمله افراد مسلح را ‘یک حمله برنامه ریزی شده برای آزادی زندانیان مشخص’ دانست.این زندان که از آن به عنوان زندان منطقه ای ‘کوتاباتو’ نیز نام برده می شود در شهر ‘کایداپاوان’ در نزدیکی دفتر پلیس استان ‘کوتاباتو شمالی’واقع است.به نوشته تارنمای ‘فیل استار’، منابع اطلاعاتی ارتش فیلیپین براساس مستنداتی مدعی شدند جنگجویان جبهه آزایبخش اسلامی بانگسامورو این حمله را انجام داده اند. براساس این گزارش، سه متهم به بمب گذاری در فیلیپین از اعضای این گروه بوده و در این زندان نگهداری می شدند.به رغم ادعای ارتش فیلیپین، ‘ابو میسری ماما’ سخنگوی جبهه آزایبخش اسلامی بانگسامورو هرگونه دخالت در حمله به این زندان را رد کرد. وی تاکید کرد حتی نفر از اعضای این گروه در حمله دست نداشته است. براساس این گزارش، ده ها نفر از زندانیان این زندان در مجموعه عملیات مبارزه با مواد مخدر در اواخر سال ۲۰۱۵ میلادی بازداشت شده بودند.’پیتر بونگات’ سرپرست زندان های استان ‘کوتاباتو شمالی’ فیلیپین اعلام کرد که عاملان حمله به این زندان به طور هدفمند دو سلول را که بازداشت شدگان حرفه ای در آنها نگهداری می شدند، مورد حمله قرار دادند. فیلیپین حدود ۱۰ سال پیش نیز شاهد حادثه ای مشابه بود. این فرار ۱۰ سال پیش تنها ۴۰ نفر از زندانیان فرار کردند که سه نفر از آنها در بمب گذاری های استانی نقش داشتند. چهار سال پس از این حادثه، حمله مشابه دیگری رخ داد که برخی متهمان به فعالیت های تروریستی و بمب گذاری موفق به فرار از زندانی در این کشور شدند.


منبع: baharnews.ir

قیمت تورهای خاص اروپا برای نوروز

نوروز سال گذشته تورهای زیادی پای پرواز کنسل شدند، مجری تور با پول‌های مسافران متواری شد و مسافران هم سرگردان شدند. خیلی‌ها هم تا مقصد رفتند، اما نه هتلی در کار بود و نه کسی که جوابشان را بدهد. بعد از آن اتفاق‌ها بود که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از اصلاح آیین‌نامه‌ نظارت بر دفاتر خدمات مسافرتی برای جلوگیری از سودجویی‌ها و تخلفات سفر خبر داد و از آن به عنوان یک “جراحی بزرگ” برای درمان خلافکاری‌های گردشگری یاد کرد.با این حال ناظرانی که از میان آژانس‌دارها هستند، معترف‌اند که خلافکاری‌های سابق کماکان ادامه دارد و تعداد شکایت‌ها از آژانس‌های مسافرتی و متخلفان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیش از اندازه است. ناصر مرادی، از پیشکسوتان گردشگری است که گاه در نقش بازرس بخش خصوصی به دفاتر خدمات مسافرتی سرکشی می‌کند؛ او درباره این تخلف‌ها که در آستانه نوروز و فروش تورهای خارجی احتمال وقوع آن می‌رود، به ایسنا می‌گوید: آژانس‌های قدیمی هیچ‌وقت اعتبار سی‌چهل ساله خود را با تبلیغات و خدماتِ واهی زیرسوال نمی‌برند، البته آژانس‌های جدیدی هم هستند که خیلی حرفه‌ای کار می‌کنند و قصدشان تخریب گردشگری و وجهه ایران نیست، اما در این میان هستند افراد نامعلومی که با تبلیغات و خدمات پوچ قصد سوءاستفاده دارند و نزدیک عید که می‌شود، به مشتری که قبلا پول داده، اعلام می‌کنند نتوانسته‌اند پرواز و هتل بگیرند. بعضی‌ها هم که پایِ پرواز مسافر را بلاتکلیف رها می‌کنند.او اضافه می‌کند: آژانس‌هایی هم هستند که هنوز صندلی‌های پروازهایشان را نخریده‌اند، یعنی از مردم پول خدماتی را می‌گیرند که رزرو نشده است. برخی از این تورها توسط افراد معلوم‌الحالی تبلیغ می‌شوند که هیچ مجوز رسمی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ندارند و برای خدماتی نرخ تعیین کرده‌اند که هویت مشخصی ندارد. در بعضی از آنها نه تنها تعداد ستاره هتل، بلکه حتی هویت آنها نیز نامشخص است. مرادی درباره خرید این تورها هشدار می‌دهد و توصیه می‌کند؛ بهتر است مردم پیش از خرید این تورها، کمی پرس‌وجو کنند تا از اعتبار مجری و فروشنده تور مطمئن شوند.او می‌گوید: مردم یک استخر می‌خواهند بروند، کلی درباره فضا و کیفیت آن مجموعه سوال می‌کنند، یک لباس می‌خواهند بخرند کلی وسواس به خرج می‌دهند، اما چرا درباره محصولی که میلیون‌ها تومان پول بابت آن می‌دهند، سوالی نمی‌پرسند؟! سوای این فضای نامطمئن که هنوز ناظران و متولیان دولتی را کنجکاو نکرده، موضوع قیمت ها نیز درخور توجه است، چرا که به شدت تحت تاثیر حباب زمستانی دلار قرار گرفته، اما به خاطر دو واحدی بودن نرخ‌ها (ارزی + ریالی)، گرانیِ آن چندان به چشم نمی‌آید و ماهیت آن را توجیه‌پذیر کرده است.با این حال قیمت این تورها گویای مصرف‌کننده‌ای است که به طبقه مرفه جامعه تعلق دارد، چراکه پشت پرده بیشتر این تورها هزینه‌های دیگری را می‌طلبد که شامل ویزا، بیمه مسافرتی، ضمانت بانکی و وثیقه آژانس و سایر خدمات جانبی می‌شود که قیمت واقعی را تا چندین برابر آنچه اعلام شده افزایش می‌دهد. برخی از این تورها حتی با آن که دردسر ویزای شینگن را ندارند، اما تحت تاثیر نرخ ارز و تقاضای نوروز، قیمت افزایشی پیدا کرده‌اند. جدول زیر نمونه‌ای از بسته تورهای نوروزی به همراه قیمت‌هایی است که با نرخ روز ارز، به تومان محاسبه شده است. این قیمت‌ها برای خدمات اتاق دو تخته است که محاسبه آن برای سرویس تک نفره قطعا افزایش قابل توجهی خواهد داشت.


منبع: baharnews.ir

آلودگی گسترده هوا در ۷۲ شهر چین

تازه ترین جبهه آلودگی هوا از روز یکشنبه گذشته وارد شهرهای مختلف چین شد و تا به امروز (چهارشنبه) میزان ذرات آلاینده آن در بسیاری از این مناطق از مرز ۴۰۰ میکروگرم در هر متر مکعب هوا فراتر رفته است.وزارت حفاظت از محیط زیست چین در همین راستا بیانیه ای منتشر کرده و از سالمندان، کودکان و زنان باردار خواسته است حتی الامکان از خانه ها خارج نشوند.این وزارتخانه همچنین اعلام کرد که شدت آلودگی هوا با شروع سال نو میلادی در کشور به حدی گسترده و جدی بوده است که تاکنون برای ۷۲ شهر در سراسر کشور هشدارهای قرمز، نارنجی و زرد آلودگی هوا صادر شده است. تا دو روز پیش فقط ۲۴ شهر در وضعیت شدید آلودگی قرار داشتند.چین برای نشان دادن آلودگی هوا چهار هشدار آبی، زرد، نارنجی و قرمز دارد که هشدار قرمز بالاترین سطح از هشدارهای چهارگانه رنگی برای وضعیت های آب و هوایی است.همزمان اعلام شده که ۴۰ هزار بازرس به ۳۰ هزار موسسه، شرکت و کارخانه آلوده کننده در شهرهای مذکور اعزام شده اند تا به مساله آلودگی هوا و تخلفات آنها رسیدگی کنند.همچنین شرایط حاد ایجاد شده ناشی از آلودگی هوا در چین باعث شده در روزهای اخیر از عبور و مرور صدها هزار خودرو در سراسر کشور جلوگیری شود و به دلیل کاهش دید، صدها پرواز نیز در فرودگاههای این کشور لغو گردد.در این رابطه در شهر «تیان جین» در شرق چین دستکم ۳۰۹ پرواز فقط در ۲ روز گذشته لغو شده و صدها مسافر در فرودگاه سرگردان شده اند.در حالی که بیشترین آلودگی در شهرهای «فو یانگ» در استان «آن خویی» در شرق و «تانگ شن» در استان «خه بی» در شمال به ثبت رسیده از شهر «تیان جین» در شمال پکن هم خبر می رسد که آلودگی سنگینی فضای شهر را در برگرفته است.مرکز نظارت بر آلودگی هوا در شهر پکن طی روزهای اخیر به منظور هوشیار کردن مردم نسبت به وضعیت موجود، با ارسال پیام هایی بر روی تلفن های همراه شهروندان از آنان خواسته است تدابیر ایمنی را مراعات کرده و با ماسک در خیابان ها تردد کنند.بیشترین مناطق آلوده بر اساس اعلام دولت چین مناطق شمال، شمال شرق، شهرها و استان های جنوب غربی این کشور هستند.سازمان هواشناسی چین پیش بینی کرده است که آلودگی دستکم تا سه روز دیگر در بسیاری شهرها از جمله پایتخت چین ادامه داشته باشد.مقامات چین همچنین دیروز (سه شنبه) از دستگیری و توبیخ ۲ هزار و ۶۸۲ نفر از مسئولان به دلیل سهل انگاری در اجرای تدابیر جلوگیری از آلودگی هوا در چند استان خبر داده بودند.یافته های جدید دانشمندان نشان می دهد که آلودگی هوا در جهان سالانه بیش از ۵٫۵ میلیون نفر را به کام مرگ می فرستد و این در حالی است که بیش از نیمی از آمار مرگ و میر ناشی از این پدیده متعلق به کشور های آسیایی هند و چین است.براساس این گزارش، فقط در سال ۲۰۱۳ حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در چین بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند.برخی گزارش ها نیز حاکی است که اگر این روند ادامه یابد سالانه بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر دچار مرگ های زودرس به دلیل استنشاق هوای آلوده در چین خواهند شد.


منبع: baharnews.ir

آمار تکان‌دهنده از قربانیان مدیترانه

ادامه جنگ و درگیری در کشورهای مختلف از جمله عراق و سوریه، تعداد قربانیان دریای مدیترانه را افزایش داده است.

به گزارش روزنامه «جمهوری اسلامی»، در سال گذشته میلادی، بیش از پنج هزار مهاجر در آب‌های دریای مدیترانه جان خود را از دست دادند.

به نوشتؤ این روزنامه، شبکه خبری فرانس ۲۴ گزارش داده است: طبق اعلام سازمان بین‌المللی مهاجرت، سال ۲۰۱۶ میلادی که بیش از ۵ هزار مهاجر در دریای مدیترانه جان باختند، مرگبارترین سال طی چندین دهه گذشته محسوب می‌شود.


منبع: alef.ir

علت انقراض دایناسورها کشف شد

محققان دانشگاه ایالت فلوریدا و دانشگاه کلگری، دریافتند علت انقراض دایناسورها پس از برخورد شهاب سنگ با زمین در ۶۵ میلیون سال قبل، ناتوانی نوزادان آن‌ها در خروج به موقع از تخم و مدت زمان طولانی لازم برای بلوغ این جانوران ماقبل تاریخ بوده است.

به گزارش میزان، ایرنا به نقل از تلگراف نوشت: در واقع این عوامل موجب ناتوانی دایناسورها در ترمیم جمعیت ازبین رفته آن‌ها در اثر برخورد شهاب سنگ و بالاخره انقراض آن‌ها شده است. این در حالی است که پرندگان و پستانداران برای تولید نسل تنها به چند هفته زمان نیاز داشتند و در مدت کوتاهی نیز به بلوغ می‌رسیدند. این مزیت، موجب پیشی‌گرفتن پستانداران و پرندگان در سطح زمین شد.

در این تحقیقات به‌منظور تخمین مدت زمان لازم برای خروج یک دایناسور از تخم، از آثار باقی مانده روی فسیل دندان‌های جنین و نوزادان دایناسورها استفاده شد. روی دندان این جانوران در هر روز لایه جدید تشکیل می‌شد و اثری شبیه به حلقه‌های موجود در تنه درختان ایجاد می‌کرد. محققان با شمارش این لایه‌ها با استفاده از فناوری سی تی اسکن، دریافتند مدت زمان لازم برای خروج یک نوزاد دایناسور از تخم بین سه تا شش ماه بوده است. این مدت زمان طولانی در مقایسه با پستانداران کوچک، نوزادان دایناسور و والدین آن‌ها را در برابر شکارچیکان آسیب‌پذیر می‌کرد و تجدیدنسل آن‌ها را به مخاطره می‌انداخت.

گزارش کامل این تحقیقات در نشریه Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.
 


منبع: alef.ir

کشف راز اسکلت دختر ۱۶ ساله‌ای که ۶ ماه پس از زایمان مرد

دانشمندان سال گذشته اسکلت دختر جوان ۱۶ ساله‌ای را یافتند که متعلق به عصر حجر بوده است و حال با بررسی بقایای استخوان‌های او به این نتیجه رسیده‌اند که زندگی دشواری را پشت سر گذاشته است.

به گزارش میزان، آنا به نقل از دیلی‌میل نوشت: باستان‌شناسان سال گذشته موفق به کشف اسکلت‌های ۴۵۰۰ ساله دختری به نام «رزی» در آلمان شدند. مطالعه استخوان‌های او حقایقی از زندگی او را برای محققان روشن ساخت.



آنها در بررسی‌های خود دریافتند که این دختر جوان شش ماه قبل از مرگش زایمان کرده بود و حوالی ۱۶ سالگی و در بحبوحه یک قحطی جان خود را از دست داده است.

محققان این اسکلت را در تابستان ۲۰۱۵ در «وایمار»، آلمان کشف کردند. شواهد حاکی از آن است که «رزی» بر اثر گرسنگی و به دلیل کمبود شدید ویتامین C جان خود را از دست داده است. او به دلیل قحطی رخ داده در آن زمان، غذای کافی دریافت نکرده و به دلیل کمبود ویتامین بدنش، جان سپرده است.

طبق یافته محققان، مردمی که در آن دوران در روستای رودخانه «ایلم» زندگی می‌کردند از گرسنگی و سرما و محصولات نامرغوب کشاورزی رنج می‌برند. در چنین شرایطی تنها افراد قدرتمند قادر به زنده ماندن بودند و این زن جوانی که اسکلت‌های او کشف شده است، جزء افراد قوی در برابر قحطی نبوده است.



زن از یک عفونت لثه رنج می‌برده است. تغییر رنگ ویژه و تغییرات را می‌توان در استخوان کتف و جمجمه دید
خانواده این زن جوان، او را در مقبره‌ای ساده به خاک سپردند که دانشمندان موفق شدند سال گذشته جسد او را پیدا کنند. استخوان‌های لگن خاصره در این اسکلت یافت شده آسیب‌دیدگی شدیدی را نشان می‌دهد که از کودکی گریبان‌گیر او بوده است. البته این مشکل متعلق به شش ماه پیش از مرگش بوده است.

محققان معتقدند که بررسی‌ها روی استخوان‌های پیدا شده نشان می‌دهد که در زمان مرگ «رزی» هنوز شکاف‌های رشدی استخوان‌ها پر نشده بود و وضعیت دندان‌های او بیانگر آن است که این دختر جوان هنگام مرگ بین ۱۶ تا ۱۸ سال عمر داشته است.

این زن حدود ۱۶۰ سانتی‌متر قد داشت و همچنین مبتلا به عفونت لثه بوده است. رنگ‌پریدگی‌ها و تغییرات مهمی در استخوان‌های صفحه شانه و جمجمه او مشاهده می‌شود که به اعتقاد محققان بر اثر بیماری اسکوربوت ‌یا کمبود ویتامین C در بدن ایجاد شده بود.

تحقیقات نهایی نشان می‌دهد که این زن متعلق به عصر حجر بر اثر التهاب ریه که بر اثر سل ایجاد شده، جان خود را از دست داده است.
 


منبع: alef.ir